• پنجشنبه / ۲۰ دی ۱۴۰۳ / ۱۳:۱۲
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 1403102015047
  • خبرنگار : 50990

/۲۰ دی‌ماه؛ سالروز درگذشت امیرکبیر/

اصلاح‌گری که به جرم دلسوزی برای ایران کشته شد

اصلاح‌گری که به جرم دلسوزی برای ایران کشته شد

ایسنا/خراسان رضوی میرزا محمدتقی‌خان فراهانی ملقب به امیرکبیر که تاریخ او را به عنوان معمار اصلاحات در ایران می‌شناسد، ۱۷۳ سال پیش در چنین روزی به جرم دلسوزی برای ایران به شکلی مخفیانه و توطئه‌آمیز کشته شد. ایسنا به مناسبت فرارسیدن سالروز درگذشت این اصلاح‌گر بزرگ ایرانی، گفت‌وگویی با یکی از پژوهشگران تاریخ داشته که شرح آن را در ادامه می‌خوانید.

علی باغدار دلگشا در گفت‌وگو با ایسنا ضمن گرامیداشت سالگرد درگذشت امیرکبیر، اظهار کرد: درباره این موضوع که میرزا محمدتقی‌خان فراهانی چگونه می‌اندیشیده و چه دغدغه‌هایی برای ایران داشته است، باید اول به این موضوع پرداخت که نگاه روشنفکران و دگراندیشان ایرانی به ایران و غرب چه بوده و از دوره قاجار تا رسیدن به امیرکبیر چه فرایندی طی شده، او چه اقداماتی انجام داده و پس از او چه اقداماتی در این راستا انجام شده است.

وی افزود: موضوع دغدغه برای ایران، انتخاب الگوی مقایسه و توسعه سیاسی، اجتماعی و رفاهی برای نخستین بار پس از جنگ‌های ایران و روسیه شکل گرفت. زمانی که استقلال و تمامیت ارضی ایران خدشه‌دار شده و نیروی متجاوز به مرزهای آن حمله کرده بود، جامعه ایران نسبت به آن کنش، مقاومت و واکنش انجام داد، اما آن مقاومت و واکنش موفق نبود و استقلال ملی خود را نیز از دست داد. 

این مدرس دانشگاه با اشاره به دو قرارداد نارضایت‌بخش ترکمانچای و گلستان، عنوان کرد: نتایج حاصل از این دو قرارداد سبب ایجاد شکاف در بخشی از ایران فرهنگی شد. تا سال‌ها بعد بسیاری از ایرانیان ناحیه قفقاز و باکو که بر اساس این دو قرارداد از ایران جدا شده بودند، همچنان خود را در ایران فرهنگی تعریف می‌کردند و خیلی از دگراندیشان جامعه ایران مانند میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی، اندیشه‌های خود را در آنجا ترویج می‌دادند.

دانش‌آموخته دکتری تاریخ ادامه داد: این پرسش که دلیل شکست ما چه بود؟ و برای جلوگیری از شکست مجدد چه باید کرد؟ از همان زمان ایجاد شد و پاسخ به این پرسش‌ها بود که رویه‌های اولیه را شکل داد. پس از جنگ‌های ایران و روسیه، ۶گونه فکری را می‌توان تعریف کرد که در پی پاسخ به این پرسش‌ها بودند که البته هر یک، روش‌ها و نگرش‌های متفاوتی را برای این کار انتخاب کردند و نتایج متفاوتی هم دربرداشت.

باغدار دلگشا با بیان اینکه اولین نسل از این جریان فکری را عباس میرزا رهبری می‌کرد، افزود: نسل دوم در زمان محمدشاه قاجار، نسل سوم در زمان میرزا تقی‌خان فراهانی، نسل چهارم در دوران میرزا حسین‌خان سپهسالار، نسل پنجم در اواسط دوره ناصری با محوریت نگرش‌های انعکاس‌یافته توسط نوگرایان و مطبوعات منتقد که تمام آن‌ها نیز در مطبوعات فارسی‌زبان منتشر شده در خارج از ایران بودند و نسل ششم نیز مروج گفتمان مشروطه خواهی در ایران بوده است.

معدود افرادی در دوره قاجار، دغدغه توسعه و اصلاحات داشتند

وی با بیان اینکه در دوران قاجار ۱۸ صدراعظم حضور داشت که از این تعداد، افراد معدودی دغدغه اصلاحات و توسعه و ایده و برنامه‌ای برای آن داشتند، عنوان کرد: نخستین فرد از این صدراعظم‌ها، ابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی، دومین فرد میرزا تقی‌خان فراهانی و سومین نفر میرزا حسین‌خان سپهسالار بود. همچنین میرزا علی‌خان امین‌الدوله و میرزا حسین‌خان مشیرالدوله در کنار این افراد، دغدغه توسعه داشته‌اند. از بین همه این افراد میرزا تقی‌خان فراهانی و میرزا حسین‌خان سپهسالار نقش بسیار برجسته‌تری ایفا کرده‌اند.

