علیاصغر شاهزیدی به ایسنا گفت: از زمانهای بسیار دور تا دوران استادانی مانند طاهرپور، طاهرزاده، تاج اصفهانی، ادیب خوانساری، قاضی عسگر و بسیاری دیگر از بزرگان و تا پیش از خشکاندن زایندهرود، حاشیه این رود همیشه محلی برای حضور هنرمندان رشتههای مختلف ازجمله مکانی برای تمرین هنرمندان رشته آواز بود. تمرین صدا برای آواز، هر شب کنار زایندهرود و در دو سوی شمالی و جنوبی آن تکرار میشد، بهطوریکه گروهی در حاشیه جنوب رودخانه آواز میخواندند و گروه دیگر در شمال رودخانه با آواز پاسخ آنها را میگفتند، ساختوساز و ساختمانی هم وجود نداشت و تمرین صدا بهخوبی انجامشده و انعکاس آن در دو سوی رود شنیده میشد.
او افزود: من هم صبحها در کنار پل جویی تمرین صدا میکردم، البته هنوز هم جوانان گاهی در کنار پل خواجو ساز میزنند و میخوانند، اما تصور کنید اگر رود جاری بود و این اتفاق میافتاد چه تأثیر بالایی در روحیه عموم داشت! زایندهرود مکانی برای لذتبردن و پناهگاهی برای روحیه بخشی بود، اما از زمانی که رودخانه را خشکاندند تمام حال و هوای خاص آن دوران فقط در قاب ذهن باقی ماند.
شاهزیدی با بیان اینکه زایندهرود چشموچراغ اصفهان بود و منبع الهام و راهکار برای خلق آثار هنریِ هنرمندان در رشتههای مختلف به شمار میرفت، گفت: الآن ذوق و شوق هنرمندان برای حضور در کنار رودخانه و حتی پلهای تاریخی نیز از بین رفته است و حتی هنرمندانی که فعالیت آنها بر طبیعت تمرکز ندارد نیز از فقدان زایندهرود متأثر شدهاند. این موضوع بناهای تاریخی این شهر و استان را نیز در معرض خطر جدی فرونشست قرار داده است؛ بنابراین جریان دائمی زایندهرود برای یکایک مردم اصفهان و ایران لازم و ضروری است، نهفقط به لحاظ بُعد روحی، بلکه این موضوع آسیبهای زیستمحیطی و فرهنگی بسیاری را برجای گذاشته و خواهد گذاشت. کاش لااقل آبباریکه را باقی میگذاشتند، اما همین را هم از ما دریغ کردند!
این هنرمند ادامه داد: پیش از خشکاندن زندهرود، آب همیشه در آن جاری بود، هم شهرنشینها لذت میبردند و هم برای روستاییان منفعت داشت. در همه کوچههای اصفهان جویها و مادیها پر از آب بود، چشمه باقرخان را بدون آب ندیده بودم بهطوریکه من در آن شنا میکردم! حالا چه اتفاقی افتاده! نامش زایندهرود است، اما وضعیت کنونی آن بهروشنی میگوید که خشکرود است.
او تأکید کرد: خشکاندن زایندهرود باعث شده روحیه عموم مردم و نهفقط هنرمندان تغییر کند، علت این وضع نیز بیمدیریتی و بیتوجهیها است. من سالها هر صبح سه ساعت کنار زایندهرود راه میرفتم و صبحهای زود روی پل جویی آواز میخواندم. من عاشق زایندهرود بودم و یکی از دلایلی که به تهران نرفتم علاقه من به این رود بود، اما الآن طاقت ندارم که رودخانه را در این وضعیت ببینم، الآن کسی رغبت نمیکند حتی از کنار زایندهرود عبور کند! جالب است که با کوچکترین وزش باد از این رودخانه گردوخاک بلند میشود، اما هنوز هم تابلوهای شناکردن اکیداً ممنوع در نقطهبهنقطه زایندهرود خشک دیده میشود!
هنرمند پیشکسوت مکتب آواز اصفهان یادآور شد: مسئولان کشور به دلیلی که نمیدانیم علت آن چیست نسبت به اصفهان دید خوبی ندارند. درحالیکه اولین همبستگی در انقلاب بین اصفهانیها به وجود آمد و انقلاب از اصفهان شروع شد، در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز اصفهان پیشگام بود و بیشترین شهدا را تقدیم کرد و حتی در خدمت پشت جبهه نیز اصفهانیها پیشگام بودند، اما بیشترین بیمهریها شامل حال اصفهان شده است تا آنجا که زایندهرودش را خشکاندند.
انتهای پیام
نظرات