به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی حوزه هنری، در این مراسم چهرههایی مانند علی فروزانفر (معاون هنری حوزه هنری)، میلاد عرفان پور (مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری)، بهزاد عبدی (آهنگساز)، سیدمحمد عبدالحسینی (خواننده و شاعر)، امیر حسین سمیعی (آهنگساز) حضور داشتند.
عرفانپور به عنوان اولین سخنران این مراسم گفت: ردیف موسیقی ایران، استخوانبندی موسیقی ایرانی است. اگر ما برنامهریزی لازم برای حفظ آن نداشته باشیم و از اساتید بزرگی چون استاد نفر حمایت نکنیم، طبعا این ردیف به فراموشی سپرده میشود. کما اینکه آفاتی هم این میراث کهن را در برگرفته است.
مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری ادامه داد: کاری که استاد نفر کردند در مقایسه با طبع متداول و مزاج رایج روزگار، از خودگذشتگی یک هنرمند محسوب میشود که ساعتها و روزها وقتش را به حفظ این میراث اختصاص دهد به جای اینکه برای ارتقاء چهره خودش و ساخت آثاری که به ذائقه روز نزدیک است تلاش کند. امیدوارم این از خودگذشتگی هم مورد استفاده هنرجویان و شاگردان قرار بگیرد و هم سرمشقی برای جوانترها باشد که این مسیر را ادامه دهند. قرار نیست همه بضاعت متولیان موسیقی در ذائقه بازار موسیقی محصور بماند. اهتمام ما حفظ موسیقی ایرانی است. هرچند گونههای دیگر موسیقی و مخاطب هم مد نظر ما است. حس میکنیم هر موضوعی در جای خودش باید دیده شود و توجه ما به مخاطب روز نباید موجب منحرف شدن ما از امور اولویتدار شود که سرمایهای برای آینده فرهنگ ایران است.
پیش بردن کاروان موسیقی
سید محمد عبدالحسینی ـ شاعر و خواننده ـ نفر بعدی بود که با ذکر خاطرهای از دهه ۶۰ صحبتهایش را شروع کرد. او گفت: هروقت تلویزیون را روشن میکردیم، هر دو شبکه در تسخیر تصانیف استاد نفر بود. در آن زمان هم نوع انتخابهای استاد نفر جالب بود.
این شاعر اضافه کرد: صحبت از هفته دستگاه موسیقی است، هفت دستاویز برای رهایی از چمبره خاک و رسیدن به افلاک. کار موسیقی فاخر، ما را از خاک به افلاک بردن است. یکی از عمدهترین مشکلاتی که دوستان ما با حوزه ردیف دارند این است که همه کسانی که در حوزه ردیف کار کردند جسم و پوسته ردیف را فهمیدند اما برای به روح ردیف رسیدن، یک شور و حال دیگر میخواهد. ردیف یک جسم و یک روح دارد. اطلاعاتی که استاد نفر در زمینه ردیف دارد چه بسا دیگران هم داشته باشند، اما آگاهی دارند ولی باور ندارند. بین دانستن، آگاهی و باور تفاوتهای فراوانی است. یکی از تفاوتهای استاد نفر باورمندی ایشان به کارش است. به نظرم در ۳۰-۴۰سال گذشته یکی از کسانی که کاروان موسیقی متفکرانه را با همه سختیها پیش برده استاد نفر است.
پرکردن فاصله
امیرحسین سمیعی، آهنگساز و خواننده صحبتهایش را اینطور آغاز کرد: واقعیت این است که رسیدن به یک مجموعه جامع که بتواند هم ابعاد آموزشی و هم ابعاد تاریخنگاری و ثبت هنری داشته باشد کار بسیار دشواری است. ما با نسلی مواجه هستیم که به نوعی دچار سرگشتگی نسبت به موسیقی ایرانی به سر میبرد. پس انتشار چنین آثاری در شرایط کنونی بسیار ارزشمند است. ما وقتی آثار استاد نفر را میشنویم، به نوعی اولین چیزی که تجسم میکنیم این است که یک فیلسوف دارد برای ما وصف میکند. تابه حال این نگاه خصوصاً برای موسیقی ایرانی وجود نداشته است. من هم افتخار شاگردی و توفیق همسایگی این بزرگوار را از کودکی داشتم که یکی از مهمترین افتخارات زندگی من است.
او تصریح کرد: فکر میکنم مهمترین تأثیر این مجموعه پر کردن فاصلهای است که بین سرگشتگی نوجوان و اساسا انسان امروز برای درک موسیقی ایرانی با آن مواجه میشود و این اتفاق بسیار مثبتی است. کسی این مجموعه را جمعآوری میکند که ریشههای موسیقی ایرانی را درک کرده است، همچنین دنیای امروز و کنشگری دهه شصت و پنجاه و موزیسینهای که وارد رشته موسیقی میشوند را میشناسد. عملا در حوزه موسیقی ایرانی موسیقی ما، به به شدت مصرف گرا شده است. همین است که سعی میکند به پیوستهای موسیقیهای الکترونیک نزدیک شود.
روی دستش نمیآید!
بهزاد عبدی ـ آهنگساز ـ با یادآوری خاطرات خوش کلاسهایی که با نفر داشته است خطاب به او گفت: «اگر من اپرای مولوی و اپرای حافظ را نوشتم، از شما دارم. به این خاطر که ردیف در مسیر آهنگسازی یک منزلگاه است. بعضیها در آن منزلگاه میمانند و جا میگیرند، عدهای هم مثل من چیزهایی برمی دارند و رد میشوند. اما اگر توشهای که از آن منزلگاه برمی داری توشه درستی باشد، مثل منی که سالها خارج کشور زندگی و کار کردم، افتخارم این است که موسیقیای مینویسم که بوی ایرانی دارد. خوشحالم موسیقیهایی که نوشتم رنگ و بوی ایرانی دارند، چون منزلگاهی که استاد نفر برای من آماده کرده بودند منزلگاهی بود که توشه خوبی برای خودم فراهم کردم که بتوانم آهنگسازی کنم. این آلبوم استاد نفر که به سمع شما میرسد از لحاظ تکنیکی خیلی سخت است. نکته بعدی اینکه، استاد نفر آهنگساز است. سال ۶۶ که شمس الضحی آمد و قبلش همای عاشقان آمده بود؛ چنان کارهای فاخری است که تصور نمیکنم کسی روی کار ایشان بتواند کار بسازد. نکته آخر اینکه استاد نفر موسیقی کلاسیک غربی را خیلی خوب میشناسد. میگویند تفاوت موسیقی ایرانی با موسیقی کلاسیک این است که موسیقی کلاسیک فلسفی و موسیقی ایرانی حال و احوال است؛ استاد نفر وقتی ردیف را اجرا میکنند، فلسفه پشت ردیف را بیان میکنند. مبنایشان فکری است. موسیقی ایرانی فکر دارد و اساسش تفکر است. من هم سعی کردم در اپراهایی که نوشتم این را لحاظ کنم.
هنر شاخصه اصلی فرهنگ
بخش پایانی مراسم به صحبتهای محسن نفر اختصاص داشت که ابتدا یادی کرد از «موسی معروفی». به گفته نفر مهمترین کاری که او انجام داد این بود که مجموعه نغمهها و آواها را در خصوص موسیقی، با تاریخ و جغرافیا کار کرد.
