مهدی آخرتی، ترانهسرا و منتقد ادبی، در بخش دوم مقاله خود با عنوان نقد ترانه که آن را در اختیار ایسنا قرار داده به موضوع عروض و دوگانگی زبان در ترانه پرداخته است که در ادامه آن را میخوانید.
عروض در ترانه
بحث عروض در ترانه بحثی درازدامن است و در این مجال کوتاه نمیگنجد اما لازم است اشارهای کوتاه به این موضوع بشود. در حقیقت در ترانههایی که برای ملودی گفته میشوند، رعایت ملودی مورد نظر مهمتر از عروض است و گاهی اگر این ترانهها را روی کاغذ بخوانیم، فاقد موسیقی عروضی هستند اما در مورد اشعار محاوره و ترانههایی که برای موسیقی گفته نشدهاند، رعایت پایه عروضی مهم مینماید اما ممکن است قسمتهایی از ترانه کاملا عروضی نباشند.
گاهی علت این ناهمخوانی عروضی تفاوت کیفیت هجاها در زبان معیار و محاوره است. مثلا کلمه «فیلم» در زبان معیار کاملا کشیده و سالم ادا میشود(هجای کشیده) اما در محاوره به صورت مخفف و دمبریده و تقریبا چیزی شبیه «فلم» یا حتی در موارد عامیهتر کوتاهتر از این تلفظ میشود و به شکل هجای بلند درمیآید. طبق همین الگو هجاهای بلند در زبان محاوره نزدیک به هجاهای کوتاه تلفظ میشوند. مثلا «تا» نزدیک به «تَ» تلفظ میشود. همین سبب میشود که گاهی در هنگام خواندن ترانهها احساس خلل در موسیقی عروضی به ما دست دهد.
پافشاری عدهای از ترانهسراها که به فضای سنتی نزدیک هستند، برای رعایت کامل عروض در ترانهها صمیمیت و حس بومی زبان محاوره را از بین میرود و نقطه مقابل آن عدم رعایت پایه عروضی و به کنار نهادن کامل عروض هم قطعا منجر به تولید آثار سخیف از منظر موسیقیایی میشود.
دوباره بازگردیم سراغ کیفیت هجاها در زبان محاوره و معیار؛ عدهای از شاعران که عقیده دارند در ترانه باید عروض به شکل کامل رعایت شود، آثاری خلق میکنند که در آن برخی از کلمات تلفظ معیار دارند و برخی محاوره و برهانی که به کار میبرند رعایت عروض است! هر جا کلمهای در عروض نگنجد، آن را به شکل محاوره به کار میبرند و جایی که مشکل عروضی وجود نداشته باشد، کلمه را به شکل معیار به کار میبرند. نگارنده بر این عقیده است برای اینکه در ترانه صمیمیت و شکل بومی زبان محاوره از بین نرود کلمات را به همان شکل محاوره به کار ببریم، حالا اگر گاهی عروض هم کمی دچار خلل شد، ایرادی ندارد.
دوگانگی زبان در ترانه
معضل دیگری که در ترانههای امروز به چشم میخورد دوگانگی زبان است. چیزی که میتوان به تبع علم معانی به عنوان «اضطراب سبک» از آن یاد کرد. به این معنا که در برخی شعرهای محاوره و بسیاری از ترانهها، کلمات و نحو محاوره در کنار کلمات و جملات معیار به کار برده میشوند. البته که این معضل هم قدیمی است، یعنی ریشهای چندین ساله در ترانه دارد و هم در اکثر موارد در ترانههایی یافت میشود که برای ملودی ساخته شدهاند.
بیمن نتوانی این خط و نشان/لبریزم از عشق آرامش جان/باران ببارد عجب حال خوشی/شاید ندانی ولی باعثشی/در دل من افتاده عشقت زمینگیر شدم/سر تو با قسمت با تقدیر درگیر شدم/ای بهونه زندگی بیتو من بیقرارم... .
در مثال بالا - که اصلا بحثی سر ارزش ادبی آن و رعایت عروض و قافیه در آن ندارم- این دوگانگی زبان و کلمات به چشم میخورد. گاهی ممکن است علت این دوگانگی کلمات و زبان، تعهد و علاقه شاعر به زبان معیار و حتی ادبیات کلاسیک باشد که اینکه خودآگاه یا ناخودآگاه به سمت زبان معیار و کلاسیک کشیده میشود. از طرفی نیز ممکن است این «اضطراب سبک» ریشه در کمسوادی و آگاهی کم شاعر نسبت به زبان داشته باشد. علت هرچه که باشد نتیجه یکی است.
این دوگانگی زبان جز از بین رفتن هارمونی و انسجام اثر هیچ پیامد دیگری ندارد.
ترانهسراهای جوان باید به یاد داشته باشند که یکدستی متن را به هیچ بهانهای مخدوش نکنند. بعید نیست شاعری با تمهیداتی بتواند در ترانهای کلمات امروزی و کهن را در کنار هم استفاده کند ولی وقتی این دوگانگی از حد کلمه فراتر میرود و به سطح نحو و بافت زبان میرسد، اثبات اینکه تمهید بوده یا لغزش دشوار میشود.
انتهای پیام
نظرات