• دوشنبه / ۱۷ دی ۱۴۰۳ / ۰۲:۵۷
  • دسته‌بندی: کشتی، رزمی
  • کد خبر: 1403101611952
  • خبرنگار : 71506

پنجاه و هفتمین سالگرد اسطوره جوانمردی ورزش ایران

حقایقی از «تختی»؛ خاطراتی که خیالی نیستند!

حقایقی از «تختی»؛ خاطراتی که خیالی نیستند!

وقتی بساط شام را پهن کردند به یکباره تختی به من اشاره کرد و گفت "حواست به آن جوانی باشد که کنار دخل ایستاده ببین به او غذا می‌دهند یا نه!" من آن جوان را زیر نظر گرفتم و دیدم کسی به او غذا نداد. آمدم و به تختی گفتم. او هم گفت...

به گزارش ایسنا، امروز دوشنبه ۱۷ دی ماه ۱۴۰۳ پنجاه و هفتمین سالگرد مرگ اسطوره جوانمردی کشتی و ورزش ایران است، اسطوره‌ای با یک طلا و دو نقره المپیک و ۲ طلا و ۲ نقره جهان که راز ماندگاری‌اش، مردم‌داری و دستگیری از نیازمندان و معنا کردن فتوت و جوانمردی در میدان مبارزه و خارج از تشک کشتی بود؛ پهلوانی که برای مردم زیست، از سکوهای جهانی و المپیک بالا رفت و در نهایت نیز در ۳۷ سالگی در اتفاقی که چرایی آن تا ابد پر رمز و راز باقی ماند از دنیا رفت.

در سالهای اخیر برخی از همدوره‌ای‌های او که اکثرا نیز از دنیا رفته‌اند به بیان خاطراتی از تختی پرداختند، خاطراتی که وقتی تعریف می‌کنند شبیه فیلم‌ هستند اما در واقع همه آنها واقعیت بوده‌اند نه فکر و خیال.

مهندس پرویز عرب از دوستان بسیار نزدیک تختی در گفتگوی خود با ایسنا، به بیان خاطراتی از تختی پرداخته بود: (لینک مصاحبه کامل): "همیشه بعد از تمرین کشتی رسم بر این بود که در جایی جمع می‌شدیم و مهمانی می‌گرفتیم. معمولا تابستان‌ها بعد از تمرین به شمیران می‌رفتیم. حسین عرب که دوست خیلی صمیمی تختی بود و خدابیامرز شد، جواد زاده که او هم به رحمت خدا رفت، عبدالکریمی که رفیق تختی بود و کار آزاد انجام می‌داد، روح‌الله خان قناد که او هم دوست تختی بود و در میدان انقلاب کاسبی داشت، به همراه من و برادرم به رستورانی در خیابان جعفرآباد شمیران به نام رویال تهران رفتیم. وقتی بساط شام را پهن کردند به یکباره تختی به من اشاره کرد و گفت حواست به آن جوانی باشد که کنار دخل ایستاده ببین به او غذا می‌دهند یا نه! من آن جوان را زیر نظر گرفتم و دیدم کسی به او غذا نداد. آمدم و به تختی گفتم. او هم گفت یک قابلمه پر غذا بگیر و به آن جوان بده. این کار را کردم و پسر جوان هم خوشحال شد و رفت اما تختی به من گفت دنبالش برو طوری که متوجه نشود ببین خانه‌شان کجاست. دنبالش رفتم و پس از طی کردن کوچه پس کوچه‌های باریک دیدم که به یک خانه رسید که به سمت پایین چند پله می‌خورد و آن جوان وارد آن خانه شد.

وقتی برگشتم تختی گفت خانه را یاد گرفتی که من هم گفتم  بله. موقع برگشت با ماشین به جلوی خانه رفتیم و آن خانه را نشانش دادم. به تختی گفتم برای چه می‌خواستی که او هم در جواب گفت به نظرم آن فرد آشنا آمد. این موضوع گذشت و کسی از قصد و نیت تختی باخبر نشد تا اینکه پس از فوت تختی و در مراسم شب هفت او در ابن بابویه حضور داشتیم که یک سری دانشجویان که شعار می‌دادند نیز در حمایت از تختی و برای سوگواری به آنجا آمدند. از میان آنان یک جوان دانشجو پیش من آمد و گفت آیا من را می‌شناسی؟ گفتم نه بجا نمی آورم. او گفت من همانی هستم که سه سال پیش در رستوران رویال تهران شما را دیدم و برای من غذا خریدید. از همان موقع آقاتختی هزینه تحصیل من را می‌دهد و هوای خودم و خانواده‌ام را دارد!"

خاطراتی از "تختی" که خیالی نیستند!

 پیشکسوت کشتی ایران، همچنین درباره خاطره شیرین اولین برخورد خود با تختی، می‌گوید: وقتی تمرین‌هایمان را در دارالفنون شروع کردیم یک روز مرحوم بلور که مربی دارالفنون بود از تمرین ما جلوگیری کرد و به ما گفت شما هنوز مقام تهران هم ندارید آن وقت چطور می‌خواهید اینجا تمرین کنید؟ اگر می‌خواهید در اینجا تمرین کنید فقط از ساعت ۵ بعدازظهر به بعد می‌توانید به این سالن بیایید چرا که اینجا از ساعت ۲ تا ۵ بعدازظهر در اختیار کشتی گیران است. وقتی بلور این حرف را به ما زد، یک دفعه دیدم یک آقای خوش‌اندام و خوش قد و قواره که همه از او حساب می‌بردند جلو آمد و گفت آقای بلور چرا نمی‌گذارید این‌ها تمرین کنند. این‌ها هم محصل همین مدرسه هستند و حق دارند که از این سالن استفاده کنند. بلور هم بلافاصله جواب داد اگر شما می‌گویید من هیچ مخالفتی ندارم و به این صورت بود که او قبول کرد ما در آن سالن تمرین کنیم. بعد از آن فهمیدم آن شخص غلامرضا تختی بود. من از همان جا و از مدرسه دارالفنون با تختی آشنا شدم و همیشه دلم به این قرص بود که یک پشتیبان مهم دارم."

عبدالله موحد: تختی به جایی رسید که خودکشی را بهترین‌ کار دید

در نابغه بودن عبدالله موحد پرافتخارترین آزادکار ایران همین بس که ۶ سال متوالی به ۶ طلای جهان و المپیک رسید بدون اینکه حتی یکبار توسط رقبا خاک شود. جالب اینکه موحد می‌گوید تختی تنها کشتی‌گیری بود که هیچوقت نتوانستم او را در خاک تکان بدهم.

موحد نیز در گفتگوی خود با ایسنا خاطرات جالبی را از تختی نقل می کند. او می‌گوید(لینک مصاحبه کامل):به نظر من هیچ کس راضی نبود که تختی را به قتل برساند. فکر می‌کنم تختی به جایی رسید که در نهایت خودکشی را بهترین کار دانست. البته به اعتقاد من او شهامت این کار را داشت. ارزش تختی بین مردم بسیار بالا بود و فکر نمی‌کنم کسی این جرات را داشت تا بخواهد او را به قتل برساند. تختی بسیار ماخوذ به حیا بود و هیچ وقت نمی‌خواست به کسی نه بگوید.

خاطراتی از "تختی" که خیالی نیستند!

*تختی هر چه اصرار کرد قبول نکردم زودتر از پله هواپیما پایین بیایم

مسابقات جهانی ۱۹۶۶ تولیدو آمریکا آخرین میدان تختی بود که با باخت مقابل مدوید و احمد آییک از دور رقابت‌ها کنار رفت. در آن مسابقات من موفق شدم به مدال طلا برسم. وقتی از مسابقه‌ها به تهران بازگشتیم، تختی به من گفت تو به خاطر طلایی که گرفتی زودتر از بقیه از هواپیما پیاده شو. خیلی هم اصرار کرد اما من قبول نکردم و گفتم شما بزرگ تیم هستی و مردم به عشق دیدن شما به فرودگاه آمده‌اند. ما به خصایص پهلوانی معتقد بودیم و حرمت بزرگانی مانند تختی را حفظ می‌کردیم.

مرحوم محمدمهدی یعقوبی دارنده مدال های نقره المپیک و برنز جهان، یکی دیگر از دوستان نزدیک تختی بود که خاطرات زیادی از مردانگی او نقل می‌کرد.

مرحوم یعقوبی ۱۰ سال پیش در گفتگویی که در منزل خود با ایسنا داشت، درباره تختی، گفت: (لینک مصاحبه کامل) " تختی از لحاظ کشتی شاید مانند عباس زندی و عبدالله موحد بود، اما وقتی به جبهه ملی رفت و با مصدق همکاری کرد خیلی اسمی شد. او خیلی آدم با انصاف و با صداقتی بود. تختی به درد این روزگار نمی‌خورد. او باید ۱۰۰ سال قبل از آن به دنیا می آمد؛ زمانی که نه دروغ بود و نه کلک. او از این که می دید مردم کلک هستند و دروغ می‌گویند ناراحت بود. نماز او هیچ وقت ترک نمی‌شد و در این ۱۰ سالی که با او زندگی کردم لب به مشروب نزد."

خاطراتی از "تختی" که خیالی نیستند!

حق من و تختی در هلسینکی طلا بود

مرحوم ناصرگیوه‌چی در المپیک ۱۹۵۲ هلسینکی به همراه غلامرضا تختی به مدال نقره المپیک رسید. او در گفتگویی با ایسنا که در سال ۱۳۹۲ داشت، به بیان خاطراتی از تختی پرداخت(لینک مصاحبه کامل).

گیوه‌چی در مورد حضور در المپیک هلسینکی به همراه تختی گفت: مسابقه‌های انتخابی المپیک ۱۹۵۲ هلسینکی در سالن سیرک برگزار می‌شد. قبلا روسها در آن سالن سیرک برگزار می کردند که وقتی از آنجا رفتند سالن باقی مانده بود. در وزن اول محمود ملاقاسمی، وزن دوم یعقوبی، وزن سوم من، وزن چهارم توفیق جهانبخت، وزن پنجم عبدالله مجتبوی، وزن ششم غلامرضا تختی، وزن هفتم عباس زندی و وزن هشتم احمد وفادار انتخاب و به المپیک ۱۹۵۲ اعزام شدیم. البته در آن سال زندی به خاطر رفاقتی که با تختی داشت یک وزن بالاتر رفت تا با هم روبه‌رو نشوند. زندی و تختی هم‌وزن و رفیق بودند. در المپیک هلسینکی حق من و تختی طلا بود که به حق‌مان نرسیدیم. در آن زمان خیلی در کشتی حق‌کشی می‌کردند. زندی هم حقش مدال بود که به آن نرسید. داوران در کشتی او در حالی که داشت حریف را خاک می‌کرد، زنگ را چند ثانیه زودتر به صدا درآوردند تا کشتی را ببازد و به جای حضور در کشتی فینال، مجبور شد برای پنجمی کشتی بگیرد. هیچ کس هم نبود که از حق ما در آنجا دفاع کند.

خاطراتی از "تختی" که خیالی نیستند!

به گزارش ایسنا، ۱۰ سال قبل محمود ملاقاسمی اولین‌مدال‌آور کشتی ایران در بازیهای المپیک به همراه مرحوم حسین ابراهیمیان (حسین ملاقاسمی) گفتگویی با ایسنا داشتند که به بیان خاطراتی از تختی پرداختند. محمود ملاقاسمی در مورد حضورش با تختی در آمریکا گفته بود: (لینک مصاحبه کامل): من ۱۶ سال با تختی بودم. سال ۱۹۵۰ به تیم ملی آمدم و تختی در سال ۵۱. در خیلی مسابقات مانند ژاپن، رم و هلسینکی با هم بودیم. البته موقعی که در آمریکا بودیم تختی را معاینه کردند و گفتند باید بستری شود و احساس کردند، سرطان دارد. همه ما آمدیم و فقط ایشان ماندند. به من گفتند تو رفیقش هستی و من مجبور شدم در کنارش بمانم. تختی را عمل کردند. من از محل اقامتم تا نزدیک سازمان ملل پیاده می‌رفتم تا او را ببینم. راه دور بود. هر وقت پیش او می‌رفتم اطرافش خیلی شلوغ بود و ایرانی ها به دیدنش می‌رفتند. پسری بود که گفت باید تختی به خانه‌مان بیاید. وقتی تختی خوب شد به خانه آنها رفتیم. من ۸۰ دلار پول داشتم داده بودم به تختی. گفتم آقا تختی این ۸۰ دلار رو بده می‌خواهم یک گرام (گرامافون) بخرم. او گفت من در تهران برایت گرام می خرم. به تختی گفتم من پولم را می‌خواهم خرید کنم اما او نداد. از این اتفاق ناراحت شدم و اشکم داشت درمی‌آمد اما او یک دفعه خندید و گفت خانواده آن بچه کوچک هیچ چیز نداشت. من ۸۰ دلار تو را به خانواده‌اش دادم، پول خودم را هم به آنها دادم.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
دیروز ۰۷:۱۸

خدایا روح تختی عزیز را شاد کن، من خاطرات بسیاری از زمان جوانیم از تماشای کشتی‌های جهان پهلوان تختی دارم، حالا خودم شدم مردی ۷۷ ساله ولی ایکاش می‌توانستم یکبار دیگر او را ببینم و دستش را ببوسم،

avatar
دیروز ۱۳:۳۳

درود بر شما

avatar
دیروز ۱۵:۵۳

درود بر تو جوانمرد فروتن

avatar
دیروز ۱۶:۳۶

برقرار باشی داداش مهدی

avatar
دیروز ۱۱:۱۳

امثال آقا تختی دیگه مادر نزاید .از انسانیت .. ..

avatar
دیروز ۱۲:۰۲

روحش شاد و ابد گرامی

avatar
دیروز ۱۳:۲۴

تختی تک گل باغ پهلوانی بود هیچکدام از ورزشکارانی بغیر از آقای رسول خادم نمی‌توانند پا جای پای مرحوم غلامرضا تختی بگذارند به هر قهرمانی نمی‌شود گفت پهلوان

avatar
دیروز ۱۳:۲۷

امیدوارم‌قهرمانان‌کشتی‌ما‌از‌تختی‌درس‌بگیرند وپشتیبان‌وپناه‌مردم‌باشند نه‌در‌مقابل‌مردم

avatar
دیروز ۱۴:۰۳

درود به روح بزرگ جهان پهلوان تختی!ایران نه،جهان هم دیگر پهلوانی با خصایل ایشان به خود نخواهدبود!

avatar

فقط میتوانم یک جمله بگویم: مرحوم تختی واقعا یک "مرد "بود. خدارحمتش کند.امیدوارم ورزشکاران ما ازایشان ومحروم پوریای ولی الگوبرداری کنند تا درتاریخ جاودانه شوند.

avatar
دیروز ۱۶:۳۵

مرده آنست که نامش به نکویی نبرند،امثال مرحوم تختی که افتخارسرزمینمون ایرانه کاری کردکه تانام ایران وایرانی هست از ایشون به نیکی یادبشه،خدارحمتش کنه همیشه در قلب ما زنده ست،امیدوارم همنشین شاه مردان دربهشت برین باشه،یاحق

avatar
دیروز ۱۷:۴۳

سلام‌‌برروح‌بزرگ‌‌غلام‌رضا‌تختی

avatar
دیروز ۱۷:۱۲

روحش شاد و ان شاءالله قرین رحمت واسعه الهی

avatar
دیروز ۱۸:۲۵

روحشان شاد. نام و یادشان گرامی. منکه پهلوان تختی رو ندیدم با این حال عاشقشم و دوستش دارم بله پهلوانان نمیمیرند. عزیزم ملت دوستت دارند اسوده بخواب

avatar
دیروز ۱۸:۲۸

اقا تختی تو دنیا تکه حتی حسن یزدانی و دبیر هم بهش نمیرسن

avatar
دیروز ۱۸:۲۹

روح بلند تختی بر بلندای ایران در آرامش

avatar
دیروز ۱۹:۴۳

تختی زنده است انسانهای بزرگ هرگز نمی میرند

avatar
دیروز ۲۳:۳۲

الکی بزرگش کردن نهایتا یه نفر مثل دبیر و حسن یزدانی بوده

avatar
دیروز ۲۳:۳۴

جهان پهلوان تختی نامدار که نامش همیشه بود جاودان فدای اون مردانگیت فدای اون شکستگیت نامش میاد گوشت بدنم میریزه جنت فردوس سرایت باد نازنین پهلوان افتخار ایران حیف تو نبود در ۳۷ سالگی خدا حافظی کنی تک گل باغ پهلوانی

avatar
امروز ۰۲:۱۹

روحش شاد اینکه بعد از این همه سال در زورخانه ها و سالن های کشتی برای شادی روحش صلوات فرستاده میشه و نامش ماندگار شده افتخار بزرگیه

avatar
امروز ۱۰:۰۱

فقط و فقط پهلوان رسول خادم هست که میتونه جای تختی رو بگیره

avatar
امروز ۱۰:۰۵

یکی کامنت گذاشته دبیر و حسن یزدانی رو با تختی مقایسه کرده خخخ،داداش یه دکتر برو شما مثل تختی دیگه نمیاد هیچوقت

avatar
امروز ۱۲:۰۲

ای روح بزرگ تختی هر جایی روح ات شاد