هنرمندان تلویزیون و سینمای خطه آذربایجان و به خصوص تبریز در سالهای اخیر حضوری فعال در عرصههای ملی داشتهاند و ثمره این حضور نیز تولید آثار ارزشمندی چون سریال جلال و یا فیلم خانه(ائو) شده است.
یکی از هنرمندانی که در ساخت این آثار هنری حضور برجستهای داشته، رضا محمدی است. هرچند که عوامل پشت صحنه سریال و سینما و حتی تئاتر علی رغم زحمات فراوان، گمنام میمانند اما ما به سراغ معرفی این هنرمند بااستعداد تبریزی رفتهایم که متن گفتوگوی ایسنا با این دستیار کارگردان تبریز را میخوانیم.
آقای محمدی لطفا در ابتدا خودتان را معرفی کنید
رضا محمدی متولد ۲۸ دی ماه ۱۳۶۵ هستم. بازیگر و دستیار کارگردان سینما و تلویزیون ایران و کارگردان تئاتر. فارغ التحصیل رشته بازیگری از دانشگاه فرهنگ و هنر.
فعالیت حرفهای خود را از چه سالی آغاز کردید؟
از سال ۸۳ به صورت حرفهای وارد دنیای تئاتر و نمایش شدم و شروع فعالیتم در تئاتر با کار بازیگری آغاز شد. این فعالیت چند سالی ادامه داشت که منجر به کارگردانی دو اثر نمایشی به نامهای «میخواستم اسب باشم» و «زن در آینه» از طرف من در جشنواره تئاتر مردم زادگاهم مراغه شد و باز در ادامه فعالیتم در تئاتر توانستم در جشنوارههای ملی و خارجی تئاتر به عنوان بازیگر حضور پیدا کنم. چند اجرای تئاتر برای عموم و حضور در جشنواره بین المللی تئاتر فجر ایران و همچنین جشنواره تئاتر کوفار کشور بلاروس و جشنواره تئاتر کارادنیز ترکیه در نمایشی تحت عنوان «سایهها و باد» در نقش بازیگر، عمده فعالیت من در سالهایی بود که مشغول کار تئاتر بودم.
از آنجایی که تئاتر و سینما دو بال اصلی بر بدنهی هنرهای نمایشی محسوب میشوند، طبیعتا علاقه بسیاری برای ورود به دنیای تصویر داشتم و همزمان با کار تئاتر سعی میکردم مطالعاتم در مورد سینما و تصویر را تقویت کنم. در سال ۸۵ در یک فیلم کوتاه به نام «راه و بیراه» که محصول انجمن سینمای جوانان بود، بازی کردم و بعد شرکت در کلاسهای سینمایی و کار در یک دفتر تولید فیلم، رغبت و علاقهام برای فیلم و سریال را بیشتر کرد.
فعالیتهای تلویزیونی خود را چه زمانی آغاز کردید؟
اولین حضورم در قاب رسانه، بازی در یک سریال برای شبکه استانی سهند تبریز تحت عنوان «آیریلیق» به کارگردانی آقای یونس مقدم بود و پس از آن در سریال دیگری برای همین شبکه به نام «تاجر تبریزی» به کارگردانی مشترک آقایان قربانعلی طاهر فر و نادر ساعی ور مشغول کار در گروه کارگردانی و همچنین بازیگری در این سریال بودم. پس از این سریال، اتفاقات خوبی برایم افتاد و آن، آشنایی بیشتر با هنرمندان عرصه فیلم استان بود و من در جمع آنها توانستم به دایره رفاقتهای هنری خود اضافه کنم و رفته رفته در جمعهای هنری بیشتری حاضر باشم ولی همچنان در این مدت مشغول یاد گرفتن بودم و تا جایی که میتوانستم فعالیتهایم را ادامه میدادم. مدتی بعد وارد گروه کارگردانی فیلم سینمایی «خانه» به کارگردانی کارگردان فقید سینمای ایران مرحوم اصغر یوسفی نژاد شدم و به عنوان دستیار کارگردان در این اثر بی نظیر همکاری داشتم.
فیلم خانه در جشنواره بین المللی فیلم فجر سال ۹۵ توانست دو سیمرغ را به دست آورد البته علاوه بر دستیار کارگردانی در این کار به عنوان بازیگر هم حضور داشتم. در سال ۹۶ نیز جذب گروه کارگردانی سریال پربیننده «آنام» برای شبکه سه سیما شدم و به عنوان دستیار کارگردان با آقای جواد افشار و پروژه آنام همکاری داشتم. در ادامه بنده در گروه کارگردانی در اپیزود لاله لر در فیلم «بیا از گذشتهها حرف بزنیم» با آقای حمید نعمت الله و آقای هادی مقدم دوست برای شبکه یک سیما همکاری کردم که این کار هم همیشه جزو بهترین کارهایی بود که در آن گروه کارگردانی با بازیگران پیشکسوت سینما افتخار حضور یافتم.
سپس با آقای حسن نجفی، کارگردان سینما و تلویزیون در فیلم «فلامینگوها» و «آوازهای مادرم» و همچنین سریال "جلال ۱" به عنوان بازیگر و دستیار کارگردان به ادامه همکاری پرداختم. همکاری بعدی من با آقای نجفی در فیلم به عنوان دستیار کارگردان و برنامه ریز «باغ بهشت» بود و سپس در سریال «آتش و باد» و در سمت دستیار کارگردان با استاد مجتبی راعی همکاری کردم.
در مورد سریال جلال و چگونگی همکاریتان با این اثر را بگویید
پیش از سریال جلال، من دو کار دیگر و بعد از سریال جلال هم یک فیلم به نام «باغ بهشت» با اقای نجفی داشتم و فکر میکنم آشنایی من با وی و لطف ایشان در مورد شناخت از تواناییهای من باعث همکاری مجدد ما شد. آقای نجفی همیشه لطف بزرگی نسبت به بچههای تبریز از قدیم الایام داشتند. روزی با بنده تماس گرفتند و دقیقا با همین لحن که «اگه آب دستته بزار زمین و پاشو بیا سازمان»، من خدمتشان رفتم و یادم است که در یکی از استدیوهای شبکه برون مرزی دیداری داشتیم. آنجا گفتند که قرار است سریالی در تبریز بسازند و کاری که من باید انجام دهم این است که همه بازیگران فیلم تبریز را طبقه بندی شده برای وی معرفی کنم تا بتوانیم برای انتخاب نقشها با آنها دیداری داشته باشیم. من از همان روز شروع به جمع کردن اطلاعات بازیگران و ارسال آنها به آقای نجفی کردم.
سریال جلال یک، بالای ۱۰۰ نفر بازیگر داشت و حساسیت آقای نجفی شدیدا در انتخاب بازیگر برای کارهایش بالا است و من چون فیلمنامه را نخوانده بودم در ابتدا و دیدارمان در آن روز، سپردن یک وظیفه برای من بود. به هرحال دو ماه بعد از آن دیدار، من به صورت رسمی برای پیش تولید سریال دعوت شدم و شروع به دعوت از بازیگران پیشنهادی برای مصاحبه با آقای نجفی کردیم و دو ماه بعد از شروع پیش تولید، این سریال در یکی از شهرستانهای تبریز و سپس در خود تبریز جلوی دوربین رفت.
پس با کمک شما، بازیگران سریال جلال۱ انتخاب شدند؟
انتخاب نهایی بازیگران در فیلم و سریال نهایتا با تصمیم شخص کارگردان انجام میشود، اما یکی از وظایف ما به عنوان دستیار کارگردان معرفی افراد برای نقشها است و آقای نجفی از من خواسته بود تا برای سریالشان بازیگر پیشنهاد بدهم. ممکن است که گاه افرادی که ما پیشنهاد میدهیم به نظر کارگردان برای نقش مناسب نباشد و یا اصلا صلاح ندانند و استفاده کنند ولی این کارها در مجموع توسط گروه کارگردانی و دستیاران کارگردان انجام میشود و خوشبختانه تعداد زیادی از عزیزان پیشنهادی جلوی دوربین آمدند.
سریال جلال یکی از شیرین ترین تجربههای کاری من است زیرا به لحاظ فرم و ساختاری اولین سریال تاریخی بود که قرار بود در استان کار شود. درست است جزو تاریخ معاصر بود، ولی سختیهای خودش را به سبب تنوع لوکیشنها و چهرهها داشت. در سریال جلال همچنین من بازی کردم و نقش غلامرضا را در کنار آقای عمار تفتی ایفا کردم. در فصل دوم این سریال، نقش من ادامه داشت ولی چون درگیر کار دیگری در گروه کارگردانی سریال «آتش و باد» بودم متاسفانه نشد که همراهی کنم و نقش غلامرضا از این سریال حذف شد.
سریال جلال برای شما چه تجربیاتی را به ارمغان آورد؟
هر کاری برای یک هنرمند، بازخورد خاص خودش را دارد. پیش از جلال، من در فیلم و سریالهایی بودم که همیشه مخاطب خوبی داشتند و حتی الان هم بعد سالها همه از سریال "آنام" تعریف میکنند و یا از سریال "تاجر تبریزی" و فیلم "بیا از گذشتهها حرف بزنیم". "جلال هم کار "خوبی بود و به تجربههای فنی و کارگردانیم اضافه شد. خدا را شکر میکنم که همیشه با آدمهای خوب سینما روبه رو شدهام و این لطف خدا بوده است. تک تک کارهایی که حضور داشتم، در نوع خود جزو بهترینها بودند و از هیچ کاری خاطره تلخی ندارم و کار "جلال" هم جزو آنها بود و همواره با افتخار از آن تعریف میکنم.
در مورد سریال آتش و باد برایمان توضیح دهید و همکاری شما با مجتبی راعی چگونه بود؟
سریال «آتش و باد» یک کار تاریخی بود و داستان این سریال در عصر مشروطه و قاجار روایت میشد. فیلمبرداری این سریال در تهران انجام شد و ضبط و تهیه آن نیز سه سال طول کشید که من در این کار هم جزو گروه کارگردانی و دستیار استاد مجتبی راعی بودم. این سریال ابتدا با نام «جشن سربرون» برای پخش از شبکه سه سیما به سفارش سیما فیلم ساخته شد که بعدها تغییر اسم پیدا کرد و با نام «آتش و باد» پخش شد. همکاری در این اثر را هم با افتخار قبول کردم چرا که تجربههایی که میتوانستم از یک کارگردان کاربلد و کهنه کار در ساخت فیلم کسب کنم برای من بسیار ارزشمند بود و ملاک اصلیام برای انتخاب کار همیشه همکاری با اساتید بزرگ بوده است.
سینما و تلویزیون ایران به اندازهای مدیون آقای راعی هستند و آنقدر شاگردان خوبی چه در دانشگاهها و چه در کارهایشان تربیت کردند که حیف بود سر این کار نباشم و از ایشان یاد نگیرم. سه سال فیلمبرداری این سریال مصادف با شروع کرونا شد و با هر سختی که بود بالاخره تمام کردیم و الان نیز قسمتهای پایانی این سریال در حال پخش از شبکه سه سیما است.
از تجربههایتان در سریال آتش و باد صحبت کنید؟
سریال آتش و باد و دستیاری برای استاد مجتبی راعی به اندازه یک دانشگاه برای من بار علمی و فنی داشت. کاری که سه سال مدام هر روز با فیلمسازی سر و کار داشتم و نکات خوبی را از ایشان یاد میگرفتم و همینطور با هنرمندان بزرگی در عرصههای بازی و سایر گروههای هنری و فنی در ارتباط بودم. از این کار مطالب بسیاری یاد گرفتم و همه را مدیون استاد راعی هستم. در رابطه ی همکاریم در گروه کارگردانی هم به سهم خودم هر آنچه در توان داشتم برای اینکار انجام دادم.
این سریال در ایام کرونا ساخته شد، چه اصراری به تولید این کار در آن ایام بود ؟
قرارداد ساخت این سریال با صدا و سیما قبل از شیوع کرونا بود و اینکه تمام کشور و حتی دنیا در دوران کرونا در حالت قرنطینه بودند و تمامی مدارس و دانشگاهها به صورت مجازی فعالیت میکردند و بسیاری از کارها هم به صورت دورکاری انجام میشدند. تقریبا بعد از شش ماه از شروع این سریال، پاندمی کرونا وارد کشور شد و ما را وحشت زده کرد. شناخت کافی در مورد این بیماری اصلا وجود نداشت و ما با این وضعیت استرس آور هر روز سرکار فیلمبرداری بودیم. از طرفی هم تعداد افراد حاضر در سر صحنه گاها به ۳۰۰ یا ۴۰۰ نفر میرسید و با این همه باید این کار تموم میشد و از برنامه تولید عقب نمیافتاد.
یک تیم پزشکی در طول فیلمبرداری این سریال با ما بود و پروتکلهای بهداشتی کاملا رعایت میشد ولی بازیگران و عوامل زیادی سر این کار به کرونا مبتلا شدند، خود من هم کرونا گرفتم. خانم لاله اسکندی و آقای نادر فلاح از بازیگران این سریال هم کرونایی شدن و متاسفانه بازیگر با اخلاق سینما و تئاتر و تلویزیون کشورمان آقای کریم اکبری مبارکه در این کار به کرونا مبتلا شده و متاسفانه فوت شدند. این فقدان همه ما را اندوهگین و بهت زده کرده بود.
قشر هنرمند و مخصوصا بازیگران در پروژههای مختلف بیشتر در معرض بیماری بودند بخاطر اینکه سر صحنه نمیتوانستند از ماسک استفاده کنند و فاصلههای نزدیکی باهم داشتند که متاسفانه منجر به ابتلا به بیماری میشد و همه این سختیها و تحمل مشقتها برای ساختن برنامه و سرگرمی برای مردم در ایام قرنطینه بود، همین میتواند گواه بر سختی کار هنرمندان و جانفشانی آنها به خاطر مردم باشد.
در مورد وظایف دستیار کارگردان و گروه کارگردانی فیلم بیشتر توضیح بدهید؟
وظایف دستیاران کارگردان در پروژههای فیلم، مدیریت همه عوامل فیلم و صحنه فیلمبرداری است تا کارگردان بتواند پلانهای مورد نظر خود را طبق برنامه ضبط کند. اعلام حضور برای همه عوامل در سر صحنه و پیگیری و تحویل کار از تمامی گروههای هنری و فنی، تمرین با بازیگران، چینش و طراحی حرکت برای هنروران و ایجاد نظم در سر صحنه که همه این کارها باید توسط گروه کارگردانی انجام شود به اضافه مدیریت زمانی که منجر به تولید بدون فوت زمانی است. البته این موارد در زمان تولید و فیلمبرداری است، پیش از شروع فیلمبرداری و در زمان پیش تولید هم دستیار کارگردان در کنار کارگردان به انجام تستهای بازیگری و انتخاب آنها کمک میکند و همچنین بازدیدهای لوکیشن و فیکس کردن آنها به همراه کارگردان و گروه صحنه و معرفی بازیگران انتخاب شده به گروههای گریم و لباس برای تست گریم و ست لباس و مشاورههای تایمی که با گروهها برای برنامه ریزی پس از پیش تولید انجام میگیرد . در یک کلام میتوان گفت که دستیار کارگردانها دست راست کارگردانها برای هماهنگی و انجام کارها با دقت بالا هستند.
آیا حضور شما به عنوان یک هنرمند جوان تبریزی در حوزه کارگردانی در کارهای ملی باعث شده که بازیگران و هنرمندان تبریزی هم در کارهای ملی دیده شوند؟
قطعا. یکی از وظایف ما در گروه کارگردانی معرفی و پیشنهاد بازیگران مختلف نسبت به توانایی آنها برای ایفای نقش به کارگردانها است، طبیعتا در پروژههایی که حضور داشتم بازیگران زیادی را از تبریز و شهرستانها به پروژهها معرفی کردم. در همه کارهایی که در ابتدای صحبتم از آنها اسم بردم. ولی وقتی کار از سطح استانی خارج است و در یک بستر ملی میخواهد پخش شود طبیعتا این انتخابها گسترده تر میشود و اینجا نگاه ما فقط به یک شهر یا استان خاصی نیست، ممکن است بازیگر انتخابی ما از هر شهری باشد. نگاه من و همکارانم بیشتر در حول شایسته سالاری برای گرفتن نقشها است و رفاقتها و دوستیهای نزدیک باعث نخواهد شد که حق هنرمندی که لایق یک نقش است حتی اگر در شهر دیگری باشد از چشم ما پوشیده بماند. همیشه این اصل مد نظر من بوده و بچههای شهرستان و کسانی که سالها در تئاتر فعالیت کردند و یا در فیلمهای کوتاه، همیشه در ذهن من هستند. اینکه رضا محمدی چون اهل آذربایجان است پس باید انتخابهایش محدود به تبریز شود، اینطوری نیست. من به همان اندازه به بچههای مراغه، بناب، عجبشیر و غیره فکر میکنم که به بچههای کردستان، اصفهان و تهران میاندیشم. با اکثر علاقه مندان و فعالان در عرصه تئاتر و فیلم در سراسر کشور در ارتباط هستم و این عزیزان امیدشان از این همه تلاش این است که بتوانند کارهای خوب رو تجربه کنند.
