این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا درباره مسئله کتابخوانی کودکان و نوجوانان و راهکارهایی که برای کتابخوان کردن بچهها وجود دارد، اظهار کرد: کتابخوانی در بچهها باید در دو مرحله اتفاق بیفتد تا در قالب یک رفتار دربیاید که مرحله اول کاملا اکتسابی و بر مبنای مشاهدات محیطی است و مرحله دوم مواجهه مستقیم بچهها با کتابخوانی به عنوان یک تجربه زیسته شخصی است.
او سپس توضیح داد: همانطور که بچهها خیلی از رفتارهای بزرگترها را یاد میگیرند از نوع نشستن و برخاستن تا نوع غذا خوردن، کتاب خواندن را هم از بزرگترها یاد میگیرند؛ بچهای که در یک محیط کتابخوان و در خانهای که پر از کتاب است، بزرگ شود کتاب و کتابخوانی را جزء بدیهیات اولیه زندگی تلقی میکند و از همان نخستین ماههای عمرش، کتاب را به عنوان یک واقعیت در زندگی میپذیرد. بنابراین اولین قدم برای کتابخوان کردن بچهها، این است که خود پدر و مادر کتابخوان باشند و در خانه کتاب داشته باشند و بچهها را از همان روزهای اول به شکل کاملا غیرمستقیم و در قالب رفتاری طبیعی با کتابخوانی آشنا کنند.
شاهآبادی خاطرنشان کرد: در این مرحله پدر و مادر در اولین مواجهههای کودک با اطرافش که به دنبال جمعآوری تجربه و شناخت است، باید سعی کنند از کتاب به عنوان منبعی برای پاسخگویی به سوالهای آنها استفاده کنند؛ در واقع بچهها ممکن است از پدر و مادر پرسشهای زیادی درباره ستارهها، آسمان، خورشید و گیاهان بپرسند؛ اینکه چرا برف میآید؟ چرا باران میآید؟ چرا هوا سرد میشود؟ چرا هوا گرم میشود؟ و پرسشهایی از این دست که به نظرم در چنین مواردی پدر و مادر به جای اینکه بر اساس اطلاعات شخصی خود پاسخ دهند بهتر است دست بچهها را بگیرند به کتابخانه منزل و یا کتابخانه بیرون ببرند و کتابی مرتبط با این موضوع را پیدا کنند و از دل کتاب، پاسخ کودک را پیدا کرده و به بچهها بگویند. در واقع بچهها این رفتار را که برای پیدا کردن پاسخهای خودشان به کتاب مراجعه کنند، از نحوه مواجهه والدین خود میتوانند یاد بگیرند.
نویسنده «لالایی برای دختر مرده» و «دروازه مردگان» درباره اینکه حالا با وجود اینترنت، رفتار مراجعه به کتاب برای پیدا کردن پاسخ پرسشها، بین مردم کمرنگتر شده است نیز گفت: در جامعه ما، همه ما در مواجهه با سوالاتی که برایمان پیش میآید و یا در جمع مطرح میشود، تقریبا کارهای یکسانی انجام میدهیم؛ بیشتر ترجیح میدهیم و باور داریم که همهچیر را بلدیم و درباره هرچیزی از ما سوال کنند، فیالبداهه جواب میدهیم. یا ممکن است به دمدستیترین رفتارها برای پیدا کردن پاسخ سوالها که نمونهاش میشود اینترنت رو بیاوریم و یا اینکه بخواهیم به منابع معتبرتر و محکمتر یعنی کتابها که دسترسی به آنها سختتر است، رو بیاوریم. کودکان هر سه این رفتارها را میبینند و هرکدام را که بیشتر ببینند، همان را تقلید خواهند کرد.
او افزود: کودکان میتوانند اصطلاح «نخوانده ملا بودن» را در پدر و مادرشان ببینند و یاد بگیرند و هروقت سوالی شد، فیالبداهه فارغ از اینکه اطلاعاتی دارند یا ندارند راجعبه موضوع نظر بدهند و یا به منابع سطحی و یا منابع عمیقتر یعنی کتاب مراجعه کنند. بچهها این سه رفتار را از ما یاد میگیرند، بنابراین ما هستیم که به آنها یاد میدهیم برای پاسخ به سوالاتشان چگونه رفتار کنند تا به پاسخ درست برسند.
شاهآبادی با یادآوری اینکه بخش دوم نهادینه شدن کتابخوانی در کودکان به عنوان یک رفتار مواجهه مستقیم آنها با کتاب به عنوان تجربه شخصی است، اظهار کرد: فراهم آوردن امکان این تجربه شخصی برای بچهها مهم است. قبل از هرچیز نباید فراموش کنیم اولین هدف کتابخوانی برای بچهها، باید لذت بردن از کتاب در سنین پایین باشد. بچهها باید کتابها را دوست داشته باشند و با علاقه شخصی خود به آن مراجعه کنند بنابراین اگر میخواهیم برای بچهها کتاب بخریم، بهتر است بچهها را با خود ببریم و با انتخاب آنها، برایشان کتاب بخریم و این وسوسه را که بچهها را به دانشمندان کوچک تبدیل کنیم، کنار بگذاریم و اجازه دهیم از کتاب خواندن لذت ببرند.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان با تأکید بر اینکه اگر بچهها از کتاب خواندن لذت ببرند قطعا کتابخوان خواهند شد، بیان کرد: اگر کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان لذت کتابخوانی را درک کنند، قطعا به کتابخوانی علاقهمند و کتابخوان میشوند اما اگر کتابهایی تهیه کنیم که مجبور باشند بخوانند مثلا با هدف شرکت در مسابقه و امتحان باشد و یا فاضلنمایی در جمعی باشد که پدر و مادرها پز آنها را بدهند، بچهها معمولا کتابخوان نمیشوند. البته ممکن است ادای کتابخوانی را دربیاروند اما کتابخوان نمیشوند.
او سپس افزود: خانوادههایی داریم که بچههای سن پایین را مجبور میکنند دیوان حافظ یا اشعار شاهنامه را فارغ از اینکه آنها را دوست دارند و یا ندارند و لذت میبرند و یا نمیبرند صرفا برای اینکه در جمع و مهمانیها یا سر صف مدرسه بخوانند و فاضلنمایی کنند، حفظ کنند که اصلا رفتار خوبی نیست و در نهایت موجب میشود بچهها از کتابخوانی زده شوند.
شاهآبادی توصیه کرد: خانوادهها این امکان را برای بچهها فراهم کنند که خودشان کتابهای خودشان را انتخاب کنند تا از خواندن آن لذت ببرند و اصلیترین هدف خانوادهها چشاندن لذت کتابخوانی به بچهها باشد.
نویسنده «وقتی مژی گم شد» و «اعترافات غلامان» درباره اینکه بچهها برای کتابخوان شدن از چه کتابهایی شروع کنند، گفت: کتابهایی که با سن و تجربه و گنجینه لغات و توانایی خواندن و تجربههای اولیه زندگیشان سازگاری داشته باشد البته از همه مهمتر لذت مطالعه را به آنها ببخشد.
حمیدرضا شاهآبادی درباره پیشنهادهایی برای خواندن با بیان اینکه هر کس تجربه، شناخت و علاقه خود را دارد که با فرد دیگر متفاوت است و نمیشود برای همه نسخه یکسان پیچید، کتابی را معرفی نکرد.
انتهای پیام
نظرات