ایسناپلاس-فاطمه کریمخان:هر چند برای باور کردن بعضی دروغها حتما کمهوشی و بیدقت بودن هم شرط است، اما ماجرا تنها سادهلوحی نیست. «سوگیری شناختی» در اینجا نقشی بسیار مهمتر از سادهلوحی بازی میکند. سوگیری شناختی به زبان ساده یعنی ما تمایل داریم چیزهایی را مطالعه و باور کنیم که با شناخت و فهم قبلیمان از دنیا هماهنگی داشته باشد. اگر شما اعتقاد داشته باشید که زنها شیطان هستند، احتمالا اخباری که در مورد جنایتکاران زن است را بیشتر دنبال میکنید، بیشتر به اشتراک میگذارید و بیشتر باور میکنید و نسبت به این موضوع که ممکن است در همه دعواها زنان اولین و بیشترین تقصیر را نداشته باشند واکنش نشان میدهید. همین طور اگر اعتقاد داشته باشید که فلان رسانه همیشه دروغ میگوید احتمالا هیچ حرفی را که توسط آن رسانه منتشر شده باشد باور نمیکنید و از این دست.
چگونه سوگیریهای شناختی ما را در معرض افتادن در دام اخبار جعلی قرار میدهد؟
سوگیری شناختی راهی برای آسان کردن زندگی است، اگر جهان به دو قسمت خوبها و بدها تقسیم شود، همه چیز خیلی آسانتر خواهد بود درست است؟ به همین دلیل است که ذهن ما به سوگیریهای شناختی متوسل میشود تا شناختن جهان را سادهتر کند. سوگیری شناختی در واقع نوعی کوری و کری خودخواسته است، باورهایی مثل این که زنها تنبل هستند، مردها عاقل هستند، روی زنها نباید حساب کرد، آدم میتواند به مرد تکیه کند و از این دست، سوگیریهای شناختی جنسیتی هستند اما مانند آن را همه جا و در مورد همه بحثهای روز میتوان دید. این فرآیندها البته آن طور که عدهای مایل هستند آن را بنامند، خودکار نیستند، بلکه چیزهایی هستند که ما به مرور و تحت تاثیر تبلبغات و آموزش به آنها عادت میکنیم و بدون فکر آنها را تکرار میکنیم.
اگر میخواهید هر روز به مسیری که از آن به خانه و محل کار میروید فکر کنید، زندگی خیلی سخت میشود، به همین دلیل است که بیشتر ما این مسیر را به صورت خودکار و بدون فکر کردن تکرار میکنیم. همچنین است در مورد قضاوت ما در مورد آدمها، شغلها و مانند آنها. سوگیری شناختی شامل باورهای رایج هم هست، اگر فکر می کنید در سنین جوانی به بیمه احتیاج ندارید به این دلیل است که فکر میکنید جوانی و سلامتی به هم گره خورده اند، و احتمال وقوع حوادث پیشبینی نشده را در نظر نمیگیرید، این یک سوگیری شناختی است.
اما همه اینها چه ربطی به اخبار جعلی دارد؟ سوگیریهای شناختی بر نحوه استفاده ما از اطلاعات تاثیر میگذارند. چهار نوع سوگیری شناختی به ویژه در رابطه با اخبار جعلی وجود دارد: اول، قضاوت از روی تیتر یا منتشر کننده خبر، بدون خواندن اصل مطلب. دوم، قضاوت بر اساس محبوبیت یک متن در شبکه های اجتماعی. سوم، قضاوت بر اساس نزدیکی منتشر کننده مطلب با عقاید سیاسی، گروهی و جناحی خودمان. و چهارم، پافشاری بر باورهای قبلی مان.
تصمیم گیری بدون خواندن متن
اگر شما همه اخبارتان را از یک رسانه دریافت کنید، احتمال خیلی زیادی وجود دارد که بعد از مدتی دچار این تصور شوید که در همه موضوعات حق با آن رسانه است. اوضاع وقتی بدتر میشود که بدانید یک سوم کسانی که در شبکههای اجتماعی مقالات خبری را به اشتراک میگذارند مقاله ها را نخواندهاند. این یک سوگیری شناختی به نفع رسانهای است که زمانی ذائقه شما را نمایندگی کرده و حالا از این موهبت برخوردار است که هر چه بگوید را شما بدون خواندن و نگاه انتقادی به متن آن قبول می کنید و انتشار می دهید.
در یک پژوهش دانشگاهی محققان 2.8 میلیون مقاله خبری آنلاین را که کاربران توییتر به اشتراک گذاشته بودند، بررسی کردند و از روی سابقه مرور گر آنها { یادتان هست که در قسمت قبل در مورد کوکی ها و نحوه استخراج اطلاعات توسط آنها توضیح دادم؟} بیش از نیمی از مواقع، اکثریت افرادی که مقالات را به اشتراک میگذارند، اصلا مقالهای که به اشتراک گذاشته اند را باز هم نکرده اند. به همین سادگی شما تبدیل به یک ابزار انتشار اطلاعاتی میشوید که از آن محتوا و صحت آن خبر ندارید.
اعتماد به پسندها و اشتراک گذاری های دیگران
حتما برای شما هم پیش آمده که از کسی پرسیده اید فلان حرف یا خبر یا ادعا را بر چه اساسی تکرار میکند و در جواب شنیدهاید که «همه میگویند»، این تصور که چیزی را « همه میگویند» نوعی سوگیری شناختی است. اگر پستی در شبکههای اجتماعی دو هزار بار باز نشر شده باشد این حرف را دو هزار حساب که ممکن است تعدادی از آنها بات و ترول و سربازان لشکر مجازی باشند میگویند نه «همه»، اما برای مخاطب این تلقی به وجود میآید که حرف یا ادعای زده شده، توسط همگان قبول شده است و بنا بر این میشود آن را تکرار کرد و به اشتراک گذاشت.
این که فکر کنیم مطلبی توسط همگان تایید شده یا همگان را دوست داشتهاند، میتواند نه تنها بر توجه ما بلکه بر رفتار ما نیز تأثیر بگذارد. همانطور که میشود پیشبینی کرد اغلب ما آنچه را که دیگران دوست دارند، دوست داریم چون فکر میکنیم که از این طریق دوست داشته خواهیم شد، چیزی شبیه هم رنگ جماعت شدن! این هم یک باگ دیگر در خلقت آدمی زاد، اغلب ما تمایل داریم که با گروه آدمهای اطرافمان شبیه باشیم، در نتیجه همان چیزهایی که آنها پست میکنند را پسند و پست میکنیم، اطلاعات غلط به همین شیوه ویروسی به زودی همه جا را پر میکنند.
میل به تایید علایق گروهی و سلیقه سیاسی
نوع سوم سوگیری شناختی، از سلیقه برخاسته است و از صفبندی سیاسی که در آن قرار داریم ناشی میشود، تحقیقات زیادی وجود دارد که نشان میدهد سلیقه سیاسی ما با سلیقه سیاسی خانوادهمان منطبق است، و بر همین اساس و سنت، چهرهها و باورهای سیاسی مان را هم با خودمان حمل میکنیم. خطر این وضعیت آن است که چهرهها و جناحهای سیاسی در طول زمان ثابت نمیمانند، کسی که در جریان یک بحران سیاسی حرف های درست و منطقی زده الزاما کسی نیست که در جریان بحرانی دیگر هم حرف های منطقی زدهاست، اما سوگیری بر اساس علاقه و ترجیح سیاسی باعث می شود این افراد و جریانها یک سری مخاطبان ثابت را همواره با خود داشته باشند.
نه! من اشتباه نمیکنم!
حتما ماجرای آن کسی که زمین خورد و حاضر نبود بپذیرد که زمین خوردهاست به سینه خیز رفتن ادامه داد را شنیده اید، سوگیری شناختی بر مبنای این باور که «من هرگز اشتباه نمیکنم» یکی از رایجترین خطاهایی است که میتواند شما را به دام اخبار جعلی بیاندازد. چسبیدن به یک باور و در نظر نگرفتن این واقعیت که همه اشتباه میکنند، میتواند عواقب خطرناکی به همراه داشته باشد.
فرض کنید شما بر اساس مقالهای در یک روزنامه اطلاعاتی دریافت کردهاید که مدعی شده فلان شخصیت سیاسی جاسوس است، بارها در جاهای مختلف با استناد به آن مقاله این موضوع را تکرار کردهاید و کار به جایی رسیده است که حتی حاضر نیستید اطلاعاتی که ادعای آن روزنامه را زیر سوال ببرد را بشنوید. این یک سوگیری شناختی است که باعث میشود هرگز از حبابی که در آن قرار گرفته اید خارج نشوید.
به این شکل خاص از سوگیری، «پژواک باور» هم گفته میشود، پژواک باور زمانی رخ میدهد که افراد هیچ اطلاعاتی به غیر از آن چیزهایی که با اطلاعات قبلی که مصرف کرده اند هماهنگی داشته باشد را نمیپذیرند.
بخصوص در مورد اخبار جعلی مربوط به واکسن، این مساله بسیار خطرناک شد. عده ای که در آغاز همهگیری یا حتی پیش از آن اعتقاد پیدا کرده بودند که واکسن برای سلامتی مضرر است، حاضر به خواندن هیچ کدام از گزارشهای دیگر در مورد تاثیر واکسن در جلوگیری از بیماری نبودند. هزینه این پژواک باور را هم با سلامتی خود و اطرافیانشان پرداخت کرده و میکنند.
چگونه رسانههای اجتماعی باعث میشوند در معرض اخبار جعلی قرار بگیریم؟
پلتفرمهای شبکههای اجتماعی در واقع از اخبار جعلی سود تجاری میبرند، زیرا این داستانهای هیجانانگیز باعث افزایش تعامل، اشتراکگذاری پستها و پسندها میشوند و در نهایت تعداد کاربران بیشتری را به این شبکهها جذب میکنند یا میزان وقتی که در این شبکهها صرف میشود را افزایش میدهند. در نتیجه تعداد بیشتری آدم در زمانهای بیشتری در معرض تبلیغاتی که این شبکهها میفروشند قرار میگیرند و میزان بیشتری اطلاعات به اشتراک میگذارند که هر دو به معنی پول بیشتر در جیب مالکان این شبکهها ست.
مساله دیگری که شبکههای اجتماعی به آن دامن میزنند، موضوعی است که به عنوان « حباب آبی» شناخته میشود. حباب آبی در معنی ساده اش یعنی ما فقط کسانی را که با نظراتمان موافق هستند دنبال میکنیم، بنابراین در شبکههای اجتماعی به سرعت خودمان را با آدمهایی شبیه خودمان احاطه میکنیم و در ادامه دچار این خطا یا سوگیری شناختی میشویم که هر چه ما و شبکه اطراف ما میگویند حق است و غیراز حقیقت نیست. علاوه بر این حباب آبی باعث میشود نظرات ما کم به چالش کشیده شود، چرا که تنها آدم هایی که با ما موافق هستند در حلقه ارتباطات ما قرار دارند و کسی چیز تازهای برای اضافه کردن به ما ندارد! اینجاست که شبکههای اجتماعی به چیزی خلاف ادعای اولیه شان تبدیل میشوند اگر مراقب نباشیم آنها به جای این که دنیای ما را رنگارنگتر کنند، در عمل دنیای ما را تک رنگ می کنند و این رنگ، هر چه باشد، خاکستری نیست.
انتهای پیام
نظرات