مدرس مدعو دانشگاه فردوسی مشهد اضافه کرد: نسل اول را عباس میرزا شروع کرد و معتقد بود که ما برای اینکه به آن پرسش اول پاسخ دهیم و ببینیم چه باید کرد، باید به ظرفیت‌های موجود نگاه کنیم. خروجی دغدغه عباس میرزا این بود که نه دولت و نه قشون نظامی هم کارآمد نیستند. به همین دلیل در نخستین گام به سمت توسعه نیروی نظامی رفت؛ توسعه‌ای که از خلال آموزش نوین باشد. به همین جهت در اولین گام‌هایی که برداشت به او اتهام فرنگی‌مابی و روس‌ستایی زدند. سنت‌گرایان در مقابل او موضع گرفته و کارهای او را غربی می‌دانستند، مثلا به این دلیل که می‌خواست لباس متحدالشکل برای نیروی نظامی درست کند، لباس‌های چرم و تنگ و کفش‌های بلند نظامی می‌پوشید یا مارش و رژه نظامی برگزار می‌کرد. با این حال عباس میرزا تا حدودی آن دغدغه را توانست جلو ببرد.

اصلاح‌گری که به جرم دلسوزی برای ایران کشته شد

باغدار دلگشا ادامه داد: موج دوم در دوران محمدشاه قاجار اتفاق افتاد. در این ظرف زمانی، صدراعظمی به نام میرزا آقاسی وجود داشت که به دلیل مشرب صوفیانه‌اش مورد نکوهش و تنفر تاریخ‌نگاران قرار گرفت. اما تاریخ‌نگاران، دیگر نگاه نکردند که این مشرب صوفیانه او چقدر توانست مناقشات و درگیری‌های مذهبی و دینی را کاهش دهد. به اینکه او به توانمندسازی ایران پرداخت و کارهای مهمی چون راه‌اندازی کارخانه‌های توپ‌سازی انجام داد، کم‌تر توجه و حتی نکوهش شد.

وی با بیان اینکه با این حال میرزا آقاسی خواسته یا ناخواسته برای تغییر تلاش می‌کرد، گفت: روحیه تساهل و تعامل میرزا آقاسی برای آنکه تعصبات و درگیری‌ها را کاهش دهد، نقش مهمی بازی می‌کرد. لازم به ذکر است که در دوران محمدشاه قاجار، روحانیون بسیار ذی‌نفوذی حضور داشتند که در امور سیاسی دخالت بسیار می‌کردند و چه بسا خودشان را هم‌ردیف یا بالاتر از شاه می‌دیدند. یکی از آن افراد آقانجفی بود، وی نسبت به اندیشه یهودیت و بابی‌گری ایستاد و به مقابله پرداخت.

این مدرس دانشگاه افزود: همچنین، به شدت در مقابل اصلاحات فرهنگی با این عنوان که این اصلاحات وارداتی است، بومی نیست و با هویت دینی ما همخوانی ندارد، ایستادگی می‌کرد. در مقابل گزاره‌های سیاسی هم موضع داشت، او رساله‌ای با عنوان "بحث فی ولایت الحاکم الفقیه" دارد که می‌گوید جایگاه روحانیت و عالمان دینی در عرصه سیاسی چیست و با استناد به گفتمان‌های قبلی شیعی و مسئله غیبت کبری امام زمان(عج) تعریف می‌کند که جایگاه ولی و روحانیت بسیار بالاتر از پادشاه است و پادشاه سلطنت خود را وام‌دار مشروعیت است که علما به آن داده‌اند و نمونه‌های مشابه. 

اصلاحات و راهگشایی‌های میرزا تقی‌خان فراهانی

باغدار دلگشا با اشاره به دوره سوم یعنی دوران میرزا تقی‌خان فراهانی، خاطرنشان کرد: دورانی که ناصرالدین شاه تازه به قدرت سیاسی رسید، وضعیت مذهبی در جامعه ایران مطلوب نبود، بین شیعیان، غیرشیعیان و بابیان درگیری‌هایی وجود داشت و علاوه بر مسائل اقتصادی، فرهنگی و عدم توسعه‌یافتگی، درگیری‌های مذهبی هم ایجاد شده‌ بود. در این دوره به دیگر سخن حال ایران بس پریشان است و جامعه ایران گزاره‌های خوبی را تجربه نمی‌کند. میرزاتقی‌خان فراهانی اولین صدراعظم ناصرالدین شاه بود. البته که در دوره ناصرالدین شاه ۹ دوره صدراعظم حضور داشته‌اند.

