کتابهای ژانرهای مختلف از پلیسی و جنایی گرفته تا رمانتیک، وحشت، علمی و تخیلی در بازار کتاب جایگاه و مخاطبان خود را دارند. نوید فرخی، نویسنده و مترجم که بیشتر آثارش در حوزه علمی و تخیلی است و در کارنامهاش کتابهایی چون «علم برای آنها که از علم گریزاناند»، «صلح ابدی»، «جنگ ابدی»، «شرلوک هلمز و بیوه سیاه»، «گورستان ناآرام»، «شبح عمارت کراچفیلد»، «نقشه قتل الویس پریسلی» و «جنگریزه» به چشم میخورد در گفتوگویی مکتوب با ایسنا درباره ژانر علمی- تخیلی گفته است. مشروح این گفتوگو در ادامه میآید:
در ادبیات امروز دنیا ژانرهای مختلف رونق دارند و کتابهایی در ژانرهای وحشت، علمی - تخیلی، پلیسی و ... فروش خوبی دارند و مخاطبان زیادی جذب میکنند. علت چیست؟
بله، این ژانرها با استقبال گستردهای روبهرو شده است. یکی از دلایلش این است که افراد میتوانند از واقعیتهای بعضاً تلخ جهان واقعی فرار کنند. از سوی دیگر به جز اینکه این دسته آثار بسیار سرگرمکننده و لذتبخش هستند، معمولاً مضامین بسیار تفکربرانگیزی را به همراه دارند که گاه حتی باورهای ما را میتواند به چالش بکشد. به عبارت دیگر ادبیات گمانهزن این پتانسیل را دارد که مسائل و ایدههای پیچیده را به شیوهای قابل فهم و جذابتر ارائه کند. عناصر ادبیات گمانهزن به نویسندگانش این اجازه را میدهد تا به پرسشهای بزرگی درباره ماهیت انسان، جامعه و جهان بپردازند و آن را برای خوانندگان رمزگشایی کنند.
درباره ادبیات گمانهزن بیشتر توضیح میدهید؟
ادبیات علمی تخیلی، گونهای از داستانهای خیالی است که عموماً معطوف بر مفاهیمی آیندهنگرانه است به همین علت عملاً مبتنی بر پیشرفتهای فناوری، مسائل علمی، اکتشافات فضایی، سفر در زمان و... است.
به طور کلی، داستان علمی تخیلی برای خوانندگان خود، چشمانداز منحصر به فردی درباره تأثیر پیشرفت فناوری بر جامعه و انسان به تصویر میکشد که شاید همین مسئله این گونه ادبی را از سایر ژانرهای ادبی متمایز میکند. به عبارت دیگر به ندرت پیش میآید که در یک گونه ادبی، پیامدهای بالقوه فناوریها و نوآوریهای علمی در بستر داستانی مورد نقد قرار گیرد. تأکید بر علم در نام ژانر علمی تخیلی نشاندهنده اهمیت علم و فناوری در شکل دادن جهان و آینده و نقش ما در این سازوکار است.
وقتی از کتاب علمی صحبت میشود، این آثار را میتوان در سه دسته آثار دید؛ «کتابهای علمی آکادمیک و آثار تدریسی در مراکز آموزشی و پژوهشی»، «داستان علمی تخیلی یا ساینس فیکشن» و «کتابهای علم عامهفهم مشهور به پاپیولار ساینس». درباره این تقسیمبندی و ضرورت توجه به آن توضیح میدهید.
با این تقسیمبندی موافقم. در هر سه رده، مفهوم علم نقش کلیدی دارد اما روش به کار رفته، هدف آثار و مخاطبان آن لزوماً یکسان نیستند.
کتابهای علمی آکادمیک، معمولاً برای مخاطبان تخصصی مثل دانشمندان و دانشگاهیان و محققان نوشته میشوند. این کتابها دارای اطلاعات فنی و تکنیکی عمیق هستند و از فرمولها و معادلات ریاضی برای تشریح و احیاناً اثبات مفاهیم خود استفاده میکنند.
کتابهای علم عامهفهم یا همان پاپیولار ساینس، محتوای علمی را برای مخاطبان عام ارائه میدهد. یعنی خوانندگانی که لزوماً دانشمند یا دانشگاهی نیستند اما به علم علاقه دارند. طبیعتاً در این دسته آثار برای توصیف مفاهیم و اکتشافات علمی باید از زبان ساده و مقایسههای عامه فهم استفاده شود. همچنین فرمولها و اثبات ریاضی نظریات علمی در این دسته آثار حذف میشود. اینکه چطور باید یک کتاب عامهفهم نوشت، موضوعی است که پیشتر در چند مقاله به آن پرداختهام، چون برخلاف تصور رایج، نگارش چنین محتوایی اصلاً کار آسانی نیست و به ترکیبی از خلاقیت و نوآوری و شناخت دقیق علمی نیاز دارد.
از سوی دیگر ادبیات علمی تخیلی، همانطور که گفتم پیشرفتهای علمی و فنی را در یک آینده محتمل در قالب داستان عرضه میکند. معمولاً خوانندگان این دسته آثار به علم علاقه دارند اما خودِ داستان لزوماً براساس تحقیقات یا یافتههای دقیق علمی نیست، بلکه عنصر علم پسزمینه اثر را شکل میدهد و بر محورهایی مثل تاثیر فناوری بر جامعه و انسان و... تأکید دارد. در نهایت باید اشاره کنم کتاب علمی آکادمیک برای مخاطبان خاص نوشته میشود و مبتنی بر تحقیقات واقعی است، اما کتابهای علمی عامهفهم و کتابهای علمی تخیلی برای مخاطب وسیعتری نوشته میشوند و از تکنیکهای خلاقانهتری برای انتقال مفاهیم علمی استفاده میکنند.
یکی از مشکلاتی که در مورد کتابهای آکادمیک مطرح است، توجه نکردن به ویرایش متن و ویراستهنویسی است. اغلب این کتابها در زمینه زبان و فارسینویسی مشکل دارند. اما چون دانشجویان گاه مجبور به خرید کتاب میشوند، بازار خود را دارند.
قبل از هر چیز باید به یک لایه عقبتر در این زنجیره نگاه کرد. به طور معمول نویسندگان و ناشران کتابهای علمی با نویسندگان و ناشران کتابهای ادبی یکی نیستند. این مسئله که در ظاهر شاید چیزی به جز یک طبقهبندی ساده به نظر نرسد، میتواند در عمل به دو فلسفه مختلف در نشر کتاب منتهی شود. اولاً اینکه نویسندگان و ناشران ادبی به طور کلی در یک اتمسفر ادبیتر کار میکنند و ناخودآگاه به مسائل از جنبه زبانی توجه بیشتری نشان میدهند، در مقابل نویسندگان کارهای علمی روی محتوا تمرکز دارند و به ندرت خود را درگیر زیباییهای ادبی میکنند.
ثانیاً ویراستار ادبی میتواند در طیف گستردهای و در زمینههای مختلف کار کند اما آثار علمی نیازمند ویراستاری است که معمولاً در همان رشته و گرایش خاص تحصیل کرده باشد و با اصطلاحات فنیاش آشنا باشد تا از پس واژهشناسی آن برآید. یک ویراستار آشنا به حوزه علمی میتواند تضمین کند که اشتباه، تناقض یا ابهامی در رابطه با متن وجود ندارد و محتوا به شیوهای منطقی و منسجم ارائه شده است. با این حال به دلایل متعددی، معمولاً ناشران ناچار میشوند از ویراستاران عادی برای کتابهای علمی استفاده کنند یا در پارهای از موارد متاسفانه فکر میکنند برای یک متن علمی تنها انجام نمونهخوانی کفایت میکند.
موضوع بعدی در این زمینه «کتابسازی» در حوزه کتابها و مقالات علمی آکادمیک است و مثلاً درباره یک موضوع، با عنوانهای متفاوت کتاب منتشر میشود.
رعایت حقوق مادی و معنوی یک اثر چه علمی و چه غیرعلمی بیتردید دارای اهمیت است و استفاده از محتوای دیگران در هر زمینهای نوعی از سرقت محسوب میشود. با این حال پیچیدگی کارهای علمی به گونهای است که تشخیص مالکیت معنوی آن به سختی صورت میگیرد.
باید اکوسیستمی را که باعث میشود افراد میل به کتابسازی پیدا کنند، شناسایی و متوقف کرد. در یک اکوسیستم طبیعی انتشار یک محتوای علمی باید یک روند استاندارد را بپیماید. برای مثال در ابتدا، فرد یک کار تحقیقاتی، اکتشافی، اختراعی و... انجام میدهد. سپس کار خود را براساس و همچنین در قیاس با اصول پیشینیان روی کاغذ مینویسد و وقتی به خوبی از عملکرد خود دفاع کرد و نشان داد که روشش بهترین کارایی را دارد، یک سری افراد همسطح آن را داوری همتا میکنند و به آن مهر تأیید میزنند. آنگاه وقتی آن اثر به اندازه کافی اهمیت داشت و یک شیفت بزرگ در حوزه علم محسوب شد، خوب است که آن را تبدیل به کتاب هم بکنند. یعنی ضرورت نگارش کتاب، به دلیل تقاضا از سوی خوانندگان است. با این حال در حال حاضر این رویه معیوب شده و نگارش کتاب برای تأمین تقاضای جامعه نیست بلکه بیشتر برای تأمین تقاضای نظام بروکراتیک آکادمیک است. بنابراین جایی که ساختار معیوب میشود، از تولید آثار ناقص و پدیدههایی مانند کتابسازی نباید متعجب شد.
