• شنبه / ۱۷ دی ۱۴۰۱ / ۰۲:۵۸
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 1401101710362
  • خبرنگار : 50088

گفت‌وگو با آقای اچ‌.آی‌.‌وی

گفت‌وگو با آقای اچ‌.آی‌.‌وی

ایسنا/خراسان رضوی «نگرش عمومی درباره بیماری ایدز بسیار منفی است؛ برای خودم نه ولی به خاطر خانواده‌ام بهتر است اسمم را مستعار بگذارید. هرچند بیشتر افرادی که تاکنون به آنها آموزش‌های مواجهه با بیمار اچ.آی.وی را داده‌ام امروز در کوچه و خیابان مرا به نام آقای اچ.آی.وی می‌شناسند و برایم احترام زیادی قائل هستند».

در همان روزهایی که در زندان درگیر حکم اعدامش بوده است، خبر مبتلا شدنش به اچ.آی.وی را به او می‌دهند. حالا از آن روزها ۲۰ سال گذشته و منوچهر ۴۵ ساله که  پیروز جنگ با اچ.آی.وی است، روزهای نبرد با زندگی‌اش را برایمان روایت می‌کند؛ روزهایی که حکم اعدامش تبدیل به حبس ابد و سپس حبس بندِ باز می‌شود، روزهایی که به دلیل مصرف بیش از حد مواد مخدر خانواده‌اش او را از خانه بیرون کردند و ۲ سال کارتن خواب بوده است، روزهایی که به قول خودش به یک گرگ تنها تبدیل شده بوده و در نهایت روزهایی که معجزه‌ای اتفاق می‌افتد...

«سال ۱۳۸۱بود که به دلیل قاچاق موادمخدر دستگیر شدم. در زندان بودم که آزمایش گرفتند و متوجه وجود این ویروس در بدنم شدم. در همین روزها همسرم اولین فرزندمان را باردار بود. نمی‌دانم قبل از بارداری همسرم دچار این ویروس شده بودم یا بعد از آن. فقط می‌دانم خدا خیلی دوستم داشته که این‌گونه رقم خورد و فهمیدم مبتلا هستم چون همسرم و فرزندم را نجات دادم. شاید اگر دستگیر نمی‌شدم الان همسر و فرزندم اچ‌آی‌وی مثبت بودند و هیچ وقت خودم را نمی‌بخشیدم. خوشبختانه به دلیل اینکه همسرم باردار بود و بعد هم وضع حمل کرده بود به ملاقاتم نمی‌آمد و این عاملی شد تا با او رابطه نداشته باشم و هم خودش و هم فرزندمان پاک ماندند. من احتمالا به دلیل تزریق‌هایی که داشته‌ام مبتلا به اچ.آی.وی شده‌ام؛ چون سال های قبل از زندان و حتی زمانی که برای مرخصی بیرون از زندان بودم تزریق  داشتم و متادون مصرف می کردم».

گفت‌وگو با آقای اچ‌.آی‌.‌وی

بیماری‌ام را بعد سه سال به همسرم گفتند اما با نامی دیگر

یکی از مهمترین نگرانی‌های منوچهر پس از ابتلا به اچ.آی.وی این بوده که اگر همسرش متوجه بیماری او شود چه برخوردی خواهد داشت: «سال ۱۳۸۳ مرکز مشاوره ایدز در مشهد راه‌اندازی شد و از من رضایت گرفتند تا موضوع را به همسرم انتقال بدهند. در تمام این مدت دائم در اینترنت راه‌های پیشگیری از انتقال را سرچ می‌کردم که در ارتباط با همسر و فرزندم آنها را درگیر نکنم. خلاصه پس از سه سال با افتتاح مرکز مشاوره در مشهد افرادی به سراغم آمدند و اجازه گرفتند این موضوع را به همسرم انتقال دهند. مشاوره‌های زیادی به همسرم دادند و در نهایت گفته بودند من دچار یک بیماری خونی شده‌ام و همسرم باید یک سری اقدامات پیشگیرانه انجام دهد، او هم موضوع را پذیرفته بود.»

حکم اعدام منوچهر تبدیل به حبس ابد می‌شود که آن هم بعدا تخفیف خورده و به ۱۵ سال حبس تبدیل می‌شود. با گذاشتن سند نیز حکم حبس به حبس بند باز تغییر می‌کند: «با گذاشتن سند، حبسم شکست و به مرخصی آمدم اما دوباره به کارهای خلافم ادامه دادم. ۱۵ سال حبس بند باز داشتم و هربار که از زندان بیرون می‌آمدم دوباره خلاف می‌کردم و کارهای جدیدتری هم که در زندان یاد گرفته بودم انجام می‌دادم.  حبسم تمام شد، اما دوباره کارهای خلاف خودم را ادامه دادم و با خودم می‌گفتم تمام این موارد تقصیر خدا و اجتماع است. اعتیاد و کارهای خلاف کم بود که بیماری ایدز هم اضافه شده بود و از زمان و زمین طلبکار بودم. در همین اوضاع متادون مصرف می‌کردم و می‌گفتم متادون مال من است و باید بخورم تا زنده بمانم. در میان این همه گرفتاری نتوانسته بودم نقش خودم را پیدا کنم، بیشتر افراد جامعه را مقصر بدبختی‌هایم می‌دانستم».

ایدز مرا به یک گرگ تنها تبدیل کرده بود

منوچهر با ناراحتی و شرمندگی از رفتاری که در گذشته داشته خودش را به یک گرگ تنها در آن زمان تشبیه کرده و می‌گوید از خدا و مذهب دور مانده بوده است: «از حبس که آمدم بیرون به دلیل اینکه روز به روز وضعیت انتشار ویروس اچ.آی.وی در بدنم زیاد می‌شد و اعتیاد هم مزید بر دردهایم شده بود بسیار کلافه و سرگردان بودم. از همه جدا شدم حتی از خدا، دین و مذهب بیزار بودم. بهتر است بگویم به یک گرگ تنها تبدیل شده بودم. چون فکر می‌کردم خدا در زندگیم به درد من نمی‌خورد و اکنون از این رفتار جاهلانه‌ای که داشتم سخت پشیمانم.»

وقتی به دندانپزشک گفتم ایدز دارم، مرا از مطب بیرون کرد

او در مورد نگرش مردم به بیماری ایدز عنوان می‌کند: « ۱۵سال پیش به دلیل اعتیاد فراوان دندان‌هایم خراب بود، به دندانپزشکی مراجعه کردم، زمانی که دیدم دکتر از دستکش استفاده نکرده با صداقت به او گفتم ایدز دارم، اما بلافاصله پس از فهمیدن موضوع پولم را برگرداند و مرا از مطب بیرون کرد. آنقدر دندان درد بودم که فقط می‌خواستم دردم آرام شود به مطب دیگری مراجعه کردم، اما چون بار اول چوب صداقتم را خوردم و درد بسیاری داشتم چیزی نگفتم با اینکه دیدم دکتر دستکش ندارد. نگرش‌ها و قضاوت‌های مردم در مواجهه با من که با صداقت می‌گفتم مبتلا به اچ.آی.وی هستم بسیار منفی بود همین امر باعث شد اوایل بیماری‌ام را پنهان کنم و از همه فاصله بگیرم. چندین بار از مرکز مشاوره سراغم آمدند و اصرار داشتند برای درمان با آنها همکاری کنم اما سرسخت و لجوج بودم و با همه لج کرده بودم، به حرف کسی نمی‌کردم و مسیر خودم را ادامه می‌دادم».

گفت‌وگو با آقای اچ‌.آی‌.‌وی

خانواده‌ام مرا به دلیل اعتیاد از خانه بیرون کردند

منوچهر به اعتیاد شدیدی گرفتار بود. مصرف شیشه و روانگردان‌ها اخلاق اورا بسیار منفی کرده بود و بنابرگفته خودش دائم دست به کارهای غیراخلاقی می‌زده، همین امر سبب شده بود خانواده‌اش او را از منزل بیرون کنند: «خانواده‌ام بیماری اچ.آی.وی مرا پذیرفتند و با این وضعیت مشکلی نداشتند تمام موارد رعایت می‌شد تا آنها مبتلا نشوند، اما ۹ سال پیش به دلیل مصرف بیش از حد مواد مخدر به ویژه شیشه، متادون و روانگردان‌ها قیافه‌ام بسیار بد شده بود و دائم دست به کارهای غیراخلاقی می‌زدم. خانواده‌ام نتوانستند این موضوع را قبول کنند و مرا از منزل بیرون کردند. مدت ۲ سال یکسره آواره بودم و کارتن خواب شده بودم.

روزهای معجزه

او در مورد زمانی که زندگی‌اش عوض می‌شود، می‌گوید: «نمی‌دانم اسمش را چه بگذارم باید بگویم یک معجزه درونم اتفاق افتاد. روزی که در وضعیت بسیار بدی بودم ندایی از درونم خدا را صدا زد و فردی سر راهم قرار گرفت که مرا به مرکز ترک اعتیاد برد و آنجا از ته قلبم خواستم که خدا کمکم کند تا از این وضعیت رها شوم. اعتیادم را کنار گذاشتم و امروز پاک پاک هستم حتی یک قرص کدئین هم مصرف نمی‌کنم. جالب است که وقتی اعتیادم را کنار گذاشتم با همان ندای درونی، تحولی در من ایجاد شد که خودم داوطلبانه برای درمان بیماری‌ام به مرکز مشاوره رفتم و خواستم کمک کنند تا از این بیماری رها شوم. کلی آزمایش دادم و متاسفانه نتیجه نشان می‌داد لب مرز ایدز بودم و وضعیت بسیار خطرناکی داشتم. مدت ۷ سال است که دارو مصرف می‌کنم. با مشاوره پزشک و نتیجه آزمایش‌های مکرر، سه سال پیش به من اجازه دادند تا یک فرزند دیگر هم داشته باشم. مصرف مداوم داروها آنقدر تاثیر داشت که اکنون کبریت بی‌خطر هستم و مثل یک انسان عادی زندگی می‌کنم. در تمام دورانی که جهالت و اعتیاد مغزم را پوچ کرده بود و چه بعد از آن، حاضر نبودم این ویروس را به فرد دیگری انتقال بدهم. بارها برای گرفتن خدمات بیماری‌ام را می‌گفتم و با قضاوت مردم مواجه می‌شدم، اما برای اینکه به کسی منتقل نشود مدت‌ها از همه فراری بودم. حتی بیمار دیگری هم در این ۲۰ سال ندیدم که سعی کند عمدی ویروس را به فرد دیگری منتقل کند. اگر کسی از فرد مبتلا اچ.آی.وی گرفته باشد بی‌شک بدون نیت قبلی و غیرعمد بوده است».

بیمار اچ.آی.وی را قضاوت نکنید

 منوچهر در پاسخ به اینکه تا حالا شده کسی شما را به خاطر داشتن این بیماری قضاوت کند و شما را برنجاند؟ می‌گوید: «یکی از کارهایی که در پنهان کردن این بیماری بسیار تاثیرگذار است، قضاوت‌های نابجای اطرافیان است.همیشه یک بیمار مبتلا به اچ.آی.وی خطاکار نیست. راه‌های انتقال این بیماری از طرق مختلف مانند دندانپزشکی، آرایشگاه‌های زنانه، بیمارستان‌ها و...است. گاهی ممکن است یک نفر در یکی از این اماکن بدون اطلاع قبلی مبتلا شده باشد و سال‌ها از این ویروس در بدنش باخبر نشود. خیلی از بیمارانی که در این مدت به آنها آموزش داده‌ام از طریق همین اماکن مبتلا شدند. در میان مراجعه کنندگان خانمی بود که از طریق شوهرش مبتلا شده بود. همسرش قبل از ازدواج با این خانم با افراد دیگری رابطه داشته و متاسفانه پس از ازدواج این ویروس را به خانمش منتقل کرده بود. این خانم در مراجعه برای مشاوره درخواست می‌کرد که من آبرو دارم و دائم در مراسم مذهبی شرکت می‌کنم تو را خدا برای حفظ آبرویم کسی نفهمد من این بیماری را دارم. خواهش می‌کنم مردم به جای اینکه اینگونه افراد را قضاوت کرده و باعث شوند بیماری خود را پنهان کنند، آنها را به مراکز مشاوره معرفی و کمک کنند تا برای درمانشان زودتر اقدام کنند. خیلی مواقع قضاوت شدم که باعث شد از گفتن صداقت درخصوص بیماری دوری کنم و خیلی از بیمارانی که برای آموزش به مرکز می‌آمدند همین درد را داشتند اما تاکنون نشده هیچ بیمار اچ.آی.وی را قضاوت کنم.»

«اچ.آی.وی یا همان ایدز یک بیماری پنهان است که شاید سال‌ها افراد را مبتلا کند بدون اینکه خودشان چیزی بدانند. به این دلیل که همه افراد در بدنشان گلبول سفید دارند پس امکان ابتلاء به این ویروس را دارا هستند، اما تا حالا کسی را ندیدیم که یک بیمار سرطانی، دیالیزی، هپاتیتی و... را مسخره کند اما افراد در مواجهه با یک فرد اچ.آی.وی بلافاصله او را قضاوت می‌کنند. باید با یک فرهنگ‌سازی درست در مواجهه با این بیماری نگرش‌ها تغییر کند. افراد مبتلا به این ویروس مانند سایر افراد جامعه احساس دارند و می‌توانند زندگی عادی داشته باشند.»

سرطان از ایدز بهتر است!

منوچهر آموزش‌ها در برابر آشنایی با درمان ایدز و راه‌های پیشگیری از انتقال آن را زمانی موثر دانست که نگرش افراد جامعه در این خصوص توسعه پیدا کند: «تا زمانی که نگرش افراد جامعه نسبت به این ویروس و افرادی که مبتلا به ویروس هستند تغییر نکند هیچ آموزشی تاثیر مثبت ندارد. بیشتر بیماران برای فرار از نگاه‌های تحقیرانه افراد در جامعه سعی می‌کنند بیماری خود را مخفی کنند و همین امر باعث می‌شود افرادی را ناخواسته به این ویروس مبتلا کنند. جراحی لثه، خدمات دندانپزشکی و حتی آرایشگاه‌های زنانه محلی برای انتقال این ویروس هستند. همین ترس و نگرانی از قضاوت مردم عاملی برای افزایش بیماران اچ.آی.وی است.در این مدت که در مرکز مشاوره مشغول آموزش هستم تاکنون ۲۰ هزار نفر را آموزش داده‌ام که از همه مشاغل مانند کادر درمان، دندانپزشکی، آتشنشانی، اتوبوسرانی، دانشجویان، محصلان، افراد عادی و....بودند اما نکته قابل توجه اینجاست که در این مدت قبلِ آموزش از هر کس پرسیدم سرطان بهتر است یا ایدز، همه افراد سرطان را انتخاب کردند و تنها دلیلشان اسم بیماری ایدز بود اما بعد آموزش با نگاهی بازتر به ویروس اچ.آی.وی نگاه می‌کردند. در واقع اگر نگرش تغییر نکند آموزش تنها فایده‌ای ندارد. با آموزش‌هایی که داده شده توانسته‌ایم تاکنون برخی از مدیران ادارات را متقاعد کنیم که افراد مبتلا به اچ.آی.وی هم می‌توانند مانند افراد عادی زندگی کنند و در جامعه مشغول به کار باشند.»

گفت‌وگو با آقای اچ‌.آی‌.‌وی

با من از کمبودها صحبت نکنید

او در مورد کمبودهای درمانی بیماران ایدز می‌گوید:«با من به عنوان کسی که ۲۰ سال درگیر این بیماری هستم از کمبودها صحبت نکنید.  در حوزه درمان ایدز کمبود درمانی وجود ندارد، این نگاه مردم و مسئولان است که باید به افراد مبتلا به اچ.آی.وی تغییر کند. ما آموزش می‌دهیم دارو و درمان رایگان وجود دارد اما نگرش‌های منفی، افراد مبتلا را از ادامه مسیر دور می‌کند. در حوزه درمان ویروس اچ.آی.وی، همه چیز مانند دارو، درمان و آزمایش‌ها رایگان است و در این راستا هیچ مشکلی وجود ندارد. درضمن کلیه مراجعات و مراحل تشخیص و درمان کاملا محرمانه است. این نکته که دارو و درمان رایگان است شاید این شبهه را به وجود آورد که خدمات حمایتی به بیماران اچ.آی.وی نیز رایگان است. باید بگویم چیزی به عنوان مسائل حمایتی مادی در این حوزه نداریم. بیماران پس از مراجعه به مراکز مشاوره در صورت نیاز به بسته‌های حمایتی به کمیته امداد و باشگاه حمایتی که زیر نظر بهزیستی است ارجاع داده می‌شوند و در برخی موارد به آنها کمک می‌کنند. بیشتر افرادی که از وضعیت درمان ایدز نالان هستند، مواد مخدر مصرف می‌کنند که حاضر نیستند برای درمان به مراکز مشاوره مراجعه کنند».

منوچهر در حال حاضر  دارای ۲ فرزند پسر است که فرزند اولش  دانشجوی رشته حقوق است و فرزند دومش که حدود دو و نیم سال دارد در صحت و سلامت کودکی می‌کند. خود منوچهر نیز در مرکز مشاوره ایدز به بیماران مشاوره می‌دهد.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha