• چهارشنبه / ۲۱ تیر ۱۴۰۲ / ۱۱:۴۲
  • دسته‌بندی: سینما و تئاتر
  • کد خبر: 1402042113517
  • خبرنگار : 71219

خاطره‌گویی باشه‌آهنگر از بازیگری مهتاب نصیرپور

خاطره‌گویی باشه‌آهنگر از بازیگری مهتاب نصیرپور

محمدعلی باشه‌آهنگر با اشاره به اینکه برای ریزه‌کاری‌ها در ساخت یک فیلم ارزش زیادی قائل است و برای آن می‌جنگد از ویژگی‌های بازیگری مهتاب نصیرپور در فیلم «فرزند خاک» گفت.

به گزارش ایسنا، این کارگردان سینما مدتی است کارگاه‌های انتقال تجربه در موزه سینما برگزار  می‌کند و از تجربه‌های خود در عرصه فیلمسازی صحبت می‌کند.

او در سومین جلسه این کارگاه که عصر ۲۰ تیرماه برگزار شده، گفت:‌ هر فیلمساز یک لحن منحصربه فرد دارد که مانند یک اثر انگشت است. کند یا تند بودن ریتم از فیلمنامه شروع می‌شود و آرام‌آرام به فیلمبرداری می‌رسد و در نوع نورپردازی، میزان سایه روشن، اندازه‌نماها و به طور کلی تقطیع نماها، طراحی صحنه، تدوین، موسیقی و جلوه‌های ویژه ادامه می‌یابد.

باشه‌آهنگر با بیان اینکه نوع لنز نیز یکی از عوامل مهم ایجاد ریتم در فیلم است، ادامه داد:  اینکه در فیلم از چه لنزی استفاده می‌کنیم مهم است. گاهی هم روز و شب بودن سکانس‌ها روی ریتم تاثیر می‌گذارند، مثلا در فیلم «متروپل» اکثر سکانس‌ها شب و داخلی بودند و بعد از مدت زمانی احساس کردم باید برخی سکانس‌ها را تبدیل به روز کنم تا فضا را تغییر دهم و ریتم فیلم را منطقی‌تر کنم. نکته مهم‌تر این است که نوع بازی و لحن بازیگر نیز در ریتم تاثیر می‌گذارد. مثلا بازیگر باید بتواند در سکوت، حالت‌ها و احساس‌های مختلف را انتقال دهد و نوع انتقال و احساس هر بازیگر با دیگری تفاوت دارد.

او یادآور شد: برخی از بازیگران مانند مهتاب نصیرپور و شبنم مقدمی خود را در فیلم «فرزند خاک» و نقش‌هایشان غرق می‌کنند. یادم می‌آید مهتاب نصیرپور از همان روز اول که پوتینِ نقش خود را پوشید تا پایان فیلمبرداری آن را به پا داشت و برای نزدیک‌تر شدن به نقش خود آن مدت را مانند کُردها زندگی کرد. آن زمان اجازه دادیم آفتاب سوختگی واقعی روی صورت بازیگران ایجاد شود تا واقعی‌تر به نظر برسد. من برای این ریزه‌کاری‌ها ارزش زیادی قائلم و برای آن می‌جنگم.

وی با اشاره به تدوین و جلوه های ویژه به عنوان یکی دیگر از موارد موثر در ریتم گفت: هر چیزی که چشم ملزم است آن را ببیند بر ریتم فیلم تاثیر می‌گذارد. فیلمساز باید از خود بپرسد  نمای دوری که می خواهد استفاده کند چه عناصر تصویری را منتقل می کند. مدت زمان این انتقال همان مدت زمان نما خواهد بود که البته در مرحله تدوین نهایی می شود و این موضوع با سبک فیلمساز و نگارش فیلمنامه نیز ارتباط مستقیم دارد.

باشه آهنگر با بیان اینکه موسیقی یکی دیگر از موارد موثر در ریتم است، بیان کرد: موسیقی حس‌هایی را به فیلم اضافه می‌کند که در ریتم بسیار تاثیرگذار است. گاهی یک موسیقی نامناسب حس‌هایی منتقل می‌کند که فیلم را زمین می‌زند و ریتم و احساس اصلی فیلم شما را تغییر می‌دهد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینمای ایران، محمدعلی باشه آهنگر در بخشی دیگر از این کارگاه با بیان اینکه شروع فیلم می‌تواند از جزء به کل یا از کل به جزء باشد، گفت: کارگردان تصمیم می‌گیرد که زاویه دید از کل به جزء یا برعکس باشد اما به هر شکلی که بخواهد کار کند باید بدیهی‌ترین اتفاقات را رعایت کند و خوراک کامل برای تدوینگرش مهیا کند و این شیوه از ایده، طرح و فیلمنامه در ذهن او شکل گرفته باشد.

وی افزود: یکی از مهم‌ترین پدیده‌هایی که در سینمای ما کمتر به آن توجه می‌شود، فضاسازی است و جغرافیای فیلم نیز بخشی از این فضاسازی است. باید توجه داشت که ارتباط جغرافیا با قصه و شخصیت‌های آن بسیار مهم است. باید فکر کنیم که چه بخشی از این جغرافیا  را باید تصویری کنیم و تمام این اجزا در انتها تا چه اندازه می‌تواند در انتقال مفهوم و داستان بر کار ما اثر بگذارد؛ اگر به این موارد فکر کنیم انتخاب بهتری خواهیم داشت و اگر فیلمساز مولف باشد، این موارد برایش مهم است و از قبل به آن می‌اندیشد.

کارگردان فیلم سینمایی «ملکه» با اشاره به موضوع جغرافیا در فیلمسازی گفت: جغرافیای یک فیلم باید به مخاطب معرفی شود و معمولا یک بار نشان دادن این جغرافیا در فیلم کفایت می‌کند. مگر در دفعات بعد درام را یک پله به پیش ببرد وگرنه اضافه است. معرفی جغرافیا در تعریف شخصیت و پیشبرد داستان نیز تاثیرگذار است؛ و به همین دلیل بار اصلی بر دوش نوع برش فنی و دکوپاژ و نوع تصویرسازی فیلمساز خواهد بود. در هر دکوپاژی باید جغرافیا را به خوبی معرفی کنید و  توجه داشته باشید که جغرافیای مورد نظر، آرام‌آرام در ذهن تماشاگر تصویر می شود و نقش می بندد. به جرات می‌توان گفت فضاسازی یکی از دشوارترین بخش‌های کارگردانی است.

او با بیان اینکه باورپذیر بودن جغرافیا به باورپذیر بودن داستان کمک می‌کند، بیان کرد: اگر کارگردان فکر می‌کند که جزئیات جغرافیا تاثیری در قصه دارد، باید روی آن متمرکز شود و تاثیر آن باید در داستان دیده شود. در غیر این صورت آن فضاسازی‌ها تاثیر درستی در کل داستان نخواهد داشت و به بیانی در فهم داستان برای بیننده خلل ایجاد می کند. به همین دلیل است که فیلم سینمایی «غلاف تمام‌فلزی» استنلی کوبریک با فیلم‌های هم‌نسلان خود تفاوت می‌کند زیرا به تمام جرئیات آن منطقه جغرافیایی توجه می‌کند و فضایی باورپذیر برای تماشاگر می سازد.

کارگردان فیلم سینمایی «سرو زیر آب» با اشاره به اهمیت نماها در فیلم نیز گفت: اولین کاری که یک کارگردان باید انجام ‌دهد توضیح دادن روان و ساده صحنه برای عوامل فیلم است و تعیین می کند  که چه اندازه نمایی و با چه حرکتی در صحنه مورد نظر باید اجرا شود. همه پلان‌های سینما مشتقاتی از نمای دور، نمای متوسط و نمای نزدیک است و به عنوان فیلمساز باید از خود بپرسیم قرار است چه نمایی داشته باشیم و چرا؟ فیلمساز برای انتخاب پلان آزاد است اما پاسخش حداقل برای خودش باید مشخص باشد.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha