آشفته شیرازی
ساقیا خیز که یک نیمه زشعبان بگذشت
باده پیش آر که چون باد بهاران بگذشت
فصل گل میرسد و ماه صیامش از پی
این خزانیست که از نو بگلستان بگذشت
میخور امروز بگلزار که فردا فرداست
هر که این صرفه زکف داد پشیمان بگذشت
مژده کز مصر بشیر آمد و آورد پیام
رفت آن صدمه که بر پیر بکنعان بگذشت
اهرمن گو بدهد باز پس آن خاتم ملک
کان قضاهای بد از ملک سلیمان بگذشت
نوبتی نوبت عشرت بزن امشب زطرب
که شب وصل شد و نوبت هجران بگذشت
شب مولود شهنشاه زمان مهدی عصر
که زیمن قدمش خاک زکیوان بگذشت
ماه ثانی عشر آن کز شرف میلادش
بر ملایک زشرف رتبه انسان بگذشت
چند در پردهای ای شمع ازل پرده بسوز
که بسی تیره بمن آنشب حرمان بگذشت
شرک بگرفت جهان را بکش آن تیغ دو سر
بجهان اسب که دجال بجولان بگذشت
دست آشفته بگیر از سر رحمت ایشاه
آنکه گر عرق گناهست ثناخوان بگذشت
*****
آشُفته شیرازی، محمدکاظم (۱۲۰۰- ۱۲۸۸ هجری قمری)، شاعر و صاحبمنصب دیوانی عصر قاجار که در نجف مدفون است.
احمد دیوانبیگی دوست و تذکرهنویس معاصر آشفته، اشعار او را بالغ بر سی هزار بیت، غزلیاتش را مطبوعتر از قصاید و مراثی او را مرغوبتر از غزلیاتش گزارش کرده است.
دستنوشتههای دیوان او در پانزده هزار بیت تا سال ۱۳۳۷ق در شیراز موجود بوده است. آقابزرگ تهرانی میگوید که نسخه ناقصی از دیوان او را که اول و آخر آن افتاده بود و نزدیک ۷۵۰ بیت شعر داشت، نزد سیدمحمد موسوی جزایری در نجف دیده است. نمونههایی از اشعار او را دیوانبیگی و رکنزاده آدمیت نقل کردهاند.
انتهای پیام
نظرات