به گزارش ایسنا، علی خضریان در نشست مطالبه و پرسش و پاسخ دانشجویی که به همراه روح الله ایزدخواه نماینده تهران از سوی بسیج دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه شهید بهشتی بعد از ظهر امروز برگزار شد، بیان کرد: ما برای اینکه فهم دقیقی از ۱۶ آذر ۱۳۳۲ پیدا کنیم باید بستر اجتماعی آن دوران و وقایع آن برهه را به درستی درک کنیم. درک امروز ما از افق جامعه دانشگاهی سال ۱۳۳۲ دو افق متفاوت است؛ مثل اینکه زبان چینی را جلوی ما بگذارند و بگویند درک شما چیست؟ برای اینکه آن برهه را درک کنیم باید ذهن خود را به آن برهه نزدیک کنیم.
وی در ادامه اظهار کرد: ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ که حدود ۶۹ سال گرامی داشته می شود خودش یکی از پیامدهای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ است. برخلاف آنچه که معمولا روایت می شود واقعیت این است که کودتا ۲۸ مرداد به سرانجام رسیده است و چه خوشمان بیاید و چه نیاید یک دولتی که وجوه مردمی آن پررنگ سرنگون شده و یک دولت کودتا سر کار می آید. قطعا یک بدنه اجتماعی کودتا را همراهی کرده است. این بدنه اجتماعی برای اکثریت نبوده است. این کودتا ۲۸ مرداد که به نتیجه رسید چه چیزی را زمین زده است؟ از منظر منافع ملی آنچه رقم خورد این بود که جنبش ملی شدن صنعت نفت را زمین زد که منفعت ملی ما را تامین می کرد. یک بدنه اجتماعی در داخل علیه منافع ملی عمل کرد.
نماینده مردم تهران در مجلس، تصریح کرد: علی القاعده آن بدنه اجتماعی که کودتا را همراهی می کند می فهمد که دارد منفعت ملی را زمین می زند. بنده اسم این را پدیده بی وطنی می گذارم. این پدیده صرفا مختص امروز نیست بلکه مختص دیروز هم است. جنبش دانشجویی آن روز درحالی در مقابل دولت کودتا ایستاد که در حقیقت مقابل پدیده بی وطنی ایستاد. مردم آن دوران این پدیده بی وطنی را درک می کردند، اما چرا در مقابل آن نایستادند؟ این هنر جنبش ملی بود که به میدان آمد، اما انفعال بخش عمده ای از بدنه اجتماعی و از سوی دیگر صدای بلندتر از قد و قواره این بدنه اجتماعی در رسانهها سبب شد آن اقلیت فریب بخورند و فکر کنند اکثریت هستند.
وی در ادامه تاکید کرد: سال ۱۳۳۲ که شبکه ها اجتماعی وجود نداشت؛ این فهم غلط کسانی که آن روز بعد کودتا سر کار بودند از اجتماع باعث شده بود که اخبار مقابل منافع ملی ما را با افتخار در رسانهها اعلام کنند. خبر کمک چند میلیون دلاری آمریکا به صنعت نفت ایران در رسانه های رسمی اعلام شد. چون رسانه هایی که آن را مخابره می کردند فکر می کردند جامعه بازخورد مثبت نشان می دهد. مثلا چه چیزی باعث شد عده ای فکر کنند در جامعه ایران می توانند باخت تیم ملی فوتبال ایران را تبدیل به جشن ملی کنند یا پیروزی را به عزای ملی تبدبل کنند؟ این فهم غلط از جامعه بود. همین برداشت غلط را سال ۱۳۳۲ داشتند.
