به گزارش ایسنا، آثار هنری قابلتوجه زیادی در کارنامه «مارک شاگال» وجود دارد، با این حال با نگاهی به اجمالی به چند مورد از نقاشیهای او میتوان تا حدی با «شاگال» آشنا شد.
«من و روستا»، ۱۹۱۱
«شاگال» که در سال ۱۸۸۷ میلادی متولد شد در «ویتبسک» یکی از شهرهای کوچک بلاروس بزرگ شد. او معمولا به عنوان یک هنرمند روس شناخته میشود؛ چراکه در آن زمان این منطقه به امپراتوری روس تعلق داشت. «شاگال» برای دنبال کردن هنر شهر کوچکش را به مقصد «سن پترزبورگ» ترک کرد و بعد از مدتی به اروپای غربی مهاجرت کرد. با این حال تابلوهای نقاشی او اغلب نمادی از وطن او بودند. برای مثال او نقاشی «من و روستا» را زمانی خلق کرد که ساکن پاریس بود. با اینکه موضوع نقاشی ریشههای فرهنگی «شاگال» را به نمایش میگذارد، اما سبک آن به طور آشکار تحت تاثیر جنبشهای هنری پاریس بود.
«پاریس از پشت پنجره»، ۱۹۱۳
«شاگال» برای ادامه حرفه خود به عنوان هنرمند نخستینبار در سال ۱۹۱۰ به پاریس نقل مکان کرد و چهار سال در آن شهر ماند. او در این شهر با هنرمندان نامداری همچون «روبر دولونه» ملاقات کرد و این نقاشی را با الهام از او خلق کرد. در این نقاشی همچنین عناصر سبک «کوبیسم» دیده میشود.
«بر فراز شهر»، ۱۹۱۸
«شاگال» نمیتوانست برای همیشه از وطنش دور بماند. زمانی که او برای نخستینبار بازگشت، فقط یک هدف در ذهن داشت: ازدواج کردن با «مری روزفیلد». او دختر یک جواهرساز ثروتمند بود و آن دو در سال ۱۹۱۵ میلادی ازدواج کردند. «مری» حامی «شاگال» بود و این نکته را میتوان در نقاشیهایی همچون «بر فراز شهر» تماشا کرد. در این نقاشی این زوج طوری با خوشحالی بر فراز شهر «ویتبسک» پرواز میکند که گویی هیچ چیز دیگری اهمیت ندارد. این نوع اثر هنری از جمله محبوبترین آثار کارنامه او به شمار میرود.
«کوچ مصر»، ۱۹۳۸
«شاگال» با توجه به اینکه یهودی بود، به ناچار خانهاش را ترک کرد و به آمریکا گریخت. این تصمیم راحتی نبود. فرانسه به خانه دوم او تبدیل شده بود و او خروج از این کشور تا جایی که چاره دیگری برایش باقی نمانده بود، به تعویق انداخت. «شاگال» و نقاشیهایش در سال ۱۹۴۴ میلادی به خاک ایالات متحده آمریکا رسیدند. به همین دلیل است که بسیاری از نقاشیهای او در موزهها و مجموعههای آمریکایی نگهداری میشود. «شاگال» در نقاشی «کوچ مصر» به نوعی ترک وطن خود را به تصویر کشیده است.
«فانتزی سنپترزبورگ»، ۱۹۴۲
زمانی که «شاگال» در آمریکا بود، یک رقصآرای روس از «شاگال» دعوت کرد که برای طراحی لباس و صحنه یک اجرای باله همکاری کند. این باله بر اساس شعر «کولیها» اثر «الکساندر پوشکین» و موسیقی نوشته «چایکوفسکی» اجرا شد. «شاگال» برای آمادهسازی این باله به مکزیک رفت و در همان جا بود که این نقاشی آبرنگ بزرگ با عنوان «فانتزی سنپترزبورگ» را خلق کرد.
سقف سالن اپرای پاریس، ۱۹۶۴
«شاگال» از آنجایی که واقعا هیچ وقت نتواسته بود خود را با ایالات متحده آمریکا وفق دهد، در نهایت به اروپا بازگشت. در سال ۱۹۶۰، وزیر فرهنگ فرانسه به او سفارش داد تا سقف سالن اپرای «گارنیه» را نقاشی کند. در مرکز سقف صحنههایی از اپراهایی همچون «فلوت سحرآمیز»، «رومئو و ژولیت» و «تریستان و ایزولده» دیده میشود. هر کدام از نقشها با رنگهای متفاوتی مشخص شدهاند، چراکه رنگ نقش اساسی را در هنر «شاگال» ایفا میکرد.
شیشهرنگیهای کلیسای سن استفن، ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۶
«شاگال» نه تنها یک نقاش برجسته بلکه در زمینههای مختلف هنرمندی بااستعداد بود. زمانی که به پاریس بازگشت با بازدید از یک کلیسا تصمیم گرفت که نقاشی «ویترای» را آغاز کند. با اینکه «ویترای» تجربه جدیدی برای «شاگال» بود اما او به خلق نقاشی بر روی شیشههای رنگی ادامه داد و پس از مدتی از کشورهای مختلفی از جمله بریتانیا، ایالات متحده آمریکا، سوئیس و فرانسه سفارش قبول کرد. او در سال ۱۹۷۸ نقاشی «ویترای» کلیسای «سن استفن» در آلمان را آغاز کرد.
خودنگاره با هفت انگشت، ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۳
«شاگال» تابلو «خودنگاره با هفت انگشت» را در جریان نخست سفرش به پاریس خلق کرد. با این که «شاگال» این نقاشی را در دوران ابتدایی فعالیت هنریاش خلق کرد، اما میتوان خلاصهای از هنر و مسیر حرفهای او را تماشا کنیم. شامل زادگاه او ویتبسک و همچنین پاریس است. علاوه بر این، او خود را به عنوان یک نقاش با لباس شیک نقاشی میکند. ده سال بعد در حالی که تنها ۳۰ سال داشت زندگینامه خود را نوشت. چیزی که بسیار جذاب است، دستی با هفت انگشت است که در عنوان نقاشی نیز دیده میشود. این به عبارت «Mit alle zibn» اشاره دارد که در ترجمه لغوی، «با تمام هفت انگشت» معنا دارد و عبارتی است که به کار سخت اشاره دارد.
انتهای پیام
نظرات