ولی باید قبول کنیم که هنرمندان خطه آذربایجان و شهرستانهایش در عرصههای ملی مظلوم واقع شدند. تحرکات خوبی در چند سال اخیر توسط شما و همکارانتان شکل گرفته ولی باز هم جای کار است، نظرتان در این باره چیه؟
قطعا نه تنها تبریز و آذربایجان بلکه هنرمندان اکثر استانهای کشور هم با همین مشکل روبرو هستند. هر استانی در کشور یک شبکه تلویزیونی استانی با تولیدات محدود سریال دارد و همه هنرمندان حوزه فیلم و سریال بعد از تجربه صحنه تئاتر و یا فیلم و سریال در شبکههای استانی خودشان، دوست دارند پا را فراتر بگذارند و شبکههای ملی رو تجربه کنند. ما باید قبول کنیم که کلیت سینما و سریال به لحاظ تعداد تولیدات و کیفیت آنها و همچنین دیده شدن هنرمندان در پایتخت متمرکز است و سیل عظیمی که میخواهند وارد این کار شوند برای ورود به چنین میدانی باید شرایط اولیه را داشته باشند، یعنی کار موفق تئاتر و کار موفق در شبکههای استانی قدم خیلی محکمی است. در حقیقت یک شروع قوی. وگرنه میلیونها نفر علاقه دارند که وارد سینما و تلویزیون شوند. آیا بدون یاد گرفتن بدون تجربه و مطالعه میشود این کار را انجام داد؟ قطعا خیر. همیشه تعداد محدودی از هنرمندان موفق میشوند از فیلترهای خاصی رد بشوند و وارد کارهای ملی شوند، منظورم از فیلترها همان قابلیتها و سوادی است که یک گروه فیلم را مجاب به انتخاب یک هنرمند میکند. متاسفانه تعدادی هم با گذاشتن یک کلیپ در صفحات مجازی باور میکنند که بازیگر هستند و یا باور میکنند که فیلمساز هستند و حق آنها خورده شده و به کاری دعوت نمیشوند، در حالی که حق هیچ هنرمندی خورده نخواهد شد اگر با جدیت مسیر کاری خودش رو پیش برد و آموزشهای اصولی ببیند و مدام خودش را در معرض چالشهای استاندارد هنری قرار بدهد.
کجا میشود آموزشهای سینمایی و تئاتری را به صورت حرفهای و استاندارد یاد گرفت؟
در هر شهری از ایران که ادارهی ارشاد دارد یک انجمن نمایش برای تئاتر و انجمن سینمای جوانان برای دورههای فیلمسازی در آن شهرها فعال است. در همین انجمنها کلاسهای آموزش بازیگری و فیلمسازی برگزار میشود و در همان جا گروههای تئاتری و فیلمسازی شکل میگیرد که میتوان همانجا یاد گرفت و تجربه کسب کرد. آموزشگاههای آزاد سینمایی و بازیگری که دارای مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد هستند هم در تربیت این هنرمندان نقش بسزایی دارند و همچنین مراکز آموزش عالی و دانشگاههایی که در آنها رشتههای سینمایی و تئاتر فعال است. خوشبختانه استان ما هم به لحاظ انجمنهای نمایش و سینما و بحث آموزشگاههای معتبر آزاد و دو دانشگاه در رشتههای سینما و تئاتر هنرمندان خوبی رو در این رشتهها تربیت میکنند.
بخاطر تب بالای بازیگری و علاقه شدید مردم و اینکه به تازگی در شبکههای اجتماعی شاهد بارگذاری کلیپهای بازیگری هستیم، بفرمایید که شبکههای مجازی چه تاثیری در حوزه هنر و مخصوصا بازیگری و سینما داشتند؟
جذابیت این رشته و عدم آگاهی درست از آن- متاسفانه همه ادعا میکنند که میتوان به راحتی بازیگر شد- و تحمل نکردن مسیر درست از روش علمی و عملی، این افراد را به راههای میانبر و مسیرهای غیر صحیح میکشاند. چون این بستر حداقلهای یک رسانه از جمله قابلیت پخش صدا و تصویر را دارد، به اشتباه عزیزان را به توهم بازیگری و فیلمسازی دچار میکند، بدون اینکه کوچکترین زحمتی برای یاد گرفتن و راههای صحیح به خودشان بدهند، متاسفانه تعدادی از دنبال کنندههای این نوع صفحات را هم به اشتباه میاندازند و در تشخیص هنر واقعی و حرکات و حرفهای سخیف سعی در برداشتن مرزها دارند، طبیعتا مسیر سخت هنر را هر کسی نمیتواند تا انتها ادامه بدهد و ممکن است این مسیر برای خیلیها سخت و طاقت فرسا باشد و همین باعث میشود، عزیزانی که با کلیپهای گاها سخیف بخواهند یک شبه معروف شوند و دیده شدن به هر نحوی جزو برنامه این افراد است و برایشان فرقی نمیکند این کلمات را شاید کودکی ببیند که شخصیتش در حال شکل گیری است یا افراد مسن که احترام آنها بر همه واجب است. گاها هم بعضی صفحات در فضای مجازی برای سینما و تئاتر مفید هستند چون بحثها و آموزشهای تخصصی را دنبال میکنند و اصطلاحا چون آدمهای متخصص پشت تولید محتوا برای این صفحات با هدفهای سازنده مشغول بکار هستند. حالت اول و آن دسته از عزیزان که توضیح دادم دچار خود هنرمندبینی شدهاند چون علاوه بر توهین به ذات مقدس هنر، مشغول انحراف ذهنی طیفی از جامعه در مورد سینما و بازیگری هستند و همیشه به صورت خیلی روشن این افراد از فضاهای حرفهای طرد خواهند بود و جایی در کارهای حرفهای نخواهند داشت.
پس این حجم از مخاطبهای چنین صفحاتی از کجاست؟
به آن صورت نمیتوان برایش اسم «مخاطب» گذاشت، چون تعداد بازدیدهایی که از این صفحات و کارها میشود به صورت گذرا است و مردم فرق واقعی هنر و لوده گری را خوب از هم میفهمند. تعداد ثابتی هم متاسفانه شاید فرصتی پیش نیامده تا مثلا یک اثر نمایشی را در سالن تئاتر به تماشا بنشینند و یا فیلمی ببینند که فرق واقعی هنر برایشان بیشتر روشن شود. به هرحال یک هنرمند واقعی و یک اثر هنری سالها و قرنها همچنان زنده خواهد بود، چیزی که این آثار مجازی و سخیف از آن مستثنی هستند.
بنظر شما شبکه های مجازی رفیق سینما هستند یا رقیب آن؟
در مورد رفاقت و رقابت این دو باید گفت که با هیچ منطقی نمیشود این دو را رفیق یا رقیب هم دانست. به نظر من فضای مجازی نمیتواند رقیب سینما باشد، چون در ذات سینما حقیقتی نهفته است که مخاطب بالاخره با آن مواجه میشود ولی فضای مجازی سعی در کتمان حقیقت داره و همیشه در هالهای از ابهام است و فضای مجازی، شاخصهای سینما را نه تنها ندارد بلکه مقایسه این دو به نوعی دهن کجی به ماهیت تفکر است. در مورد رفاقت این دو هم باید گفت سینما هنر هفتم است و از زمان ارسطو تا به امروز شش هنر قبل سینما بوده و هنر هفتم که سینما باشد با رفاقت هنرهای قبل از خودش به این جایگاه رسیده است. رفاقت سینما بیشتر با موسیقی، رقص، نقاشی، هنرهای تجسمی، ادبیات و تئاتر عاقلانه است تا فضای مجازی.
به عنوان سوال آخر، در مورد برنامههای جدید خودتان برای امسال و یا آینده بگویید، آیا فیلم و سریال جدیدی برای کار در برنامه تان دارید؟
چند ماهی است که از پایان آخرین کارم سپری میشود و من در حال حاضر مشغول نگارش یک فیلمنامه بلند هستم و امیدوارم به زودی بتوانم تمامش کنم و علاوه بر آن، در این مدت مشغول تدریس و انتقال تجربههای دستیار کارگردانی و مبانی کارگردانی سینما در یکی از آموزشگاهها بودم. ترجیح میدهم گاها توقف و استراحت کنم و بعد با انرژی از نو به جلو ادامه بدهم تا اینکه به عقب برگردم. در این مدت دو کار پیشنهادی برای تلویزیون و سینمای خانگی داشتم که هنوز در موردشان جواب قطعی ندادم.
انتهای پیام
نظرات