وی افزود: این فهم غلط آیا فقط در همان برهه بود؟ وقتی ما مسئولی را می بینیم که قدم زدن با وزیر امورخارجه آمریکا را از افتخارات می داند یعنی فهم غلط هنوز هست، اما آنچه که باعث شد جنبش دانشجویی ماندگار شود این بود که مقابل فهم غلط منافع ملی را با صدای بلند فریاد بزند. جنبش دانشجویی در سال ۱۳۳۲ برای منافع ملی هزینه داد. باید در خصوص قد و قواره جنبش دانشجویی در ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ به فهم مشترک برسیم.
دانشجویی گفت: سلف مختلط هدف دانشجو نیست. فضای پژوهشی دانشگاه هم با بیرون بودن موی یک خانم برهم نخواهد خورد بلکه با ممنوع الورود شدن هم کلاسیاش این اتفاق رقم میخورد. امنیت دانشگاه با ورود لباس شخصیها به محیط دانشگاه از بین میرود.
خضریان یادآور شد: شاید شما یادتان نباشد؛ دهه ۷۰ کشور در شرایطی اداره می شد که از لحاظ سیاسی مخالف با رئیسجمهور و مخالف با رهبری دشمن پیغمبر حساب میشد. در یک برههای نمی شد با کسی مخالفت کرد، چون باور اجتماعی بر این موضع بود. باور اجتماعی دوره تلخی را طی کرد تا به نقطهای رسید که جنبش دانشجویی بر علیه جریان توجیه گرا ایستاد. جنبش دانشجویی بعد از دوره گذار به تحلیل جدیدی در دهه ۸۰ رسید که میراث گرانبهایی است. گفت من همه مسئولان را میتوانم نقد کنم اما حتما مقابل دین، عدالت، آزادی و استقلال کشور نمیایستم. من مقابل حاکمیتی که با انقلاب مردمی بر روی کار آمده است نمیایستم.
وی با اشاره به سخنان دانشجویی که سخن گفته بود ادامه داد: یکی از بچهها اذعان میکند ، اینکه فردی کشف حجاب کرده باشد مشکلی در پژوهش ما ایجاد نمیکند. من پیشنهاد میکنم به تحلیلهای فیزیولوژیک و علمی روی بیاورید. غرب هم چنین چیزی را تایید نمیکند. بشر تجربهای دارد و روی آن صحبت میکنیم. قاعده و قانون داریم. کسی که میگوید حرف من در اقلیت بر اکثریت غلبه کند حتما خوی دیکتاتوری دارد. من معتقدم دانشگاه محل اعتراض دانشجو است. اما باید خط تمایز اعتراض خود را با فردی که دنبال ساختارشکنی است جدا کنیم. باید یک موضع بگیریم و بگوییم با جدایی طلبها و قومیتگراها نیستیم. در این مواضع پای هیچ نظام سیاسی در میان نیست. پای هویت ملی اینجا در میان است. قطعا اگر این تمایز را مشخص کنیم هیچکس نمیتواند مانع اعتراض شود.
این نماینده مجلس در ادامه پاسخ خود خاطرنشان کرد: ما حتما مقابل استعمار ایستادیم و به آن نیز افتخار می کنیم. فکر می کنید حرف از عدالت زدن بیست سال پیش به همین راحتی بود؟ جنبش دانشجویی پای آن ایستاد. ما هم از نیروی انتظامی کتک خوردیم. اما ما برای منافع ملی ایستادیم. اینکه یکی می جنگد برای پلههای آینده با اینکه یکی میجنگد تا پله ها قبلی را خراب کند باهم فرق میکند.
سخنگوی کمیسیون اصل 90 افزود: فرمودید افرادی بدون پشتوانه دانشگاهی هستند شکایت آن را در کمیسیون اصل ۹۰ ثبت کنید، بنده آن را پیگیری میکنم. اما بعد دوم این است که باید امنیت دانشگاه را تامین کنیم. این بر عهده دانشجو است. خود دانشجو باید برای دانشگاه حرمت قائل شود. دانشگاه نهاد رشد است.