وی ادامه داد: میرزاتقی‌خان فراهانی اولین صدراعظم ناصرالدین شاه بود و بیش از ۲ سال صدراعظمی را تجربه کرد. او ۳۹ ماه صدر اعظم ایران بود و در این زمان تلاش می‌کرد اصلاحات و تغییراتی در عرصه سیاسی و اجتماعی انجام دهد. توجه به کنشگری‌های میرزا تقی‌خان فراهانی در دو بعد حائز اهمیت است، پیشگامی او در اصلاحاتی که انجام داد و دیگری راهگشایی‌های او که باعث شد افراد اصلاح‌گر بعد از او بتوانند برخی از این مسیرها را ادامه دهند.

این مدرس دانشگاه با بیان اینکه میرزاتقی‌خان فراهانی اولین کنشگری سیاسی خود را در معاهده ارزنه‌الروم در دوره محمد شاه قاجار انجام داد، افزود: او نخستین تجربه‌های دیپلماسی را در این معاهده کسب و به دلیل نسبت خانوادگی که با خاندان قاجار پیدا کرد، به عنوان نخستین صدراعظم ناصرالدین شاه فعالیت خود را آغاز کرد. وی با اقدامات خود نقش مهمی در سطوح مختلف توسعه ایران ایفا کرد. با توجه به عدم برجستگی توسعه آموزشی در ایران نسبت به دیگر کشورها، او به سمت رشد این حوزه رفت و دارالفنون را تاسیس کرد و رشته‌هایی مانند پزشکی، داروسازی، معدن و مهندسی را در آن توسعه داد.

باغدار دلگشا اضافه کرد: لازم به ذکر است که در رابطه با ارزیابی دارالفنون باید به این نکته اشاره کرد که گفتمان‌های حکمرانی در آن جایگاهی نداشته است؛ یعنی نگرش‌هایی که بتواند به مقوله حکمرانی، توسعه دولت، انسجام قانون و قانونمند کردن و ایجاد تغییرات اجتماعی در بدنه عموم جامعه کمک کند، در این مدرسه مطلوب نبوده است.
 
اولین رگه‌های اصلاحات سیاسی در روزنامه وقایع اتفاقیه

وی عنوان کرد: دومین اقدام مهم میرزاتقی‌خان، انتشار روزنامه‌ای دولتی به نام وقایع اتفاقیه است. این روزنامه اخبار دولت و خارج از ایران را منعکس می‌کرد و به بیان تحولات انگلستان، غرب و روسیه می‌پرداخت. در ارتباط با روزنامه وقایع اتفاقیه این گزاره‌ وجود دارد که چه اخباری در آن منتشر می‌شد و مخاطب این اخبار چه کسانی بودند و اثرگذاری اجتماعی این اخبار در جامعه در چه حد بوده است. با توجه به این گزاره‌ها می‌توان ارزیابی کرد که این روزنامه چه نقشی در توسعه سیاسی و رفاه اجتماعی در جامعه ایران داشته است.

این پژوهشگر تاریخ با بیان اینکه شاید بتوان گفت روزنامه وقایع اتفاقیه اثر چندانی بر بطن جامعه نداشته است، اظهار کرد: با توجه به منابع‌، یک نسخه از این روزنامه به اراک و سه نسخه به ایالت خراسان ارسال می‌شده که نشان‌دهنده این است که مجله و نشریه‌ای بوده که بیشتر می‌خواسته اهداف و برنامه‌های دولت را به کارگزاران منتقل کند. البته این موضوع بدان معنا نیست که اصلاحات و تغییر در آن وجود نداشته است، بلکه با بررسی گفتمان‌های آن مشخص می‌شود که اولین رگه‌های اصلاحات سیاسی در همین روزنامه بوده است.

اصلاح‌گری که به جرم دلسوزی برای ایران کشته شد

مقابله با اصلاحات فرهنگی میرزا تقی‌خان فراهانی

باغدار دلگشا ادامه داد: به همین دلیل بعدها گروه‌هایی به مقابله با اقدامات و اصلاحات فرهنگی میرزا تقی‌خان برمی‌خیزند، به این معنا که او دارد نخستین رگه‌های اصلاحات غربی، غیرایرانی و حتی غیراسلامی را منعکس می‌کند. او به حذف القاب دولتی می‌پردازد و اصلاحاتی در حوزه امور مالیاتی و مالی انجام می‌دهد و تلاش می‌کند تا نظمی در ساختار و نظام ارتش ایجاد کند. یکی از موارد دیگر که میرزاتقی‌خان می‌خواست اصلاحاتی در آن انجام دهد و تا حدودی هم آن را پیش ‌برد، اصلاحات مذهبی است اما انجام این اصلاحات سبب کاهش مناقشات نمی‌شد، بلکه آن‌ها را به شدت افزایش می‌داد.