نفر اضافه کرد: انتشارات اقبال حدود پنجاه سال قبل کتابی چاپ کرده بود با عنوان تاریخ ۱۰ هزارساله ایران، اگر مملکتی ۱۰ هزار سال تمدن دارد، یکی از مشخصههای تمدن، فرهنگ و بازوی توانای فرهنگ، هنر است. اگر کشوری ۱۰ هزار سال برپاایستاده و در مقابل حملاتی چون حمله مغول و امثالهم برپا بوده است و مغولان متوحش را اهلی کرده است، همه دستاورد این تمدن و فرهنگ است. امکان ندارد در این تمدن ۱۰ هزار ساله، هنر مقتدر وجود نداشته باشد. اگر ما تمدن ۱۰ هزارساله داشته باشیم باید راز بقای آن تمدن را، فرهنگ آن بدانیم. فرهنگ، کشتزار و آبشخور تمدن است. اگر فرهنگ نباشد هیچ تمدنی باقی نمیماند. همانطور که شاخصه تمدن فرهنگ است، شاخصه فرهنگ هم هنر است. فرهنگ موجب بقای تمدن است.
تنها صداست که میماند
او با اذعان اینکه اگر ما تمدن ۱۰ هزارساله داریم، این تمدن به فرهنگش متکی است و فرهنگ هم بر هنر متکی است، افزود: یکی از نمونههای فرهنگ ده هزار ساله، موسیقی است. تاریخ موسیقی را که میخوانیم، از باربد، نکیسا و بامشاد… آنها اساتید طراز اولند که قطعا خودشان شاگردان اساتید بزرگی بودند. این سلسله تا بینهایت ادامه دارد. ما مفتخر هستیم که موسیقی ما همپای تمدن ۱۰ هزارساله خویش بوده است. از نقاشی ۱۰ هزار سال پیش جز نقش برجستههایی نمانده است، حتی مکتوبات در کاروزارجنگها از بین رفتهاند اما تنها صداست که میماند. موسیقی ما همپای ده هزار سال باقی مانده است. موسیقی ما همپای تمدن است. اگر الان زبان فارسی داریم تا قیامت مدیون فردوسی هستیم. اگر خدمت فردوسی نبود، زبان فارسی در تندباد حوادث تاریخ باقی نمیماند. هرجا زبان هست، صداهم هست. مادامی که زبان فارسی باقی مانده صدا هم بوده و صدای این زبان موسیقی ما است. تنها صداست که میماند. این صدا در طول ۱۰ هزار سال مانده است.
ردیف، قانون موسیقی است
سازنده آلبوم های «وصل مستان» و «شمس الضحی» اضافه کرد: قطعا این موسیقی که ۱۰ هزار سال مانده نظام و قانون و اصولی داشته است. قانون و نظام موسیقی ما غیر از ردیف چه میتواند باشد؟ ردیف یک منبع من درآوردی نیست. مثل خود زبان، کار جمعی است. این صداها هم بعد از ۱۰ هزار سال بدون قانون و نظام مقدور نبوده بماند. قانون فقط ردیف موسیقی ما است. مجموعه آواها کار یک نفر نیست. ردیف ما مثل مجموعهای است که امانت داری در آن نقش مهمی دارد. یعنی اگر کسی ردیفدان بوده است، اهمیت داشته چقدر امانتدار بوده و از ذائقه شخصی خودش کمتر مایه گذاشته است. هراندازه امانتداری نزد یک استاد ردیف بیشتر باشد محترمتر است. تفاوت آهنگسازی با روایتگری ردیف در این است که وفادار و امانتدار باشد به آنچه از استادش به دستش رسیده است. مجموعه نواها و نغمهها که با تاریخ و قدمت ۱۰ هزارساله به عنوان ردیف و معنای قانون و نظام واصول موسیقی ما مطرح است کار یک شخص نیست. اگر ما مدعی تمدن ۱۰ هزارساله هستیم، موسیقی ما همراه این فرهنگ بوده. این همان ردیف است، ردیف همان قانون موسیقی ماست. در جهان، فرهنگ ایران را با فرش میشناسند، هرچند کوتاهی کردند، باید فرهنگ ایران را از موسیقیاش شناخت. صدایی که ۱۰ هزار سال مانده است. ردیف قانون موسیقی ماست. که با آن میتوان ایران را شناخت و اثبات کردکه فرهنگ ما ۱۰ هزارساله است.
انتهای پیام
نظرات