به گزارش ایسنا، «تِهران، هفت روایت از پایتخت بیراوی» نوشته سلمان امین هراه با عکسهای رامتین فیروزیان در ۱۵۷ صفه با شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۹۵ هزار تومان در نشر چشمه عرضه شده است.
در نوشته پشت جلد کتاب میخوانیم: برج میلاد زیباست، بزرگ است، باشکوه است، اما بیتاریخ، درست مثل تیم فوتبالی با ستارههای کهکشانی که دهسال از تأسیسش گذشته باشد. چنین تیمی یارای رویارویی با تیمی محلی اما ریشهدار را ندارد. میتواند تیم محلی را در میدان زیرپا لهکند، میتواند به صدر جدول برسد، قهرمان شود اما تاریخ است که جذب و دفع را میسازد، تاریخ نشان میدهد آنکه محبوب است کدام است و آنکه فراموش میشود کدام. میلاد برای تبدیل شدن به نماد روی تمبرهای پستی رفته، همایشها و کنسرتهای مختلف به خود دیده، اما هنوز انبانی خالی از خاطره دارد.
آزادی، این برج پیر پایتخت، شاهد روزگارانی است که میلا برای دیدش باید دههها دندان روی جگر بگذارد. آزادی شورشها و طغیانهای بسیار را زیر پای خود تماشا کرده، مسافرین خستهای را که از ترمینال غرب عبور کردهاند و با او عکس یادگاری گرفتهاند در آغوش گرفته. پستیها و بلندیهایی را دیده که میلاد تازهنفس حالاحالاها به خواب نمیبیند. میلاد زیبا و دستنایافتنی است، آزادی اما تاریخی است برای همه.
همچنین کتاب «خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر» با عنوان فرعی «چهار جستار درباره پرونده جنایت «سمیه و شاهرخ» که دهه هفتاد را در بهت فرو برد» نوشته مهراوه فردوسی در ۱۹۲ صفحه با تیراژ ۵۰۰ نسخه و بهای ۱۶۰ هزار تومان در نشر یادشده عرضه شده است.
در نوشته پشت جلد کتاب عنوان شده است: مهراوه فردوسی (۱۳۶۴)، نویسنده و روزنامهنگار در این کتاب به سراغ روایت و بازخوانی یکی از جنجالبرانگیزترین و تکاندهندهترین پروندههای جنایی ۲۵ سال گذشته رفته است، جنایت «خیابان گاندی» که دهه هفتاد را در چنان بهتی فروبرد که درک و فهم چگونگی وقوعش را تقریباً سخت و ناممکن کرده است. به همین دلیل فردوسی، برای فهم بستر و چگونگی رخدادن این جنایت خانگی به جای دنبال کردن الگوی پوزیتیویستی علت جرم، به سراغ «جرمشناسی روایی» رفته است، الگویی که در پی روایت داستان جرم است. این روایت چندصدا و تنشآلود ادعا میکند جرم عاملی «بیرونی» نیست که کشفش کنیم، بلکه معنایی است که در روایت شکل میگیرد، میچرخد و تغییر شکل میدهد.
حکایت این کتاب ماجرای دنبالهدار جناییای است در پنج پرده و چهار جستار مستقل. فردوسی در این جستارها سعی کرده از تلاقیهای بنیادین گفتمانهای آن دوره بنویسد، بر اساس آنچه خوانده، گفتوگو کرده و فهمیده است.
دیگر کتاب منتشر شده در نشر چشمه، «شببهخیر آقای توفیق: چند سکانس از ماندگارترین لحظات تاریخ جامهای جهانی» در 124 صفحه با شمارگان 700 نسخه و بهای 98 هزار تومان در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
در پشت جلد کتاب نوشته شده است: حوالی دقیقه پنجاه مارادونا و شیلتون به هوا پریدند. توپ رفت توی دروازه. تصاویر بعدها نشان دادند داور تونسی اشتباه کرده. اما در جهان عده معترضین به این اشتباه تأثیرگذار خیلی کمتر از عده کسانی بود که از این بابت خاطری خوش داشتند! فوتبال ورزش عجایب است. از آمریکای لاتین تا مستعمرات دیروز و هنوز انگلستان و حتی تا مردی در حوالی کوچه ملی که بعد از کودتای ۲۸ مرداد دنبال مرهم برای کهنه زخمی بیات بود، همه از اشتباه داوری استقبال کردند. برای چشمهای حسرت، برای دستهایی که تنها با پینه معاشقه کرده بود، چه تفاوت میکرد دیهگو با دست گل زده باشد یا با سر. چه تفاوت میکرد در کدام چندشنبه، در کدام استادیوم، به داوری مردی از تونس یا ژاپن یا چه میدانم لوکزامبورگ حتی، این گل ثبت شده باشد. مهم این بود که این مرد صدوشصتوپنج سانتی شیرینترین تقلب تاریخ را پیش چشم یک جهان رقم زده بود. مثل یک شعبدهبازِ کارکُشته. مانند یک تردستی بینقص!
اما این پایانِ قصه نبود، آغاز ماجرا بود. چهار پنجدقیقه بعد، مارادونا مانند موسای فوتبال توپش را چون عصا بر نیلِ سبزِ زمین زد و بین تمام انگلیسیها راهی گشود تا دلِ دروازه! شش نفر را دریبل کرد. آنها عین برگ خزان روی زمین میافتادند.
انتهای پیام
نظرات