• پنجشنبه / ۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ / ۱۵:۰۱
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 1402020703644
  • خبرنگار : 50378

دانشیار گروه زبان و ادبیات روسی دانشگاه فردوسی مشهد:

داستایوفسکی نویسنده‌ای روانشناس است

داستایوفسکی نویسنده‌ای روانشناس است

ایسنا/خراسان رضوی دانشیار گروه زبان و ادبیات روسی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: آثار روانکاوانه و روانشناسانه داستایوفسکی همانند قمارباز، جنایات و مکافات و برادران کارامازوف در تمام دنیا شهرت دارد. نوع نگرش روانکاوانه داستایوفسکی در آثار خود بعدها برای درمان بیماری‌های روانی استفاده شده است.

دکتر حسینعلی مصطفوی گرو در نشست نقد و بررسی رمان «قمارباز» فئودور داستایوفسکی که که با همکاری انجمن‌های علمی زبان و ادبیات انگلیسی و روسی دانشگاه فردوسی مشهد شامگاه چهارشنبه، ۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، به همت انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد و در فروشگاه کتاب شماره ۲ جهاددانشگاهی مشهد برگزار شد، اظهار کرد: یکی از توانایی‌های نویسندگان روس انتخاب نام قهرمانان و عنوان کتاب است. روس‌ها معتقدند عنوان کتاب باید ۵۰ درصد مفهوم داستان را با خود به دوش بکشد.

وی ادامه داد: بر این اساس نام اولیه این کتاب «رولتنبورگ» به معنای شهر قمار بوده، اما به این علت که این نام آلمانی بوده، نویسنده نام کتاب را به «قمارباز» تغییر داده است.

مصطفوی گرو با بیان این‌که قمارباز زندگی‌نامه داستایوفسکی است، تصریح کرد: بر این اساس داستان از زبان «آلکسی» قهرمان داستان روایت می‌شود تا بتواند دنیای درونی خود را به راحتی منتقل کند و این یعنی اگزیستانسیالیسم چراکه احساس درد و عشق را بیان می‌کند.

دانشیار گروه زبان و ادبیات روسی دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره به زندگی‌نامه فئودور داستایوفسکی بیان کرد: پدرش یک پزشک نظامی بود و با خانواده بسیار خشن برخورد می‌کرد. داستایوفسکی به بیماری کم‌خونی و صرع دچار بود. بیماری صرع در برخی موارد باعث نبوغ افراد می‌شود و این بخش آن به داستایوفسکی رسیده است. رفتارهای بد و خشن پدرش فشارهای روحی و روانی را در وی تشدید می‌کرد.

وی با بیان اینکه ادبیات روسیه در طول تاریخ تحت تاثیر ۲ فرهنگ آلمانی و فرانسوی بوده است، یادآور شد: رمان قمارباز نیز تحت تاثیر فرانسه است، گرچه رگه‌هایی از آلمانی نیز در آن وجود دارد. در این کتاب رولتنبورگ شهری آلمانی است و حضور افراد فرانسوی در آن‌ نشان از تاثیر فرهنگ ۲ کشور بر فرهنگ روسیه است.

تم اصلی رمان مهاجرت اشراف‌زاده‌ها به کشورهای دیگر است

مصطفوی گرو تصریح کرد: وی در ۱۶ سالگی همراه بردارش از مسکو به سن‌پطرزبورگ می‌رود تا در مدرسه درس بخواند و در مدرسه نبوغش به او کمک می‌کند و شاگرد سوم می‌شود. در همین سال‌ها قانون دهقان‌داری در روسیه برچیده می‌شود. در این سال‌ها نظام اجتماعی روسیه در حال انتقال از فئودالیسم به بورژوازی بوده است. در جامعه روسیه طبقه دیگری بر سر کار می‌آیند و طبقه فئودال باید رخت بندد. در واقع تم اصلی رمان قمارباز مهاجرت اشراف‌زاده‌ها به کشورهای دیگر است.

وی ادامه داد: وی در ۱۷ سالگی در حالی که هنوز در مدرسه درس می‌خواند مادرش را از دست می‌دهد. مادرش در شهر تولا در هنگام سر زدن از املاکشان از دنیا می‌رود و پدرش که برای دفن او به این شهر می‌رود نیز بر اثر درگیری با دهقانان می‌میرد. داستایوفسکی در مدت زمان کوتاهی مادر و پدر خود را از دست می‌دهد و فشار بسیار زیادی به او وارد می‌شود.