دانشجوی دیگری پرسید: آیا تفاوت جنگ روانی با جنگ شناختی را مدیری میتواند تعریف کند؟ مشکلات برخاسته از عدم شناخت مسئولان است.
خضریان پاسخ داد: بنده هم این مشکل شناختی را قبول دارم. مسئولان مگر چه کسانی هستند؟ از دو نهاد حوزه و دانشگاه برخاسته و به مسئولیت رسیدند. از مریخ که مسئولان نیامدند. ما هم دچار مشکل شناختی هستیم. ما حتما باید این نقاط ضعف را به روی کسانی بیاوریم که عمل نکردند.
دانشجویی هم پرسید: چرا هیچ چارهای به جز خشونت نمیگذارید؟ اگر دانشجو نتواند در پشت تریبون حرف خودش را بزند در کجا باید حرف بزند؟ چرا دانشجو را به بیراهه میکشانید؟
خضریان هم پاسخ داد: حتما مردمسالاری دینی مسیر اصلاح خود و تغییر رویکردهای خودش را در خود طراحی کرده است. اینکه پشت تریبون بگویم «ما» نمیخواهیم این «ما» باید مشخص شود. نمیتوانیم آنچه در ذهن خود ایجاد کردیم به جامعه تحمیل کنیم. هیچ آدم حسابی در حوزه سیاسی این موضوع را همراهی نمیکند. اگر میخواهیم چیزی را جایگزین چیزی کنیم نمیتوانیم صرفا حرف سلبی بزنیم. دعوای شخصی که نداریم. روی اندیشه خود حرف بزن. باید حرف ایجابی داشته باشیم. با ژست و شوخی و طنز که آبدارخانه هم دست شما نمیدهند. من هم میتوانم چهارتا حرف درشت بار تو، داداش خودم بکنم. من خودم را در مقابل تو نمیبینم. من احساس میکنم نسبت به سال های قبل مسئولان در دسترستر هستند.
وی ادامه داد: تو که میگویی راه ارتباطی ما بسته است و جز خشونت و اسلحه راهی نیست، شما راهکاری بیاور که این مسیر ارتباط باز شود. راه رسیدن به هدف اسلحه نیست. شما در نظام سیاسی زندگی میکنید که بیش از آنچه که در ذهن ها جوانان است مردمی است. بنیانها مردمی این نظام قویتر از آن است که بخواهید راجع به آن تردید کنید. تمام قدرتهای دنیا در دو ماه گذشته به میدان آمدند اما امروز به تمنای اعدام نکنید و تمنای اینکه ما محارب نیستیم به میدان آمده است. نه در داخل بلکه اتحادیه اروپا هم به دست و پا افتاده که با عوامل داخلی ما برخورد نشود. این نشان دهنده ضعف جریان ها مقابل نظام است. وقتی از واژه ما استفاده میکنیم حتما فکر کنیم این ما چند نفر است. اینکه کسی هم میخواهید یا نه به نظرم لازم است بیشتر فکر کنید که چی میخواهید. بنیانهای مردمی نظام آنقدر سست نیست که با یک روسری جابه جا شود.
دانشجوی دیگری اعتقادات خود را اینگونه بیان کرد: نظام در حال فاصله گرفتن از اصول اساسی انقلاب است. دانشجو قلپ تپنده جامعه است. اتفاقاتی رخ داده که اگر در بلند مدت ادامه یابد دیگر نمیتوانیم بگوییم نظام کارآمد است.
خضریان هم پاسخ داد: بنده معتقدم که دانشگاه محل این جنس حرفهاست. مسئله اصلی این است که ما باید مسئله را تبدیل به گفتمان کنیم. وضعیت اقتصادی حرف دل خیلی از افراد در این کشور است. چقدر در دانشگاه راجع به اقتصاد مقاومتی کار کردیم. امروز باید در دانشگاه برای اقتصاد تولید علم و گفتمان سازی صورت بگیرد. دانشگاه چون قلب جامعه است باید گفتمانسازی کند. بنده می فهمم که جنبش دانشجویی این ابزار را ندارد که اقدام کند. اما باید گفتمان ایجاد کند.
وی خاطرنشان کرد: واژه شفافیت به شکل امروز نبود. محرمانگی در کشور هنر و یک حرفه بود. اما ما به نقطه ای رسیدیم که از آن عبور کردیم. این مسئله مهم جنبش دانشجویی بود که به نتیجه رسید. حرف بنده این است که باید دست به دست هم دهیم و برای حل مسائل اصلی کشور گام برداریم. چقدر وقت گذاشتیم که مطالبه جنبش دانشجویی را ببریم روی مسئله اقتصاد کشور؟ در دو ماه گذشته داریم وارد فصل بودجه و برنامه میشویم دانشگاه چقدر در این حوزه حرف تولید کرده و چقدر حرف خود را گفتمان سازی کرده است؟ جنبش دانشجویی حلقه واسط مردم با دستگاه های مسئول است.
دانشجویی دیگر پیرامون جهاد تبیین و کرسیهای آزاد ندیشی مطالبی را عنوان کرد.
خضریان در پاسخ گفت: ما در دورهای به یک نفر که در وزارت علوم گفتیم کرسی آزاد اندیشی مهم است. گفت من ۱۰۰ تا برگزار کردم. مشخص شد فهم آنها نسبت به کرسی آزاداندیشی غلط است. درون کرسی آزاداندیشی یک مسئله باید باشد که در جلسات متعددی بررسی شده و زمینه تولید علم را فراهم کند. ما دنبال آمار سازی نیستیم. مخاطب کرسی آزاد اندیشی جنبش دانشجویی است. ما نه تنها در علوم انسانی بلکه در خیلی از حوزههای دیگر میخواهیم سرسری کار را به سرانجام برسانیم. این فرهنگ نتیجه سالها استعمار است. فکر می کنیم همیشه یکی هست که بخواهد کار را انجام دهد.
وی خاطرنشان کرد: بیانیه گام دوم انقلاب یک مانیفست هست که ضعفها را نشان میدهد. مفهومسازی آزادی که امروز نقل حل مجلسی است را چه کسی انجام داده است؟ باید برای آزادی حدی بگذاریم. فردا آقایی بیاید بگوید من میخواهم با شورت ورزشی به دانشگاه بیایم، این نشان میدهد مفهوم آزادی را هم نفهمیدیم. این بزرگ ترین هجمه به آزادی است. باید در خصوص مسائل اصلی کشور در دانشگاه گفتمان سازی صورت گیرد. بنده بیشترین جایی که تا به امروز صحبت کردم دانشگاه بوده است. امروز که آزادی یک مسئله است باید در غالب کرسی آزاد اندیشی دنبال شود. می شود از آزادی سخن گفت و جوان مردم را در خیابان با قمه کشت؟ فردی امروز اعدام شد، میگویند چرا اعدام شد؟ خودتان را جای خانمی بگذارید که سالگرد ازدواج سر مزار همسرش آمده است. در دو ماه گذشته کسانی که شعار آزادی دادند چقدر پای دخالت خارجی حرف زدند. کدام جریانی در این دو ماه ضمن اعتراض خط فاصله خود را نشان داد.
دانشجویی بدون مقنعه در جایگاه حاضر شد که خضریان قبل از آغاز صحبتهای وی، گفت: اصل در آغاز گفت وگو این است که ما به یکدیگر احترام بگذاریم. اگر شما به قانون احترام بگذارید و حجاب سر کنید بنده با شما گفتوگو میکنم اما در غیر این صورت بنده به احترام خون شهدا و قانون با شما صحبتی ندارم.
دانشجوی دختر نیز بدون اینکه حجاب خود را بر سر بگذارد با اعتراض جایگاه را ترک کرد.
انتهای پیام
نظرات