به گزارش ایسنا، نوروز یادگار ارزشمند و کهن ماست که نسل به نسل حفظ شده و با احترام به آیندگان انتقال مییابد. نوروز با رویش دوباره طبیعت همراه است و این رویش را میتوان در سفرههای هفتسین که در خانه تمام ایرانیان گسترانده میشود، مشاهده کرد.
هفت سینی که هر کدام از اجزایش حاوی یک پیام است و سبزه، پیامآور آغاز فصل رویش و زایش طبیعت است. شاید به همان اندازه که در کودکان اشتیاق خرید ماهی قرمز سفره هفت سین وجود دارد، بزرگترها دغدغه خرید سبزه را دارند. در این میان بعضی خانوادهها خود به کشت سبزه میپردازند، اما بیشتر مردم مشتری خرید سبزه هستند.
کشت سبزه فرصت مناسبی برای کسب درآمد در کوتاه مدت است که در صورت وجود مهارت در کشت و بازاریابی مناسب، میتواند کمک خوبی به اقتصاد خانواده در آستانه سال نو باشد.
روستای لریجان در ۷ کیلومتری جنوب شرقی محلات در حاشیه رودخانه قمرود شکل گرفته است. در حال حاضر بیشتر از ۱۵۰ خانوار و افزون بر ۵۰۰ نفر در این روستا سکونت دارند. در ارتباط با نام این روستا اظهار نظرهای متفاوتی وجود دارد. برخی "لَری" را زمین ناصافی میدانند که در آن کشت و زراعت شده است و برخی دیگر دره یا شکافی میدانند که در اثر حرکت جریان آب به وجود آمده است، اما هر دو در این که "جان" پسوند مکان است، همنظر هستند. البته میتوان این احتمال هم هست که نام روستا در طول تاریخ مانند نیمور که در همسایگی این روستاست، چیز دیگری بوده و در طول زمان دستخوش تغییرات شده تا به "لریجان" رسیده است.
مردم لریجان مانند بسیاری از روستاهای منطقه به کشاورزی، باغداری و دامپروری میپردازند، اما هرچه که به سال نو نزدیکتر شوید، به تمایز آن با سایر روستاها پی خواهید برد.
لریجان از بیرون مانند سایر روستاهاست اما هرچه که به نوروز نزدیکتر میشویم، یک رنگ سبز ویژه در آن بیشتر خودنمایی میکند. اینجا به هر کوچه و منزلی که سر بزنید، داخل و بیرون آن انباشته از سبزههای نوروزی است و کمتر محله یا منزلی پیدا میشود که آثاری از سبزه در آن موجود نباشد. همین مسئله باعث شده است که لریجان را در منطقه به نام سبزههایش بشناسند.
اگرچه موفق به پیدا کردن یکی از مسئولان روستا نشدم اما شاید همان بهتر بود که با مردم روستا همکلام شوم. اولین خانه که آثار سبزه در آن نمایان بود را به عنوان آغاز مسیر گزارش انتخاب کردم و با مرد جوانی که آنجا بود، همراه شدم. هنوز داخل حیاط نرسیده بودم که پاکبان روستا دواندوان خود را به من رساند. از قضا آنجا منزل همان پاکبان بود و این آغاز همراهی حمیدرضا با من شد.
حمیدرضا آقامحسنی تا انتهای گردش در روستا در تمام طول این سه ساعت با من همراه بود و جایجای روستا و تمام منازلی که در آن سبزه کشت میشد را به من نشان داد. اشتیاقی که در صحبت کردن و همراهی حمیدرضا بود را در کمتر کسی دیدهام. شاید اولین بار بود که نام ایسنا به گوش حمیدرضا میخورد، شاید در تلفظ ایسنا دچار اشتباه بود، اما تعصب و پیگیری حمیدرضا برای معرفی بهتر روستا و سبزههایش و ثبت تصاویر جذابتر ستودنی بود.
بدون شک میتوان گفت سبزه در بیش از ۷۰ درصد حیاط خانهها و باغچهها موجود بود که نشاندهنده اقبال و علاقه اکثریت مردم روستا به کشت سبزه است. نمیتوان آمار دقیقی از تعداد نفراتی که به کشت سبزه مشغول هستند یا میزان تولید سبزه در این روستا به دست آورد اما مشاهده میشد تمامی اعضای یک خانواده اعم از مرد، زن و فرزند همگی دست به دست هم داده اند تا این عضو جذاب سفره هفت سین را کشت کرده و به بهرهبرداری برسانند. اگرچه آغاز فرآیند کاشت تا فروش سبزه حداکثر به یک ماه میرسد اما این محصول نیازمند توجه و رسیدگی ساعت به ساعت است که کار طاقت فرسایی به نظر میرسد. آنچه که دیده شد نشان میدهد اگرچه کاشت، بارگیری و حمل و نقل سبزهها بر عهده مردان است اما اکثرا بانوان نگهداری، مراقبت و آبیاری سبزهها را به عهده دارند.
از تاریخچه دقیق کشت سبزه در روستا اطلاعات چندانی وجود ندارد اما پا به سن گذاشتگان معتقدند که از دوران کودکی در کنار پدر و مادر خود به این امر مشغول بودهاند.
