به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: «پسربچه هفت - هشت ساله با صورت نقاشیشده روی صندلی پلاستیکی رنگی نشسته و با دقت مشغول چیدن بطریهای روغن کنار همدیگر است. قرار است بطریهای روغن همراه با دیگر محصولات غذایی مثل ماکارونی و حبوبات بستهبندی شوند و به دست خانوادههای نیازمند برسند. آن طرفتر چند بچه دیگر دارند تعدادی لوازمالتحریر را بستهبندی میکنند. بچهها با ذوق و شوق این کار را میکنند و از اینکه قرار است هدیههایشان به دست دوستان نیازمندشان برسد، خیلی خوشحال هستند. بچهها در این برنامه محصولات غذایی و لوازمالتحریر را به مناسبت هفته کودک که هم اکنون در آن قرار داریم بستهبندی میکنند تا به دست خانوادههای نیازمند برسد.
بچهها معمولاً در برنامههایی از این دست شرکت میکنند و آن طور که اعظم حاج یوسفی مدیر این برنامه میگوید، خیلیها از برنامههای اینچنینی استقبال میکنند و هر بار که برنامه تمام میشود، تماس میگیرند و میپرسند برنامه بعدی چه موقع برگزار میشود.
حاج یوسفی، فعال اجتماعی در زمینه آموزش کودکان که سالهاست در زمینه پرورش کودکان نیکوکار فعالیت دارد، میگوید: «در دنیای امروزی چون بچهها شاهد انواع خشونتها هستند حقشان است که مهربانی در درونشان پرورش داده شود. هفته کودک فرصتی است برای یادآوری حقوق کودکان به جامعه و والدین. مهمترین و حساسترین دوران زندگی هر فرد کودکی اوست. در همین دوران است که کودک بتدریج با صفات نیک و بد آشنا میشود و شخصیت اجتماعیاش شکل میگیرد و راه و روش آیندهاش مشخص میشود. تحقیقات و تجارب نشان داده که عادتها، طرز فکر، عقاید و تمایلاتی که فرد در ایام کودکی کسب میکند اساس شخصیت اجتماعی و باورهایش را در دورههای بعدی زندگیاش تشکیل میدهد.
هیچ فکر کردهاید که چرا در گذشته بچهها مهربانتر بودند؟ چون از کودکی با اشعار سعدی و حافظ آشنا میشدند. بیاناتی از مفاخر فرهنگی کشورمان چیزی جز مهرورزی به همراه ندارد مثل «درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد/ نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد» از حافظ یا کلام سعدی که: «بنی آدم اعضای یکدیگرند، که در آفرینش ز یک گوهرند، چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار».
در روانشناسی جمله معروفی هست که اگر بچهای از کودکی تا ۱۸ سالگی روزی ۵۰ بار بشنود که «تو خوبی» غیر ممکن است ظلم و ستم کند اما متأسفانه این روزها والدین مشغلههای بسیار زیادی دارند. لذا کمتر به این مهم پرداخته میشود. کودکان امروز آموزشهای مختلفی دیدهاند ولی در بین این آموزهها کمتر به آموزش مهرورزی پرداخته میشود در حالی که مهرورزی آموختنی است و ادبیات ما هم سرشار از مهربانی است. به نظر من این مهم یکی از اساسیترین حقوق کودکان است بخصوص در دنیای پرخشونت امروز.»
مهری سرمدی، مادر دو دختر بچه ۸ و ۱۰ ساله معتقد است که کودکانش علاقه زیادی به کمک به دیگران دارند و حتی حاضرند وسایل نوی خود را که خیلی دوستشان دارند به همسالان خود هدیه کنند. او میگوید: «من بعضی بچههای فامیل و آشنا را میبینم که اصلاً حاضر نیستند هیچ وسیله خودشان را حتی به دوستشان قرض دهند اما دختران من چون از کودکی شاهد بودند که من و پدرشان به نیازمندان کمک میکنیم، مهربانی و کمک به دیگران را فراگرفتهاند و بارها شده گفتهاند که کیف و جامدادی نویشان را به کودکان نیازمند اهدا کنیم.»
حاج یوسفی در همین رابطه از نقش مهم والدین در آموزش نیکوکاری به کودکان میگوید: «از آنجا که بچهها در محیط اطراف بخصوص از والدین الگو میگیرند، مهم است که والدین یک الگوی کامل برای فرزندانشان باشند. کودکان باید ببینند که والدینشان چگونه با دیگران به مهربانی رفتار میکنند. این خود یک آموزش عملی است و قطعاً به رشد و پرورش روحیه مهربانی در وجود کودکان کمک میکند. بنابراین بهتر است والدین و مربیان آموزش و پرورش تا میتوانند بچهها را با مهارت مهربان بودن آشنا کنند. مهربانی کردن احساس بهزیستی و ارتباط موثر را به انسان برمیگرداند؛ ارتباطی که باعث بهبود سلامت روان و وضعیت روانی میشود و از طرفی از آنجا که سبب افزایش عزت نفس میشود، پاداشی دائمی است. جالب است بدانید مهربانی به انسانها کمک میکند روابط خود را با خانواده، دوستان و حتی غریبهها بهبود ببخشند.
مهربانی حتی میتواند بر سلامت جسمی تأثیرگذار باشد. پژوهشها نشان داده مهربانان پرانرژیتر، شادتر و دارای احساس آرامش بیشتر هستند و کمتر دچار افسردگی میشوند. علاوه بر این مهربانان شبکه حمایتی گستردهتری هم دارند در حالی که افراد نامهربان قادر به درک و کمک به دیگران نیستند. آنها حتی در بهکارگیری کلمات محبتآمیز ناتوان هستند و پیوسته به فکر خود و منافعشان هستند. متأسفانه رفتارهای نامهربانانه کودکان در آینده میتواند به مشکلات جدی در زندگیشان منجر شود؛ موضوعاتی از قبیل پرخاشگری، بزهکاری، اعتیاد و دیگر انحرافات. بنابراین بهتر است والدین و مسئولان آموزشی از روز و هفته کودک به سادگی نگذرند و تمهیداتی بیندیشند تا کودکان بتوانند مهارتهای مختلف مهربانی کردن را البته بدون چشمداشت فراگیرند. مهربانی کار سخت و پیچیدهای نیست. فشردن ساده یک دست، یک احوالپرسی گرم، تشکر از راننده اتوبوس و تاکسی و دیگر کارهایی از این دست.»
او ادامه میدهد: «من به عنوان یک نویسنده و فعال اجتماعی کودکان سعی دارم فضایی فراهم کنم تا کودکان بتوانند به فعالیتهای اجتماعی بپردازند و در ضمن انجام فعالیتها با آسیبهای اجتماعی آشنا شوند و راه مبارزه با آنها را بیامورند. به همین دلیل از مناسبتهای مختلف استفاده و در قالب بازی و داستان سعی میکنیم کودکان را با مفاهیم نیکوکاری و راههای مهربانی کردن آشنا کنیم و بعد از انجام این گونه رفتار حتماً با کودکان در مورد احساس خوبی که به آنها دست میدهد گفتوگو کنیم. ما بر این باوریم که با این کار مهربانی به آنها تلقین و با تکرار این گونه رفتارها این مهم برای کودک تبدیل به عادت خواهد شد؛ عادتی که تأثیر مثبتی روی میزان رضایت کودک خواهد داشت. تجربه به ما نشان داده وقتی کودکان به مهربانی با دیگران میپردازند، چون احساس میکنند انسان بهتری هستند اخلاق مدارانهتر عمل میکنند. ما با کودکانمان گروههایی را تشکیل میدهیم. نام گروه ما «کودکان نیکوکار» است. برنامههای شاد و متنوعی با مفاهیم نیکوکاری و مهربانی برای گروه پیشبینی میکنیم و جلساتی تشکیل میشود که البته اولین جلسه بسیار حائزاهمیت است، چرا که اگر به کودک خوش نگذرد، به ادامه فعالیتها علاقهای نشان نخواهد داد. در هر جلسه با بچهها در مورد یکی از آسیبهای اجتماعی به بحث و گفتوگو میپردازیم که البته بازی محور یا نمایشی است اما مراقب هستیم که کودکان را وارد بازی بزرگترها نکنیم. گفتوگوها حتماً باید کودک محور باشد.
هر جلسه را به موضوع و هدفی خاص تخصیص میدهیم و از کودکان میخواهیم در زمینه موضوع مطرح شده تحقیق کنند. با این کار ما آنها را به مشاهده تشویق میکنیم. وقتی کودکان نتایج و مشاهدات خود را بیان میکنند، بر اساس همان موضوع سؤالاتی از آنها پرسیده میشود؛ به عنوان مثال چرا کسانی که سیگار میکشند دندانهایشان زرد است. با این کار آنها به درک ارزشیابی دست مییابند، یا در جلساتی به آنها میگوییم که با یاری هم میتوانیم باعث شادی انسانهای بسیاری شویم. حتی قادریم به حیوانات و طبیعت کمک کنیم. با این کار کودک تشویق به همکاری میشود و اعتماد به نفس پیدا میکند. سپس کودکان به انجام فعالیتهای اجتماعی تشویق میشوند تا توانایی انتقال افکار و احساسات خود را به دیگران به دست آورند و اندیشههای خود را علناً بیان کنند.
این بار کودکان ما در فعالیت اجتماعیشان بهبستهبندی لوازمالتحریر و موادغذایی برای همسن و سالان نیازمند خود پرداختند. ما سعی کردیم آنها را با بازی و شادی متوجه کنیم که چیزهایی مثل مدرسه رفتن و غذای کافی و لوازمالتحریر که داشتنشان برای آنها عادی است، برای تعدادی از بچهها آرزو است.»
بـــچـههــــا مــیبـــینند و مـــیآموزند. میآموزند که مهربان باشند یا نامهربان، بخشنده باشند یا خودخواه، دلرحم باشند یا سنگدل. آنها از همین امروز میآموزند.»
انتهای پیام
نظرات