وی با بیان‌ اینکه میرزا تقی‌خان در بطن این اصلاحات مذهبی، برخی قوانین مانند لغو بست‌نشینی را به‌ خوبی اعمال کرد، گفت: بست‌نشینی، رفتاری بود به این شکل که افراد برای اینکه مطالبه خود را در جامعه محقق کنند، در برخی اماکن تحصن می‌کردند و دولت به دلیل عدم گسترش اعتراضات آنان، مجبور به رسیدگی به مطالبات‌شان می‌شد. میرزا تقی‌خان فراهانی در کنار انجام اصلاحات دینی، با گروه‌هایی چون بابیان و منداییان در ناحیه شوشتر و خوزستان وارد مناقشه شد. با این تفاوت که با مندایی‌ها بر سر موضوع اصلاحات دینی وارد چالش نشد، اما با بابیان وارد چالش شدیدی شد. البته این موضوعات نارضایتی‌هایی را هم در رابطه با برخورد مناسب با این افراد، ایجاد کرد.

این مدرس دانشگاه با بیان اینکه یکی از چالش‌های اصلی ناصرالدین شاه در سال‌های نخست قدرت، بابیان بودند، عنوان کرد: در سال‌های نخست، بابیان موجی را ایجاد کردند و این موج جریان‌های فکری است که از اواخر دوره محمدشاه قاجار برای خود درست کرده بودند. بر اساس برخی از رفتارشناسایی‌های ناصرالدین شاه در سال‌های اول قدرتش، تمایل داشته است به بابیان نزدیک شود. او نزدیک شدن به بابیان را فرصتی برای تثبیت قدرت سیاسی‌اش می‌دانسته تا جایگاه عالمان دینی را کاهش دهد. ناصرالدین شاه بعدا متوجه این خطای استراتژیک خود می‌شود که حرکت به سمت بابیان منجر به گرفتن پادشاهی از او خواهد شد.

باغدار دلگشا اضافه کرد: از طرف دیگر منداییان در ناحیه خوزستان اقلیت دینی بسیار پرنفوذی بودند که با ایجاد سیاست‌گذاری‌های دولت مرکزی، تعدادی از آن‌ها که کم نیز نبودند به اسلام روی آوردند. این گروه، آشوب چندانی برای ناصرالدین شاه درست نمی‌کردند، با اینکه اسلام‌آوری برخی از آنان آمرانه و با زور دولت بوده است. اما مناقشه بر سر بابیان چالش بسیار شدیدی را در یک دهه اول برای ناصرالدین‌شاه ایجاد کرد و حتی اولین ترور نافرجام او توسط بابیان در همان سال‌ها صورت گرفته است. این ترور کاملا ایدئولوژیک بود و سه نفر در آن نقش محوری داشته‌اند و هر سه نیز از نیروهای اولیه تسلیم شده به باب بودند.

نگاه توسعه‌ای و دغدغه‌ای میرزا تقی‌خان فراهانی برای ایران

وی ادامه داد: شاید میرزا تقی‌خان فراهانی در آن مناقشه به خوبی عمل نکرد و به جای کاهش مناقشه، بر دامنه آن افزود. در رابطه با باطل بودن بابیه و بهائیت در احکام دینی‌ هیچ تردیدی وجود ندارد، اما این جریانات می‌توانست خیلی مدبرانه‌تر جمع شود. میرزا تقی‌خان فراهانی با اینکه خود در ادوار قبل، مسئله شکنجه‌های فجیع را ممنوع کرد، اما در همین زمان دوباره داستان شکنجه شکل می‌گیرد و شمع‌آجین کردن دوباره آغاز می‌گردد که البته این روند، بابیان را برای اینکه در مقابله با پادشاه و میرزا تقی‌خان فراهانی و دولت مرکزی مواضع سخت‌تری بگیرند، تحریک کرد.

این مدرس دانشگاه افزود: مجموع این اقدامات، مسائلی بود که میرزا تقی‌خان درباره آن‌ها دغدغه داشته و در سطوح مختلف کارهایی برای تحقق آن انجام داده است. این‌ موارد نشان می‌دهد که نگاه او به ایران یک نگاه توسعه‌ای و دغدغه‌ای بوده است که البته فرهنگ عمومی جامعه ایران در مقابل آن دغدغه‌ها ایستادگی می‌کرد. برای مثال در منابع تاریخی در این ظرف زمانی، مسئله آبله‌کوبی مطرح بوده که میرزا تقی‌خان فراهانی برای اینکه افراد فلج نشوند، آن را انجام داد، اما بخشی از فرهنگ عمومی در مقابل این اقدام او با این گزاره خرافی که می‌خواهند جن وارد بدن انسان‌ها کنند، ایستادگی و مقاومت می‌کرد. نهایتا میرزا تقی‌خان فراهانی مجبور به تعیین مجازات می‌شود و می‌گوید هر کسی برای آبله‌کوبی نیامده است، اگر اتفاقی برای فرزندش بیفتد باید مبلغ معینی به دولت جریمه پرداخت کند. این موارد نشان‌‎دهنده آن سختی‌های اصلاحاتی است که او می‌خواسته انجام دهد.

وجود چهار بعد چالش برانگیز در فرایند اصلاحات ایران

این پژوهشگر تاریخ با بیان اینکه میرزا تقی‌خان فراهانی با چهار بعد چالش برانگیز در فرایند اصلاحات ایران مواجه بوده است، عنوان کرد: بعد اول سیاسی است، به گمانم بیش از همه، رقیبان سیاسی او بودند که برای منافع فردی، قدرت‌گیری و غیره به مخالفت با او می‌پرداختند. بعد دوم موضع‌گیری‌های اجتماعی و فرهنگ عمومی است که در مقابل او ایستادگی می‌کردند. بعد سوم اقتصادی و چهارم را دینی و مذهبی می‌دانم. به طور مثال این موضوع مطرح می‌شد که بسیاری از اصلاحات و برنامه‌هایی که میرزا تقی‌خان فراهانی انجام می‌داد، با مبانی دینی مغایرت داشت و روحانیون موضع گیری‌های بسیار زیادی در مقابل او داشتند.

باغدار دلگشا با اشاره به مسئله در خطر افتادن کیان پادشاهی در ایران در نتیجه اقدامات امیرکبیر، بیان کرد: این مسئله که اصلاحات میرزا تقی‌خان فراهانی بعدها احتمالا ممکن بود به تفکیک قوا کمک کند و قدرت مطلقه پادشاه خدشه‌دار شود نیز از موارد بسیار مهم است. در این گزاره هر سه گروه روحانیون، دیوانیان و درباریان با یکدیگر متفق‌القول بودند. مورد بعدی مسئله تهدید منافع طبقاتی است که به سبب آن القاب و پول‌هایی که به افراد منتسب به دربار داده می‌شده، حذف شده و همین منجر به موضع گیری گروه روحانیون سنت‌گرا، دیوانیان و درباریان در مقابل میرزا تقی‌خان شده بود.

اصلاح‌گری که به جرم دلسوزی برای ایران کشته شد
تندیس امیرکبیر

عوامل سرنگونی برنامه‌های اصلاحی میرزا تقی‌خان فراهانی

وی با بیان اینکه دو الگوی داخلی و خارجی نقش زیادی در سرنگونی برنامه‌های اصلاحی میرزا تقی‌خان فراهانی در ایران داشتند، اظهار کرد: در داخل درباریان و دیوانیان نقش پررنگی در این زمینه داشتند، به صورتی که در اواخر کار در میان آن‌ها دیگر موافقی برای میرزا تقی‌خان دیده نمی‌شد و تماما به مخالفت با او می‌پرداختند. این در حالی است که در میان روحانیون، او تا انتهای کار موافق و مخالف داشت. در بعد دیگر مسئله نیروی خارجی است که در این ظرف زمانی، روسیه تزاری به شدت از برنامه‌های میرزا تقی‌خان ترس داشت، زیرا او دیپلماسی ایران را تقویت کرده و به کشورهای غربی نزدیک شده بود. همچنین در بسیاری از کشورهای مختلف سفارتخانه برای ایران تاسیس کرد. این دو عامل نقش محوری برای قتل میرزا تقی خان فراهانی ایفا کرد.

این مدرس تاریخ با اشاره به اثرگذاری میرزا تقی‌خان فراهانی بر جریانات اصلاح‌گرایانه بعد از خود، عنوان کرد: شاخص این اثرگذاری در جریان اصلاح‌گرایانه سپهسالار نشان داده شده بود. میرزا حسین سپهسالار به دلیل اقامت و سکونتی که در استانبول داشت و ارتباطی که با انجمن مخفی جوانان عثمانی گرفته بود، در سفر ناصرالدین‌شاه برای او اصلاحات را مطرح و باب آن را فراهم کرد. البته که او در انجام اصلاحات بسیار موفق‌تر از میرزا ‌تقی‌خان فراهانی عمل کرد. دلیل این موفقیت را شاید بتوان در نگاه چندبعدی او دانست؛ چراکه وی تلاش می‌کرد، حوزه‌های آموزش، سیاست، اجتماع و دولت را در یک سطح تعریف کند.

اندیشه‌های نوخواهی در دوران میرزا ‌تقی‌خان فراهانی

باغدار دلگشا در پاسخ به این پرسش که در دوران امیرکبیر، اندیشه‌های نوخواهی در چه وضعیتی بوده است، بیان کرد: میرزا تقی‌خان کسی است که خارج از مرزهای ایران را دیده بود. او روسیه و استانبول را دیده و اصلاحات آن جا را دریافت کرده بود. پای میز مذاکره ارزنه‌الروم حضور داشت و می‌دانست وزارت امور خارجه و صدر اعظمی چقدر اهمیت دارد. میرزا تقی‌خان می‌دانست که دیپلماسی چقدر نقش دارد و به همین دلیل شروع به تاسیس سفارتخانه در کشورهای مختلف کرد. او در عثمانی روزنامه را دید و به همین دلیل در ایران وقایع اتفاقیه را منتشر کرد. در روسیه تزاری، توسعه علمی را دید و به همین دلیل الگوی دارالفنون را در ایران پیاده کرد. اما حجم اصلاحات او به طور کل از سپهسالار خیلی پایین‌تر بود.

وی با بیان اینکه سپهسالار بیشتر از میرزا تقی‌خان کشورهای غربی را دیده بود، گفت: او سفرنامه‌های غربی‌ها را خوانده بود و به تفکرات مدحت پاشا (رهبر جنبش مشروطه عثمانی) و قانون اول مشروطه عثمانی کاملا آشنا و مسلط بود. بدین سبب است که وضعیت دگراندیشی و نوگرایی در دوره میرزا تقی‌خان فراهانی در ایران خیلی پررنگ نبود. برای مثال گسترش مطبوعات، افزایش فهم عمومی، آموزش نوین و غیره در این دوره دیده نمی‌شود. این موارد در میانه دوره ناصرالدین شاه تغییر کرد و هرچه به اواخر آن دوره نزدیک شویم، پررنگ‌تر شده است.

این مدرس دانشگاه ادامه داد: در سه دهه آخر حکمرانی ناصرالدین‌شاه، روزنامه اختر به زبان فارسی در استانبول، روزنامه حبل‌المتین در هند و روزنامه قانون در لندن توسط میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله منتشر می‌شد. جرایدی مانند حکمت، ثریا و پرورش در مصر منتشر می‌شد و به همین دلیل، موج آگاهی‌بخشی ایرانیان بسیار گسترده جلوه می‌کرد. لازم به ذکر است که در آن زمان، جلد اول سفرنامه سیاحت‌نامه ابراهیم‌بیک اثر زین‌العابدین مراغه‌ای در مصر منتشر شد، اما نویسنده جرات نکرد اسم خود را بنویسد و کتاب با عنوان نویسنده ناشناس منتشر شد و در جلد دوم مطرح کرد این من بودم که جلد اول را نوشتم. البته در کنار این استبداد سیاسی، انتقال آگاهی از دگراندیشان ایرانی خارج از ایران، نقش بسیار زیادی را برعهده داشته ‌است.

باغدار دلگشا اضافه کرد: در دوران میرزا تقی‌خان، دگراندیشان نقش کمرنگی ایفا کردند و جامعه ایران هم به شدت درگیر مناقشات مذهبی شده بود. همچنین به‌ شدت گزاره‌های خرافی در عموم جامعه رشد پیدا کرده بود و دولت مرکزی هم تلاش نمی‌کرد تا گفتمان خود را در قالب گفتمانی که همه‌فهم باشد، منتقل کند. بنابراین، فهم عمومی جامعه درباره اهمیت اصلاحاتی که در دوران میرزا تقی‌خان صورت گرفت و منافع آن برای خود، بسیار پایین‌تر و نازل‌تر نسبت به دوران بعدی بود. 

ترس از دست دادن قدرت و رویکرد پادشاهان قاجار در برابر اصلاحات

وی با اشاره به مواجهه دیگر پادشاهان با اصلاحات، خاطرنشان کرد: به نظر می‌رسد هیچ کدام از پادشاهان دوره قاجار، فهم و آگاهی از انجام اصلاحات و لزوم تغییرات و بایدهای مربوط به آن را نداشته‌اند و احساس می‌کردند که قدرتشان متزلزل می‌شود. وجود قدرت مطلقه در فرد باعث می‌شود که تصور کند این قدرت است که برای او تثبیت سیاسی دارد، در حالیکه آن قدرت مطلقه سرانجام به انقلاب خواهد رسید. در مباحث جامعه‌شناسی سیاسی اگر فرد دریچه اصلاحات را باز نکند، پس از اصلاحات، انقلاب است و این امری کاملا طبیعی تلقی می‌شود.

این استاد تاریخ افزود: این گزاره در رابطه با آقا محمدخان قاجار، فتحعلی‌شاه قاجار، محمدشاه قاجار، ناصرالدین‌شاه، مظفرالدین‌شاه، محمدعلی‌شاه قاجار و احمدشاه صدق می‌کند. در برهه‌هایی هم برخی از پادشاهان قاجار نگاه مثبتی به اصلاحات نشان دادند، اما مهم است بدانیم که این نگاه آگاهانه بوده است یا به دلیل به دست آوردن منافع دیگری. به‌طور مثال در بسیاری از منابع، محمدعلی‌شاه قاجار در ابتدای قدرتش، از مشروطه حمایت کرد، اما بعد از اینکه به قدرت رسید، به علت عدم بینش سیاسی، به قلع‌وقمع مشروطه‌خواهان پرداخت. ظل‌السلطان مستبد، رقیب او نیز همین طور بود. او هم خود را طرفدار مشروطه نشان می‌داد و همچنین افراد دیگر. بنابراین، موضع پادشاهان دوره قاجار و صاحبان قدرت، هیچگاه نسبت به مقوله اصلاحات مثبت نبوده است.

باغدار دلگشا با بیان اینکه این مقاومت حتی در دوران پهلوی اول که به عنوان دوره‌ نوسازی و شکل‌گیری مفهوم ایران نوین شناخته می‌شود نیز به چشم می‌خورد، گفت: دولت مرکزی در این دوره، در حالیکه در زمینه‌ اصلاحات اجتماعی به‌ ویژه در مورد زنان، سیاست‌گذاری می‌کرد، به هیچ وجه تحمل وجود تشکل‌های مستقل زنان را نداشت. این امر حتی در مورد تشکل‌هایی که در اساسنامه‌ خود، وفاداری به سلطنت پهلوی را اعلام کرده بودند نیز صدق می‌کرد. این موارد نشان می‌دهد که صاحبان قدرت در ایران همواره در مقابل اصلاحات و تغییرات مقاومت کرده و تنها در مواردی که تصور می‌کردند اصلاحات به ثبات و تحکیم قدرتشان کمک می‌کند، به آن تن داده‌اند یا آنکه آن اصلاحات اساسا ناخواسته بوده است.

وی در ادامه با اشاره به اینکه میرزا تقی خان فراهانی در حوزه نظامی هم دغدغه‌مند بود، عنوان کرد: او به ایجاد نظم در ارتش می‌پرداخت و تلاش می‌کرد ارتشی سازمان‌یافته ترسیم کند. به همین منظور بعد از ترویج رشته‌هایی مانند پزشکی، داروسازی، معدن و مهندسی، آموزش‌های نوین نظامی و جنگی را هم در دارالفنون دایر کرد و ترجمه رساله‌های جنگی در آن مرکز شروع شد. اما آن دغدغه‌ای که عباس میرزا برای نظم قشون و آن سیاست‌گذاری که سپهسالار داشت، توسط میرزا تقی‌خان فراهانی انجام نپذیرفت. او بیش از اینکه متمرکز بر اصلاحات ساختار سیاسی شود، متمرکز بر اصلاحات اجتماعی و فرهنگی شد.

مخفی‌کاری در قتل امیرکبیر ایران

این پژوهشگر و مدرس تاریخ با اشاره به واکنش جامعه نسبت به قتل امیرکبیر، بیان کرد: جامعه در زمان قتل میرزا تقی‌خان، واکنش قابل توجهی نشان نداد. اطلاعات قتل وی به دقت پنهان شد و حتی نشریاتی مانند وقایع اتفاقیه مرگ وی را ناشی از بیماری عنوان کردند. تنها رجال رده‌بالای دولتی از نقش ناصرالدین‌شاه، مادر وی (مهدعلیا) و روسیه تزاری در این ترور آگاه بودند. این سکوت به دلیل عدم آگاهی عمومی از گفتمان‌های سیاسی، نقش محدود مردم در تصمیم‌گیری‌های سیاسی و عدم اطلاع‌رسانی صحیح بود. لازم به ذکر است این بی‌تفاوتی عمومی در دوران مشروطه به این شکل نبود. در آن دوران، به دلیل وجود روزنامه‌های فراوان و فعالیت‌های روشنفکران، مردم از مسائل سیاسی آگاه‌تر بودند و حتی به طور مستقیم در مسائل سیاسی دخالت می‌کردند.

باغدار دلگشا خاطرنشان کرد: رجال دولتی و طبقه بالا از مرگ امیرکبیر اطلاع داشتند اما به دو دلیل هیچ واکنشی نسبت به آن نشان نمی‌دادند؛ اول اینکه احساس می‌کردند برای او این اتفاق افتاده است اما برای من اتفاق نمی‌افتد و دیگر اینکه می‌گفتند برای تمام کسانی که نوگرا و تحول‌گرا هستند، این اتفاق باید بیفتد. در مورد سپهسالار نیز می‌توان به شباهت‌هایی با سرنوشت میرزا تقی‌خان اشاره کرد. او نیز با انجام اصلاحات عمیق، مخالفت درباریان، دیوانیان و روحانیون را برانگیخت و نهایتا عزل شد. سپهسالار همواره نگران قتل خود مشابه قتل میرزا تقی‌خان بود. یکی از دلایل نگرانی‌ و مهاجرت برخی از روشنفکران و اصلاح‌طلبان ایرانی مانند میرزا آقاخان کرمانی و آخوندزاده به خارج از کشور نیز همین بوده است.

اصلاح‌گری که به جرم دلسوزی برای ایران کشته شد

نقش بیگانگان در عرصه سیاست ایران

وی با اشاره به نقش پررنگ خارجی‌ها در صحنه سیاست ایران، گفت: پس از اتمام جنگ اول ایران و روس، آتش‌بیار معرکه برای برپایی دوره دوم جنگ‌، بریتانیا بود. به این دلیل که ذهن ایران و روسیه را درگیر کند تا به سمت هند ورود و دخالت نکنند. در دوران محمدشاه قاجار هم نیروی خارجی با تصور اینکه اگر ذهن‌ها درگیر مناقشات مذهبی نباشد، به سمت توسعه و استقلال کامل کشور پیش خواهند رفت، نقش زیادی در ایجاد چنین مناقشاتی داشته است. این موضوع در دوران ناصرالدین‌شاه در قرارداد آخال و در زمان محمدشاه در واقعه هرات و در مواردی دیگر نیز اتفاق افتاده است.

این مدرس دانشگاه افزود: این گزاره در جریان مشروطه خواهی هم اتفاق افتاده است. البته من به هیچ وجه معتقد نیستم که جریان مشروطه‌خواهی، حاصل منازعه بین بریتانیا و روسیه تزاری بود. مشروطه برآمده از جریان فکری تجدد بومی جامعه ایران است که آمیخته با فرهنگ غربی منتقل شده از سوی روشنفکران در قالب نهضت ترجمه و همچنین رویه‌های نوگرایی دینی، به وجود آمده است. ولی باز هم در جریان مشروطه‌خواهی مشاهده می‌شود که سفارت بریتانیا تبدیل به پایگاهی برای تحصن شده بود. قتل کسانی مانند سیدعبدالله بهبهانی و آخوند خراسانی در هاله‌ای از ابهام است که قطعا نیروی خارجی در آن کنشگری‌هایی را داشته است. بنابراین نقش نیروی خارجی از ابتدا تا اواخر قاجار بر این اساس بوده که ایران نوین، یکپارچه و مستقل برای منافع آن‌ها خطرناک بوده است. 

باغدار دلگشا ادامه داد: کانون خشم‌‎ انتقام در بسیاری از مواقع در میان صدراعظم‌ها بوده است و پس از جنگ‌های ایران و روس، نقش سیاسی روسیه در ایران بسیار پررنگ شد. چون یکی از معاهداتی که در قراردادهای جنگ ایران و روس وجود داشت، این بود که روسیه تزاری تعهد دهد قدرت در خاندان قاجار و عباس میرزا بماند و بدین‌ ترتیب نوعی از کاپیتالاسیون سیاسی شکل می‌گیرد. روسیه زمانی که عباس میرزا به صورت مشکوک کشته شد و قدرت به فرزند او (محمدشاه قاجار) رسید، دخالت‌هایی داشت. در موردی دیگر پس از فوت محمدشاه قاجار، دایه‌ها و پرورش‌دهندگان ناصرالدین‌شاه اولین کاری که کردند، با روسیه و انگلیس وارد مذاکره شدند. در مورد فتحعلی‌شاه، مظفرالدین‌شاه قاجار و پس از آن محمدعلی‌شاه نیز چنین مسائلی وجود داشته است.

وی اضافه کرد: در خصوص علت پررنگ‌ بودن خشم‌ انتقام نسبت به صدراعظم می‌توان گفت در آن دوران اداره اجرایی کشور و انجام فرمایشات دولت با صدراعظم بود و پادشاهان از جایگاه دستوری برخوردار بودند. در نتیجه قدرت‌های خارجی، زمینه‌های قتل صدراعظم را راحت‌تر می‌توانستند فراهم کنند. همچنین جامعه ایران بسیاری از این صدر اعظم‌ها را نمی‌شناخت، اما شاه را می‌شناخت و اگر خبر قتل شاه منتشر می‌شد، شائبه‌های متعددی مطرح می‌شد. به عبارت دیگر انتخاب جایگزین برای صدراعظم خیلی راحت‌تر از انتخاب شاه بود. باید یادآوری کنم هر چه قدر صدراعظم‌ها توانمندتر و شجاع تر بودند و برنامه‌های اصلاحی برای توسعه ایران و نه برای تثبیت قدرت فردی مدنظرشان بوده است، در این بزنگاه‌ها ترس بیشتری در نیروهای خارجی ایجاد کرده و منجر به واکنش‌های بیشتری از سوی آن‌ها می‌شده‌اند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha