به گزارش ایسنا، نامههای بین ون گوگ و برادرش تئو گنجینه ای واقعی درباره ذهن هنرمند و اهمیت طبیعت در هنر اوست. «ونگوگ» در نامهای به برادرش نوشته بود: «اگر عشقی به طبیعت و شغلم نداشتم، غمگین میبودم.»
آفتابگردان
ون گوگ شیفته گلهای آفتابگردان بود. این گلها برای او نمادی از وفاداری و فداکاری بودند و رنگ زرد رنگ شادی بود. او آنقدر با آنها همذات پنداری کرد که دوستانش برای مراسم خاکسپاری او گل آفتابگردان آوردند.
او چندین نسخه از آفتابگردان خلق کرد که مشهورترین آنها آفتابگردانهای داخل گلدان محسوب میشوند. حیرتانگیز است که ون گوگ توانست با سه طیف مختلف رنگ زرد و مقداری سبز چنین نقاشیهای زیبایی خلق کند.
زنبق
ون گوگ به دنبال وخامت سلامت روانش و ماجرای بریده شدن گوشش راهی آسایشگاهی در سنت رمی شد. او که امکان نقاشی کردن در فضای باز طبیعت را نداشت، به سراغ رنگ آمیزی گلهای باغ آسایشگاه رفت. با مشاهده نقاشی «زنبقها» میتوان تأثیر چاپ ژاپنی بر سبک او را مشاهده کرد. به رنگهای مسطح و زنبقهای بزرگی که کل بوم را پوشانده اند توجه کنید.
شکوفههای بادام
شکوفه های بادام یکی دیگر از سوژههای مورد علاقه ون گوگ بود. این هنرمند نمونههای زیادی از این سوژه، از یک شاخه کوچک داخل شیشه گرفته تا یک درخت شکوفه را خلق کرد. شاید مشهورترین نقاشیهای ون گوگ با موضوع طبیعت، شاخههای شکوفه بادام زیر آسمان آبی باشد. شکوفههای بادام اولین گلهای بهار هستند که نشان دهنده تولد دوباره طبیعت پس از زمستان طولانی است. ون گوگ این اثر هنری را در تولد برادرزادهاش خلق کرد.
گندمزار
ون گوگ در آخرین ماههای اقامت خود در «اور سور اواز» مجموعهای از مزارع گندم اطراف روستای کوچک را نقاشی کرد.
آسمان متلاطم و مسیری که به مقصدی نامعلوم منتهی میشود، احساس غم و تنهایی او را منتقل میکند.
ریشه درختان
اغلب مردم گمان میکنند که «گندمزار با کلاغها» آخرین نقاشی ون گوگ است، اما این درست نیست. در حقیقت، در زمان مرگ «ونگوگ» تابلو نقاشی «ریشه درختان» نیمه کاره روی سه پایه او باقی مانده بود.
انتهای پیام
نظرات