اهمیت ژانر علمی تخیلی در کشوری مثل ایران چیست؟
داستان علمی تخیلی در هر کشوری اهمیت خاص خودش را دارد زیرا قوه خیال را در جامعه افزایش میدهد و به تفکر خلاقانه درباره آینده تشویق میکند. در کشوری مثل ایران با مشکلات خاص خود، این دسته آثار در درجه اول این امکان را فراهم میکند تا نویسنده سراغ ایدهها و مضامینی که در سایر اشکال ادبیات قابل پرداختن نیست برود...
به نظر میرسد سفر در زمان هم موضوعی جذاب برای ادبیات علمی تخیلی در ایران است، زیرا کمک میکند تا گذشته، حال و آینده جامعه، فرهنگ و تاریخ ایران به شیوهای منحصر به فرد برای گروهی از خوانندگان آشکار شود. داستانهای زیرمجموعه سفر در زمان میتواند این فضا را به وجود بیاورد که اگر تصمیمات متفاوتی در یک برهه زمانی گرفته میشد، چطور مسیر تاریخ ایران تغییر میکرد. به طور کلی، این داستانها میتواند فرصت کافی را برای کاوش در موضوعات تاریخی و معاصر از طریق دریچهای منحصر فراهم کند.
به عنوان مثال، نویسندگان علمی تخیلی ایرانی میتوانند عناصری از اساطیر، تاریخ و فرهنگ ایرانی را در آثار خود بگنجانند، مانند کاوش در مضامین امپراتوری ایرانی، فلسفه اسلامی یا دین زرتشتی. از این زاویه دید، میتوان به نقش دانشمندان ایرانی و کمک آنها به علم در طول تاریخ اشاره داستانی داشت.
علاوه بر این، علمی تخیلی ایرانی میتواند از طریق دریچه فناوریهای آیندهنگر و پیشرفتهای علمی، به موضوعات اجتماعی و سیاسی کنونی بپردازد و در عین حال جوانان ایرانی را برای ادامه شغل در حوزههای علم و فناوری تشویق کند.
کتابهای پاپیولار ساینس که مسائل علمی را به زبان ساده و عامهفهم بیان میکنند اهمیتشان در کشورمان چیست؟
کتاب علمی عامهفهم برای مخاطب عام نوشته میشود. اهمیت این کتابها به این دلیل است که در افزایش درک عمومی از علم و نقش آن در تصمیمگیریهای جمعی موثرند. این کتابها از یک سو افراد را ترغیب میکنند تا در زمینههای علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات تحصیل کنند و از سوی دیگر درباره مسائل مهمی که زندگی آنها را مستقیماً تحت تأثیر قرار میدهد، مانند تغییرات آب و هوا، مراقبتهای بهداشتی (قضیه واکسن را حتماً فراموش نکردهاید!) و سیاستهای بلندمدت در حوزه فناوری تصمیمگیری آگاهانه داشته باشند و دولت را در رابطه با تحقیقات علمی (مانند پروژه های فضایی) ترغیب و حمایت کنند.
ایران دارای تاریخ غنی در زمینه علم و دستاوردهای علمی است و بسیاری از ایرانیان علاقهمند به آشنایی با آخرین پیشرفتها در حوزههایی مانند فیزیک، شیمی، زیستشناسی و مهندسی هستند. کتابهای علمی عامهفهم میتوانند توضیحاتی جذاب را ارائه دهند و درک این موضوعات را برای افراد غیرمتخصص آسانتر کنند. علاوه بر این، این کتابها میتوانند شکاف عمیق بین محیط دانشگاهی و جامعه را پر کنند. متأسفانه به دلیل نظام آموزشی قبل از دانشگاه، کلمه علم برای بسیاری نوجوانان و جوانان ایجاد دافعه میکند. کتابهای پاپیولار ساینس با تصویرسازی علم به عنوان یک حوزه مهیج و جذاب، میتوانند الهامبخش جوانان باشند. این امر مخصوصاً برای ایران که دارای جمعیت جوان زیادی است اهمیت دارد.
انتهای پیام
نظرات