شهید هاشم اخترشمار، شهید عباس ارشدی پور، شهید بیاضعلی اسدی فرد، شهید یعقوب اسماعیل زاده جیقه، شهید سعید امیرخانی، شهید مهدی امیرکاظمی، شهید سیدمحسن امین جواهری، شهید مرتضی جابری، شهید عادل جعفری نویمی پور، شهید ایرج (سجاد) خلوتی، شهید حسین رضاپور، شهید علیرضا رضوانجو، شهید مرتضی زمانپور نیاوران، شهید حسین شیرین سرند، شهید شیرزاد شریفی، شهید صدیار صفری، شهید علی فصیح کجابادی، شهید رحمان قفلگری، شهید علیرضا کریمی وفایی پور، شهید محسن محمدی غریبانی، شهید فؤالدین محمودی نیا دهشتران و شهید حمیدرضا ملکوتی خواه اسامی دانشجویان و دانشگاهیان دانشگاه تبریز است که در ۲۷ دی سال ۶۵ به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
مدیریت کارگاه فنی دانشگاه تبریز در آن زمان بر عهده جهاددانشگاهی آذربایجان شرقی بود.
در ادامه، چکیدهای از زندگینامه و وصیتنامه چند تن از دانشجویان شهید دانشگاه تبریز را میخوانیم؛
شهید شیرزاد شریفی
شهید شیرزاد شریفی به سال ۱۳۴۴ هجری شمسی در شهرستان لار پا به عرصه هستی گذاشت و تحصیلات مقدماتی را در زادگاه خود با موفقیت به پایان رساند و در آزمون سراسری سال ۱۳۶۳ دانشگاهها از رشته "ابزارسازی" دانشگاه تبریز پذیرفته شد.
شهید شریفی از کودکی رفتار و برخورد خوبی با دوستانش داشت و نمرات بالایش او را زبانزد آموزگاران و اولیای مدرسه کرده بود. از روحیه شادی برخوردار بود و پشتکار عجیبی داشت، به طوری که هرگز از کار خسته نمیشد. او، به امام عشق می ورزید و شیفته ایران و انقلاب اسلامی بود.
دوران نوجوانی وی، با قیام و نهضت ملت ایران مصادف بود و او نیز همچون دیگر جوانان در مراسمی که علیه حکومت پهلوی برگزار میشد، فعالانه شرکت میکرد و با شرکت در جلسات مخفی مذهبی به فراگیری علوم اسلامی و قرآن میپرداخت. او در تمام راهپیماییها همراه مردم شرکت میکرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در همه صحنهها حضوری فعال داشت. با تشکیل بسیج مستضعفین به عضویت آن نهاد درآمد و در پایگاه مقاومت محله نیز فعالیت چشمگیری داشت.
شهید شیرزاد قبل از ورود به دانشگاه، به جبهه اعزام شد و چهار ماه در جزیره مینوی آبادان از مرزهای کشور پاسداری کرد و با ایجاد خط تولید مهمات در کارگاه دانشکده فنی دانشگاه تبریز به جمع دانشجویانی پیوست که عصرها تا نیمههای شب برای تجهیز رزمندگان اسلام مهمات تولید میکردند. مدتی هم مسئولیت خط تولید کارگاه را برعهده گرفت.
او، در ۲۷ دی ماه سال ۶۵ همراه سایر دانشجویان بر اثر بمباران کارگاه توسط هواپیماهای دشمن بعثی، به مقام رفیع شهادت نائل آمد.
قسمتی از وصیت نامه شهید
...هدف من از رفتن به جبهه دفاع از دین اسلام پیروی از امر ولایت فقیه و امام بزرگوار و همچنین دفاع از وطن اسلامی در جبهههای حق علیه باطل می باشد و تا آخرین قطره خونی که در بدن دارم از این آب و خاک و اسلام عزیز دفاع خواهم کرد. پدر و مادر عزیزم، در مرگ من کوچکترین اشکی نریزید، زیرا هدفم رسیدن به الله می باشد. من کوچکتر از آنم که بتوانم برای ملت مقاوم پیامی بفرستم، ولی به عنوان برادر کوچکتر سفارش می کنم که در راه اسلام از جان و مال و فرزندان خود کوچکترین دریغی نفرمایند و وحدت خود را حفظ کنند و شعار مرگ بر آمریکا را فراموش نکنند و در راه اسلام و راهی که امام عزیز سفارش نموده و آن راه جز پیروزی یا شهادت نیست، قدم بردارند...
شهید علی فصیح کجابادی
شهید علی فصیح کجابادی به سال ۱۳۴۴ ه.ش در روستای کجاباد تبریز چشم به جهان گشود. مقطع ابتدایی را در زادگاه خود به اتمام رساند و جهت ادامه تحصیل به شهرستان تبریز عزیمت کرده و در سال ۱۳۶۲ از دبیرستان فردوسی تبریز دیپلم ریاضی فیزیک گرفت. او در همان سال از رشته "دبیری ریاضی" دانشگاه تبریز پذیرفته شد.
او از ابتدا با احکام دینی آشنا بود و در دوران تحصیل از هر نظر، دانش آموز ممتاز به شمار میرفت. به همراه تحصیل، فعالیتهای اجتماعی دیگری نیز داشت؛ در حالی که به عنوان دانش آموز و دانشجو به کسب علم و دانش اشتغال داشت، با جهاد سازندگی در آبادی روستا و با نهضت سوادآموزی در ریشهکنی جهل و بیسوادی همکاری میکرد و همزمان درمسجد محله به بچهها قرآن و احکام یاد میداد.
شهید فصیح روزها درس میخواند و شبها در کارگاه دانشکده فنی در ساخت مهمات جنگی با سپاه پاسداران همکاری میکرد که در بمباران کارگاه در شب ۲۷ دی سال ۶۵ به مقام رفیع شهادت نائل آمد.
قسمتی از وصیت نامه شهید
...به نام خدا تنها منجی بشر و خالق همه چیز، خدایی که به ما فرصت داد تا درون خویش را که پاک بود پاک نگهداریم و امانت بزرگ خلیفه الهی در وجود خویش را از قوه به فعلیت برسانیم، ولی افسوس که این بنده ذلیل جز معصیت، کاری نتوانستم بکنم. وقتی به کارنامه عمر خویش مینگرم، اثری از خوبی نمیبینم؛ ولی از لطف رب ناامید نیستم، شاید توفیق الهی شامل حالم گردد و به فیض عظیم شهادت نائل گردم، ولی من هرگز این لیاقت را در وجود نالایق خویش احساس نمی کنم...
شهید صدیار صفری
شهید صدیار صفری به سال ۱۳۴۳ ه.ش در شهرستان کلیبر به دنیا آمد. تحصیلات اولیه را در زادگاهش و شهرستان اهر با موفقیت به پایان رساند و پس از دریافت دیپلم در آزمون سراسری سال ۱۳۶۲ دانشگاه ها از رشته "مکانیک-حرارت و سیالات" دانشگاه تبریز پذیرفته شد.
شهید صفری از همان ابتدا، نهضت انقلاب اسلامی مردم ایران را همراهی کرد و قبل از پیروزی انقلاب نیز همگام با مردم مسلمان در راهپیماییها و تظاهرات شرکت میکرد. بعد از پیروزی انقلاب نیز در صحنههای گوناگون، دین خود را نسبت به این نهضت ادا کرد. تشکیل کلاسهای قرآن و عقیدتی، انجام امر به معروف و نهی از منکر و پاسداری از امنیت شهرها در پایگاه مقاومت مسجد محله از جمله کارهایی بود که در این راستا انجام میداد.
با شروع جنگ تحمیلی بارها از طریق ستاد پشتیبانی جنگ جهاد سازندگی به جبههها اعزام شد. زمانی هم که جهت ادامه تحصیل مجبور به اقامت در شهر بود، به دعوت جهاد دانشگاهی لبیک گفت و در کارگاه دانشکده فنی دانشگاه تبریز تا نیمههای شب به همراه دانشجویان دیگر برای تجهیز رزمندگان اسلام، مهمات تولید میکرد.
شهید صفری در تمام دوران زندگی پاک و صادقانه زیست و در هر مرحلهای به تناسب اقتضای سن و شرایط زمانی و موقعیت اجتماعی فعالیت میکرد. اهل مطالعه بود و غالباً کتابهای مذهبی میخواند. اهل تلاش و مجاهدت بود و اخلاص و ایثار در کردار و رفتارش به وضوح دیده میشد.
او نیز در ۲۷ دی سال ۶۵ در جریان بمباران دانشکده فنی دانشگاه تبریز توسط هواپیماهای دشمن بعثی، به مقام رفیع شهادت نائل آمد.
شهید سجاد خلوتی
شهید سجاد خلوتی در سال ۱۳۳۷ در شهرستان میاندوآب به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در زادگاه خود با موفقیت به پایان رساند و در سال تحصیلی ۱۳۵۶ از سهمیه ارتش در رشته پزشکی پذیرفته شد و چون علاقهای به استخدام در ارتش شاهنشاهی نداشت، در دانشگاه ثبت نام نکرد.
او، در سال ۱۳۵۸ دوباره در آزمون سراسری شرکت کرد و از رشته خاکشناسی دانشگاه تبریز پذیرفته شد.
شهید خلوتی از کودکی علاقه خاصی به ائمه اطهار(ع) داشت و به همین دلیل بعد از پیروزی انقلاب اسم خود را به سجاد تغییر داده بود. او در مجالس دعا و عزاداری شرکت میکرد. دارای اخلاق نیک و پسندیدهای بود و محبوبیت خاصی در بین دوستان و همکاران داشت.
از ابتدا به ندای امام راحل لبیک گفت و با شرکت در راهپیمایی ها و تظاهرات مردمی با انقلاب اسلامی ایران همراهی کرد. بعد از پیروزی انقلاب، در همه صحنهها حضور چشمگیری داشت و در غائله کردستان جزو نیروهایی بود که توطئه دشمنان را خنثی کرد. او برای ریشهکن کردن جهل و بی سوادی، مدتی با نهضت سوادآموزی میاندوآب همکاری کرد.
در دانشگاه عضو انجمن اسلامی دانشجویان بود و با بازگشایی دانشگاهها بعد از انقلاب فرهنگی، در بخش فرهنگی جهاد دانشگاهی مشغول به کار شد که بعدها معاونت تشکیلات آن نهاد به عهده وی گذاشته شد.
زمانی که واحد خودکفایی سپاه پاسداران با همکاری جهاد دانشگاهی خط تولید مهمات را در کارگاه دانشکده فنی دانشگاه تبریز راه اندازی کرد، به همراه دیگر دانشجویان ایثارگر تا نیمههای شب در کارگاه برای تجهیز لشکر اسلام مهمات تولید میکرد.
شهید خلوتی در سال ۲۷ دی سال ۶۵ بر اثر بمباران کارگاه توسط هواپیماهای دشمن بعثی به همراه دیگر دانشجویان به مقام رفیع شهادت نائل آمد.
شهید یعقوب اسماعیل زاده
شهید یعقوب اسماعیل زاده به سال ۱۳۴۴ ه.ش هم زمان با عید سعید غدیر خم در شهرستان تبریز دیده به جهان گشود. دوران تحصیل را با موفقیت در زادگاه خود به پایان رساند.
انقلاب اسلامی مردم ایران در دوران جوانی او شروع شد؛ وی با اینکه نوجوانی چهارده ساله بود در اغلب راهپیماییها و تظاهرات مردمی شرکت میکرد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سعی کرد با خوب درس خواندن به وظیفه ی دینی و ملی خود عمل کند. با توجه به علاقهای که به صنعت و مکانیک داشت بعد از اتمام دوره ی راهنمایی در دبیرستان صنعتی وحدت ثبت نام کرد. در دوران دبیرستان به موفقیتهایی دست یافت و ابزاری ساخت که مورد تحسین دبیرانش قرار گرفت.
او، در آزمون سراسری سال ۱۳۶۳ دانشگاهها شرکت کرده و از رشته «ابزار سازی» دانشگاه تبریز پذیرفته شد.
تحصیل و علاقه به مطالعه او را از فعالیتهای اجتماعی دور نکرده بود؛ هم در دبیرستان و هم در دانشگاه با نهادهای انقلابی از جمله بسیج همکاری میکرد. در سال ۱۳۶۵ که سپاه پاسداران با همکاری جهاد دانشگاهی و دانشکده فنی، در وقت خالی کارگاه برای تقویت جبههها اقدام به ساخت ادوات جنگی کرد، وی جزء دانشجویانی بود که به این ندا لبیک گفت.
شهید اسماعیل زاده ماهها بدون اینکه خانواده و آشنایان مطلع باشند، روزها درس میخواند و شبها در کارگاه برای رزمندگان اسلام مهمات تولید میکرد و درنهایت در ۲۷ دی سال ۶۵ همراه دیگر دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تبریز، شهید شد.
شهید اسماعیل زاده از کودکی با تربیت دینی بزرگ شده بود. از خردسالی همراه پدر و مادرش نماز میخواند. خود را نسبت به انقلاب اسلامی و شهدا مدیون میدانست. همیشه آرزوی شهادت داشت. مجروحان جنگی را شهدای زنده میدانست و اغلب به عیادت آنها میرفت. از نظر اخلاقی اسوه و الگویی برای آشنایان و دوستانش بود.
دانشجوی شهید عباس ارشدی پور
قائم الصلوة بودن، امر به معروف و نهی از منکر، قناعت، تواضع و صبر از جمله ویژگیهایی است که شهید بزرگوار عباس ارشدی پور در وجود پاک خویشتن جای داده بود.
او در دهم تیر ماه سال ۱۳۴۳ به دنیا امد و پس از ۲۲ سال زندگی، در دی ماه سال ۱۳۶۵ در دانشگاه تبریز به جایگاه رفیع شهادت نائل آمد.
دانشجوی شهید عباس ارشدی پور با تعالیم پدر مادر عالم و مومن خود بندهای صالح بار آمد و علاقه به اهل بیت عصمت و طهارت نشات گرفته از تربیت مکتبی خانواده و متاثر از تعالیم انسان ساز امام خمینی(ره) بود که روح ایمان و شهادت را در جسم وی دمیده و در نهایت نیز در پیشگاه خداوندی روسفید عازم دنیای ابدیاش گرداند.
قائم الصلوة بودن، امر به معروف و نهی از منکر، قناعت، تواضع از جمله ویژگیهای بارز شهید ارشدی پور بود، او در جهات علمی نیز همچون جنبههای معنوی و اعتقادی پیشرفتی چمگیر داشت و پس از اخذ دیپلم وارد دانشگاه شد و در رشتهی طراحی جامدات، به تحصیل علوم عالی مشغول شد.
در جریان جنگ تحمیلی نیز روزها درس میخوانده و شب ها نیز در تولید مهمات کارگاه دانشکدهی فنی دانشگاه تبریز مشغول کمک بود، وی بارها و بارها در میادین نبرد اعزام شد تا از تمامیت ارضی و خاک و ناموس خویشتن دفاع کند.
شهید ارشدیپور در نیمسال اول ۶۵_۶۶ به منظور جبران عقب ماندگیهای درسی به جبهه اعزام نشد، در این برهه نتوانست نسبت به جنگ و دفاع از خاک کشور اسلامیاش بیتفاوت باشد، از این رو به محض اطلاع از راه اندازی خط تولید مهمات در دانشکدهی فنی دانشگاه تبریز توسط واحد خودکفایی سپاه پاسداران، بی هیچ درنگی به جمع دانشجویان داوطلب برای کمک در این راستا ثبت نام کرد.
او در نهایت، در میان ایمان، اخلاص، شجاعت و ایثار، در شبانگاه خونین ۲۷ دی ماه ۱۳۶۵ دانشکده فنی دانشگاه تبریز، جان پاک خویشتن را مزین به شهادت کرده و راهی دیار باقی شد.
انتهای پیام
نظرات