به گزارش ایسنا و به نقل از وبسایت رسمی "دانشگاه کنتاکی"(UKY)، گروهی از پژوهشگران "مرکز پیری سندرز براون"(SBCoA)، کمکهزینهای به مبلغ ۲۰.۵ میلیون دلار از "مؤسسه ملی کهنسالی آمریکا"(NIA) وابسته به "مؤسسه ملی سلامت آمریکا" (NIH) دریافت کردهاند.
این کمکهزینه به حمایت از حدود ۳۵ پژوهشگر در شش آزمایشگاه مختلف میپردازد تا روی چهار پروژه اصلی کار کنند که همگی دارای یک موضوع مشترک هستند.
"کریس نوریس"(Chris Norris)، سرپرست این پژوهش گفت: ما در مرکز پیری سندرز براون با یکدیگر همکاری داریم؛ بنابراین به هر حال همیشه با هم کار میکنیم و چنین پروژهای برای ما طبیعی است. ما گروهی از پژوهشگران هستیم که همگی سعی داریم تا بر بیماری آلزایمر و زوال عقل مرتبط با آن غلبه کنیم.
این پروژه بزرگ، راهبردهایی را برای هدف قرار دادن واکنشپذیری آستروسیت در بیماری آلزایمر و زوال عقل مرتبط با آن در نظر دارد که به صورت مخفف، "STAR-ADRD" نامیده میشود. نوریس خاطرنشان کرد که این مخفف، معنایی دوگانه دارد زیرا آستروسیتها که کانون پروژه آنها به شمار میروند، سلولهایی به شکل ستاره هستند.
بیماری آلزایمر و سایر انواع زوال عقل، بیماریهایی هستند که با آسیبشناسیهای مختلفی ایجاد میشوند. پژوهشگران قصد دارند تا با این کمک مالی، نقش آستروسیتها را در این اختلالات بررسی کنند.
نوریس ادامه داد: آستروسیتها از جهاتی، سلولهایی فراموششده در بیماریهای عصبی هستند و سالهاست که به عنوان سلولهای پشتیبان سایر سلولها مانند نورونها در نظر گرفته میشوند. نورونها به طور گسترده با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند تا خاطراتی را تشکیل دهند که عصبشناسان به مطالعه آنها میپردازند. نورونها در نهایت، با پیشروی آلزایمر و زوال عقل مرتبط با آن از بین میروند.
نوریس گفت: آستروسیتها شاخههای زیادی دارند که به دور رگهای خونی مغز میپیچند. همچنین، این شاخهها در اطراف بسیاری از اتصالات بین نورونها قرار میگیرند. آستروسیتها به دلیل این آرایش، در موقعیت مناسبی قرار دارند تا به انتقال انرژی، مواد مغذی و اکسیژن از خون به نورونها کمک کنند.
وی افزود: دلیل علاقه ما به آستروسیتها این است که آنها با پیشروی بیماریهای تخریبکننده عصبی مانند آلزایمر، تغییرات بسیار واضحی را نشان میدهند. تغییراتی که همراه آنها، جریان خون و ارتباط بین نورونها مختل میشود.
به گفته نوریس، آستروسیتهای واکنشپذیر تمایل دارند در اطراف مناطقی جمع شوند که آسیب در آنها وجود دارد؛ مانند رسوبات آمیلوئیدی در مغز که نشانه بیماری آلزایمر است.
نوریس ادامه داد: ما بیش از یک قرن است که درباره آستروسیتهای واکنشپذیر میدانیم اما واقعا نمیدانیم این سلولها چه کار میکنند. بیشتر اوقات وقتی آستروسیتهای واکنشپذیر مورد بررسی قرار میگیرند، در بافت به ویژه در اطراف پلاکها یا اطراف رگهای خونی اسکلروتیک یا مواردی از این دست برچسبگذاری میشوند. در هر حال، ما واقعا نمیدانیم که این سلولها در آنجا چه میکنند. آیا آنها به این آسیب پاسخ میدهند؟ آیا آنها باعث این آسیب میشوند؟ ما باید آنها را برای پی بردن به کارآیی یا ناکارآمدی آنها مطالعه کنیم و این نخستین هدف برای استفاده از کمک مالی جدید است.
نوریس گفت: موسسه ملی سلامت و مؤسسه ملی کهنسالی، تاکید زیادی بر مبارزه با آلزایمر و زوال عقل مرتبط با آن دارند. کنگره آمریکا، بودجه زیادی را به مبارزه با این بیماری اختصاص داده است؛ بنابراین مردم در حال حاضر واقعا با این موضوع علاقمند هستند. این بیماری، نوعی بحران حوزه سلامت و درمان برای نسل ما به شمار میرود.
در حال حاضر درمانی برای بیماری آلزایمر وجود ندارد و به گفته نوریس، گزینههای درمانی وجود ندارند که مورد تایید "سازمان غذا و داروی آمریکا"(FDA) باشند. نوریس گفت: درمانهای کنونی، در معکوس کردن زوال عقل یا پیشگیری از آن خوب نیستند و اثرات خفیفی بر افراد دارند. بنابراین، فضای زیادی برای جستجوی سایر اهداف دارویی بالقوه وجود دارد.
وی افزود: آستروسیتها، سلولهای جذابی برای مطالعه این پتانسیل درمانی هستند زیرا عملکرد واقعی و سهم آنها در آسیب، دههها بدیهی تلقی شده است. اگر بتوانیم بفهمیم که آستروسیتهای واکنشی از نظر آسیبشناسی چه کاری انجام میدهند، شاید بتوانیم درمانهایی را برای هدف قرار دادن این مسیرها ایجاد کنیم و آسیب را کاهش دهیم.
انتهای پیام
نظرات