ایسناپلاس: جنبشهای اعتراضی در ایران همیشه با یک راهبرد و سیکل معیوب مواجه است. این روزها خوب است جنبش اعتراضی اخیر به گشت ارشاد را مرور کنیم:
۱-درگذشت مرحوم مهسا امینی موجب جریحهدار شدن احساسات افکار عمومی حتی در بدنه جامعه دینی و حامیان انقلاب شد.
۲-اعتراضهای مردمی با میدانداری جریان اصلاحطلب و با تکیه بر اصل ۲۷قانون اساسی ابتدا در فضای مجازی و سپس توسط طبقه مرفه و مدرن شهری به کف خیابان کشیده شد.
۳- جریان سلبریتی برای نخستینبار نقش فعالتر ولی ساختارشکنانه ایفا میکند.
۴- بلافاصله گروههای برانداز میداندار میشوند. سلطنتطلبان عجولانه ساختارشکنی میکنند؛ کمتر از دو روز اعتراضها به آتشکشیدن پلیس و هتک حرمت بانوان چادری رسید.
۵-سازمان منافقین بهسرعت بدنبال گرفتن رهبری اعتراضات میرود؛ با چاشنی خشونت و عملیاتهای مسلحانه.
۶-گروههای تجزیهطلب کوموله، دمکرات و تکفیری عملیاتهای مسلحانه در استانهای مرزی میکنند.
۷-دیگر جنبش اعتراضی گشت ارشاد به ترکیبی از «تروریسم، شورش و براندازی» تبدیل میشود. جریان اصلاحطلب کاملا رهبری جنبش را از دست میدهد. و مورد هجمه اصولگراها و دستگاه امنیتی قرار میگیرد.
۸-اصلاحطلبان اشتباه همیشگی را مرتکب میشوند؛ عدم مرزبندی با گروههای سلطنتطلب، منافقین و تجزیهطلب.
۹-جامعه دینی و حامی نظام به خواست حاکمیت در دفاع از حتکحرمتها لشگرکشی خیابانی میکند. با اشتباه همیشگی: عدم توجه به جنبش اعتراضی بهحق مردم و عدم تفکیک میان معترض و برانداز.
۱۰-جنبش اعتراضیِ تغییرماهیتیافته، پس از مدتی بهدلیل شکست در سرایت جنبش به طبقه متوسط و پایین شهری، عدم رهبری منسجم و اختلاف در هدف (براندازی یا اصلاح)، بدون نتیجه به شکست میانجامد. این وسط بازنده اصلی اصلاحطلبان و اصولگرایان هستند؛
اصلاحطلبان به علت عدم مرزبندی با جریان برانداز بازهم متهم به براندازی میشوند.
اصولگرایان نیز با ریزش سرمایه اجتماعی خود برای انتخابات آتی بایستی چشم به کمک شورای نگهبان داشته باشند.
انتهای پیام
نظرات