به گزارش ایسنا، استفاده گسترده از سوختهای فسیلی، تغییر کاربری اراضی و افزایش جمعیت جهان و به دنبال آن گسترش روزافزون فعالیتهای صنعتی برای تأمین نیازهای رو به افزایش بشر موجب شد تا پس از انقلاب صنعتی، بهتدریج تغییرپذیریهای آشکاری در اقلیم کره زمین به وجود آید. بارزترین پیامدهای تغییرات اقلیمی شامل افزایش میانگین دمای کره زمین، افزایش پدیدههای حدّی اقلیمی مانند سیل، توفان، تگرگ، امواج گرمایی، افزایش سطح آب دریاها، ذوب شدن یخهای قطبی و در نتیجه افزایش فراوانی، شدت و طول دوره خشکسالیها بوده است.
به گفته متخصصان، افزایش این رخدادها در سالهای اخیر به دغدغه اصلی اقلیمشناسان و سران کشورهای جهان تبدیل شده است، بهگونهای که امروزه از تغییر اقلیم بهعنوان یکی از مهمترین چالشهای زیستمحیطی سده بیست و یکم یاد میشود. اقلیم بیانگر میانگین درازمدت فراسنجههای هواشناسی مانند دما، رطوبت، بارندگی، نور و باد است که تغییرپذیریهای هر یک از این فراسنجهها باعث ایجاد تغییر در اقلیم میشوند. بنا بر یافتههای هیئت بینالمللی تغییر اقلیم یا IPCC، پیامدهای این پدیده بر منابع آب شامل هر دو طرف عرضه و تقاضای آن است و بایستی به هر دو سو بهاندازه کافی توجه کرد.
در همین رابطه، پژوهشگرانی از دانشگاه تهران و دانشگاه فردوسی مشهد پژوهشی را انجام دادهاند که در آن اثر تغییرات اقلیمی فوقالذکر بر تولید و عملکرد غلات عمده کشور مورد ارزیابی علمی قرار گرفته است.
آنها در این تحقیق به بررسی مقدار و نحوه تولید محصولات گندم آبی و دیم، جو آبی و دیم و ذرت دانهای در اقلیم و زیر اقلیمهای کشور پرداختهاند. محققان فوق در این راستا از دادههای متوسط عملکرد محصولات مورد بررسی، میانگین بارش و میانگین دما طی سالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۹۴ استفاده کرده و باتوجه به اینکه محصولات غلات ۵۶ و ۷۷ درصد از سطح زیر کشت را به ترتیب در مناطق خشک و نیمهخشک شامل میشوند، تنها این محصولات را مورد مطالعه قرار دادهاند.
نتایج این مطالعه حاکی از آن هستند که بیشترین ضریب واکنش عملکرد به بارش، به ترتیب در اقلیم و زیر اقلیم نیمهخشک سرد، نیمهخشک گرم، نیمهخشک معتدل، خشک سرد، خشک گرم و خشک معتدل حاصل شده که به ترتیب و در هر اقلیم، مربوط به گندم دیم، گندم آبی، گندم دیم، جو دیم، جو دیم و گندم دیم بوده است.
بنا بر گفتههای آرش دوراندیش، دانشیار و پژوهشگر گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه تهران و دیگر همکارانش در این تحقیق علمی، «علاوه بر موارد فوق، بیشترین ضریب واکنش عملکرد به دما نیز در اقلیم و زیر اقلیم نیمهخشک سرد، نیمهخشک گرم، نیمهخشک معتدل، خشک سرد، خشک گرم و خشک معتدل و به ترتیب برای گندم دیم، جو دیم، گندم آبی و گندم دیم جو دیم، گندم دیم حاصل شده است».
آنها میگویند: «با توجه به نتایج بهدستآمده از این تحقیق و بهمنظور مدیریت کارآمد تولید و عملکرد بهتر محصولات کشاورزی در اقلیمها و زیراقلیمهای ایران، پیشنهاد میشود تدوین الگوی کشت جامع و تخصیص نوع کشت محصولات در هر اقلیم و زیراقلیم با درنظر گرفتن بیشترین ضریب واکنش عملکرد جهت بهرهبرداری بیشتر از محصولات ذکر شده صورت پذیرد».
در این مطالعه عنوان شده است باتوجه به آنکه بیشترین گستره کشور دارای اقلیم خشک و نیمهخشک است، شایسته است سازمان جهاد کشاورزی طی تصمیمگیریهای بین سازمانی، سعی کند تولیدکنندگان این منطقهها را به سمت محصولهای با عملکرد بالاتر، راهنمایی و تشویق نماید.
همچنین، دوراندیش و همکارانش معتقدند: «با توجه به عملکرد متفاوت محصولها در اقلیمهای مختلف، ضرورت دارد وزارت جهاد کشاورزی با همکاری دیگر سازمانها سعی در تدوین و اجرای الگوی کشت جامع و بهینه نماید و در این الگوی کشت، به تولید محصولات با عملکرد بالا در اقلیمهای مختلف بهویژه اقلیمهای خشک و نیمهخشک اولویت بیشتری داده شود».
این یافتههای تحقیقاتی که در صورت توجه مناسب، میتوانند نقشی ویژه در بهبود آمادگی کشور در قبال تغییرات اقلیمی و بهبود رویکردهای مصرف آب در بخش کشاورزی داشته باشند، در نشریه «اقتصاد کشاورزی» وابسته به انجمن اقتصاد کشاورزی ایران منتشر شدهاند.
منبع تألیف خبر: نشریه اقتصاد کشاورزی، دوره ۱۶، شماره ۲، ۱۴۰۱
انتهای پیام
نظرات