بانوی میانسالی که حمیدرضا او را زندایی خطاب میکرد گفت: با آغاز اسفند، کشت سبزه در لریجان آغاز میشود. برای کشت سبزه از بذرهایی مانند ماش، شبدر، تربچه، شاهی، ماشک و این قبیل دانهها استفاده میشود، اما برای تولید غالب سبزه ها از گندم استفاده می شود. از آنجا که گندم به نور حساس است و به اصطلاح زود بالا میآید و از طرفی، نور آفتاب باعث سوختن جوانههای آن میشود، گندمها را داخل گلخانه نگه میدارند یا در طول روز آن را با پارچه میپوشانند.
یکی از تولیدکنندگان با توجه به قابل پیشبینی نبودن بازار تقاضا، کشت سبزه را پرریسک میداند بویژه اینکه با پایان اسفند و آغاز سال نو، تنها چیزی که از سبزههای به فروش نرفته، قابل استفاده میماند، گلدانها یا ظروف کشت سبزه است.
وی با اشاره به دو سال رکود و ضرر ناشی از کرونا، افزود: به همین دلیل امسال میزان کاشت خود را تا نصف سال گذشته کاهش دادهام.
یکی دیگر از تولیدکنندگان معتقد است با وجود افزایش قیمت مواد اولیه، نرخ سبزه نسبت به سال گذشته تغییر چندانی نداشته است.
وی گفت: قیمت کوزه، سفال، سبد یا گلدان نسبت به سال گذشته ۱۰ تا ۱۵ درصد افزایش پیدا کرده است. گندمی را که از ما در حدود ۱۱ هزار تومان خریدند، باید کیلویی ۱۵ هزار تومان تهیه کنیم. سبد چوبی حمل و نقل سبزهها، از ۱۰ هزار تومان در سال گذشته به ۲۶ هزار تومان در سال جاری رسیده است.
وی افزود، علاوه بر اینها باید هزینههایی مانند آب و دیگر نهادهها را نیز به آن اضافه کرد. مشکل دیگر نبود قیمتگذاری درست است، زیرا برخی برای فروش بیشتر، با ارائه قیمت پایینتر از دیگران، مشتریها را جذب میکنند. این کار، نظم و تناسب بازار را به هم میزند.
روال فروش به این شکل است که پیش از ظهر، کار بستهبندی سبزهها انجام میشود و عصرها، فروشندگان برای خرید و حمل سبزهها به لریجان میآیند. برخی از تولیدکنندگان مشتریان ثابت و همیشگی خود را دارند.
به گفته تولیدکنندگان، خریدارانی از کرمان و یزد گرفته تا لرستان و اصفهان و واسطههایی از بازار تهران مشتری دائمی سبزه لریجان هستند.
یک تولیدکننده جوان سبزه اگرچه معتقد است که عرضه مستقیم و بیواسطه سبزه در بازار، سود بیشتری را برای تولیدکننده به همراه دارد اما موانعی را در این حوزه تاثیرگذار میداند و به همین دلیل، ترجیح میدهد خریدار یا واسطه به آنها مراجعه کنند.
وی اظهار کرد: از هر خودرویی که بار را به بازار تهران ببرد، ۴ میلیون تومان ورودی گرفته میشود. هزینه حمل بار تا بازار نیز ۳ میلیون تومان است. این ۷ میلیون تومان هزینه برای ورود سبزه به بازار تهران، از سود برخی تولیدکنندگان نیز بیشتر است.
وی ادامه داد: قیمت سبزهها از ۱۰ الی ۱۵ هزار تومان آغاز شده و بسته به اندازه ظرف و جنس آن، افزایش مییابد.
سبزهکاری در روستای لریجان علاوه بر اینکه یک کار اقتصادی است، از دیدگاه اجتماعی نیز بسیار قابل توجه است زیرا روح همکاری و همدلی میان اعضای خانواده و اهالی را تقویت میکند و نقش زیادی در همافزایی اجتماعی دارد. به همین دلیل میتوان گفت که شاید ظرفیت ثبت به عنوان یک اثر معنوی را داشته باشد.
اگرچه آوازه سبزه لریجان به بسیاری از شهرهای کشور رسیده است، اما هنوز هم این ظرفیت آنچنان که باید معرفی نشده بویژه اینکه جاذبه گردشگری هم در روستا ایجاد می کند.
معرفی این حرفه و بازاریابی مناسب، علاوه بر تضمین فروش، میتواند به رونق گردشگری در روستا کمک کند تا شاید از این طریق نگاه ویژهای به قلعه تاریخی لریجان نیز بشود.
سال گذشته و در حالی که کرونا همچنان خط و نشان میکشید، جشنواره سبزه برگزار شد، اما امسال که کرونا به گوشه رینگ رانده شده است، خبری از این جشنواره که میتوانست ظرفیت مناسبی برای فروش ایجاد کند، نیست و این امر گلایه روستائیان را به همراه داشت.
اینجا نقش مسئولان شهرستان پررنگتر از همیشه است چراکه با برنامهریزی دقیق میتوانند ضمن حمایت از تولید این محصول، زمینه مناسبی برای معرفی و برندسازی سبزه روستای لریجان فراهم کنند.
پس از بازگشت از روستا سرگرم آمادهسازی گزارش بودم که تلفن زنگ زد و باز هم سر و کله حمیدرضا پیدا شد، تماس گرفته بود تا به من گوشزد کند که مبادا در نوشتن نام لریجان اشتباه کنم تا نکند کسی آن را با لاهیجان یا لاریجان اشتباه بگیرد.
انتهای پیام
نظرات