دانشیار گروه زبان و ادبیات روسی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: پس از اینکه قانون دهقانداری در سال ۱۸۴۱ برچیده می‌شود، ارباب‌کشی در روسیه رواج پیدا می‌کند؛ به گونه‌ای که از سال۱۸۴۲ تا ۱۸۵۳ نزدیک ۴۰۰ دهقان را به جرم ارباب‌کشی محاکمه می‌کنند.

وی ادامه داد: پس از مرگ پدر و مادرش فقر شدیدی به سراغشان می‌آید و آنقدر فقیر می‌شوند که داستایوفسکی مجبور می‌شود پس از اتمام تحصیلات به خدمت نظام برود. در خدمت نظام آثار «شیلر» و «ژرژ ساند فرانسوی» را می‌خواند و جهان‌بینی آن تغییر پیدا می‌کند. اگرچه تحت تاثیر «پوشکین» و «گریبایدوف» بوده است.

مصطفوی گرو با اشاره به روایتی از نحوه روی آوردن داستایوفسکی به نویسندگی تصریح کرد: او اولین رمان خود یعنی بیچارگان را می‌نویسد و همراه با دوست خود به دفتر نکراسوف که از شاعران بزرگ آن روزهای روسیه بوده است، می‌برد. داستایوفسکی آنقدر از رفتار سرد و خشن نکراسوف بدش می‌آید که رمان را می‌گذارد و بدون این‌که چیزی بگوید آن‌جا را ترک می‌کند. از ناراحتی تا صبح خوابش نمی‌برد. با این حال صبح زنگ در خانه او به صدا در می‌آید نکراسوف و به همراه دوستش گریگوریویچ به خانه او می‌آیند. در آن‌جا او را به آغوش می‌کشند و می‌گویند که کتاب تو بی‌نظیر است.

وی افزود: نکراسوف نسخه خطی این رمان را به نزد بلینسکی (منتقد معروف روس) می‌فرستند. وی به بلینسکی می‌گوید به یک گوگل دیگر در ادبیات روسیه طلوع کرده است. با این حال بلینسکی به وی می‌گوید که در این زمانه از این آدم‌ها مانند قارچ زیاد روییده‌اند اما وقتی که رمان را می‌خواند، اصرار می‌کند که داستایوفسکی را ببیند و هنگامی که داستایوفسکی که یک جوان ۱۹ ساله بوده به نزد او می‌آید، به داستایوفسکی می‌گوید که آیا خودت خبر داری که چکار کرده‌ای؟ آن‌جاست که داستایوفسکی به صورت جدی به دنبال نویسندگی می‌رود.

داستایوفسکی را به عنوان نویسنده مزدور می‌شناسند

دانشیار گروه زبان و ادبیات روسی دانشگاه فردوسی مشهد خاطرنشان کرد: با این حال به او لقب نویسنده مزدور نیز داده‌اند چراکه مانند یک پیمانکار که برای ساخت یک پروژه پول می‌گیرد؛ او نیز پول می‌گرفته تا یک داستان بنویسد و بر این اساس این رمان را در ۲۶ روز می‌نویسد که نبوغ او را نشان می‌دهد.

وی با اشاره به نحوه نجات او از اعدام و روی آوردن به دین مسیحیت، گفت: داستایوفسکی در اوایل عمر خداناباور بوده است. شبی هنگامی که در حال خواندن شعری در حمایت از لغو قانون برده‌داری بوده، او را دستگیر کرده و به اعدام محکوم می‌کنند. آن زمان سه به سه زاندانیان را به هم می‌بستند و در میدانی که دمای هوا ۲۰ درجه زیر صفر بوده، لباس مخصوص اعدامی‌ها را به آن‌ها می‌پوشانند و قبل از اعدام کشیش می‌آید که از گناهان خود به خدا اعتراف کنید. چون نفر سوم صف اعدام بوده، امیدوار بوده که چند دقیقه‌ای بیشتر زنده بماند و در نهایت با عفو تزار از اعدام نجات پیدا می‌کند و چهار سال تبعید می‌شود. این تبعید تاثیر روحی و روانی بسیاری بر زندگی داستایوفسکی می‌گذارد. آنجا با انجیل و خدا آشنا می‌شود و اعتقاد راسخی به خدا پیدا می‌کند.

مصطفوی گرو افزود: رمان «خاطرات خانه اموات» خاطرات چهار سال دوره تبعید او است. این چهار سال تبعید یکی از تاثیرگذارترین ایام زندگی داستایوفسکی است. او در این ایام هم از لحاظ روحی و روانی و هم از لحاظ جسمی خود را تقویت می‌کند.

وقتی داستایوفسکی همه چیزش را در قمار می‌بازد

وی تصریح کرد: در سال ۱۸۶۲ به خارج از کشور می‌رود و تا ۱۸۷۸ در خارج از کشور می‌ماند و هنگامی که از فلورانس بازمی‌گردد، همسر اولش می‌میرد. جالب است که قبل از فوت همسرش تمام اموالش را می‌بازد. حتی گفته می‌شود که در هتلی که داشته قمار می‌کرده، لباس‌های همسرش را نیز باخته بوده است. پس از این اتفاق قراردادی با انتشارات می‌بندد و رمان «قمارباز» را در کمتر از یک ماه می‌نویسد و پولدار می‌شود و باز همه این پول‌ها را در قمار می‌بازد.

داستایوفسکی خود را از قمار نجات داد اما قهرمان داستانش نه

دانشیار گروه زبان و ادبیات روسی دانشگاه فردوسی مشهد عنوان کرد: پس از آن با تندنویسی که استخدام کرده بوده، ازدواج می‌کند و آن‌جاست که به او قول می‌دهد که قماربازی نکند و آن را کنار می‌گذارد. در واقع نویسنده قمارباز خود را از این ورطه خطرناک نجات می‌دهد اما قهرمان رمان قمارباز نمی‌تواند خود را نجات دهد. قمارباز به زندگی داستایوفسکی تا قبل از این اتفاق اشاره دارد.

وی اضافه کرد: داستایوفسکی آدم وطن‌پرست و دائما در این اندیشه بوده که روح ملی را از زیر تاریکی و آلایش‌های اخلاقی زندگی اجتماعی بیرون آورد؛ به همین دلیل به شکافتن روح مردم زمان خود و بیرون ریختن باطنشان مشغول بوده است. در نتیجه در آثار او کمتر به طبیعت و دنیای مادی پرداخته شده است. البته شاید از دیدن طبیعت و زیبایی‌های آن ناتوان بوده است.

مصطفوی ادامه داد: در آثار داستایوفسکی آدم‌های کوچک و آدم‌های زیادی مشاهده می‌شوند و در اکثر آثار او از فقر سخن گفته می‌شود.

داستایوفسکی به آثارش آب می‌بسته است

دانشیار گروه زبان و ادبیات روسی دانشگاه فردوسی مشهد تصریح کرد: رمان قمارباز ابتدا در ژانر داستان شکل گرفت و بعدها رشد پیدا کرد و به رمان تبدیل شد. یکی از کارهای داستایوفسکی که نوعی خیانت در آثار او است؛ این است که از آنجا که در ازای دریافت پول می‌نوشت. به داستان‌هایش آب می‌بسته است؛ به این معنا که برای دریافت بیشتر پول و افزایش حجم داستان به جزئیاتی می‌پردازد که اصلا نیازی به آن نیست.

مهاجرت به خارج از کشور نوعی قمار است

وی همچنین به وجود چهار مشخصه ماجراجویانه، عاشفانه، فلسفی و کمدی در این رمان اشاره کرد و ادامه داد: در این داستان نویسنده مهاجرت به خارج از کشور را نوعی قمار می‌داند و داستایوفسکی تلاش می‌کند زندگی روس‌هایی که به خارج از کشور مهاجرت کرده‌اند را نشان دهد. روس‌هایی که تحت شرایط اجتماعی رفتار و جهان‌بینی خود را عوض کرده‌اند، در رمان روس‌ها به صورت دست‌جمی نشان داده شده‌اند و زندگی آن‌هادر خارج از کشور را به قمار تشبیه کرده است. در ابتدا شاید در قمار فکر کند برنده شده‌اند اما معمولا قمارباز تمام سرمایه خود را می‌بازد. داستان اشاره به سرنوشت روس‌های مهاجر دارد که در نهایت در خارج از کشور چیزی عایدشان نمی‌شود چراکه در سرزمینی غیر از وطن مهاجران به انحطاط می‌رسند.

وی اضافه کرد: او در بخشی از رمان می‌گوید «دیگر کاری ندارد که در روسیه انجام دهد»؛ جمله‌ای که برای بسیاری ما ایرانیان نیز آشناست که بعضا گفته می‌شود ما در ایران کاری نداریم که انجام دهیم. در نهایت می‌توان گفت که فرد قمارباز همه چیز خود، حتی عشق خود را می‌بازد.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha