در این میان بعضی هنرمندان ترجیح دادند نظراتشان رسانهای نشود. برخی عنوان کردند که پیشتر در گفتوگوهای شفاهی با مدیران ردههای گوناگون توصیهها و هشدارهای خود را تشریح کردهاند ولی ظاهرا گوش شنوایی نبوده است. بعضی دیگر هم با جمله لطفا ما را معاف کنید، عملا پاسخگو نبودند. آنچه پیش رو دارید، نظرات چند نفر از هنرمندان سینما و تئاتر است که طبیعتا دیدگاه قاطبه هنرمندان این دو حوزه نیست.
سیدجمال ساداتیان - تهیهکننده - در پاسخ به این پرسش ایسنا که چه نکته مثبت و منفی در بخش فرهنگی دولت سیزدهم دیده و چه پیشنهادی برای آینده دارد؟ با بیان اینکه مدیران فرهنگی و هنری باید حتی اگر شرایط خاصی هم وجود دارد، با تذکر و طمأنینه فضا را آرامکنند، گفت: در حوزه فرهنگ شیوههایی همچون تهدید جواب نمیدهد. من فضای فعلی را مثل روزهای اول انقلاب میبینم که همانند آن زمان، بیشتر افراد بیتجربه را سرکار میآوریم و بعد هم اصرار داریم آنچه میگوییم درست است و همه چیز را میتوان دستوری پیش برد. این رویه در حزب کمونیست روسیه و چین هم نبوده و از وقتی آنها در مدیریت خود بازنگری کردند تا کشور را علمی اداره کنند، اتفاقهای خوب در کشورشان رخ داد ولی آنجا که دستوری و سلبی عمل شد، نتیجه را هم شاهد بودیم، بنابراین بیش از هرچیز معتقدم بهتر است از تاریخ عبرت بگیریم.
او همچنین افزود: از قدیم میگفتند پیشگیری بهتر از درمان است و بنا بر همین توصیه امور متعددی را هم میتوان پیگیری کرد. مثلا ما میبینیم در مناطق محرومی که ابزار سرگرمی برای مردم وجود ندارد، غالبا بزههای اجتماعی هم بیشتر است و این بزهها هزینههای مادی و معنوی زیادی مثل درگیر کردن نیروی انتظامی و قوه قضاییه و تاثیر در محیط خانواده و اجتماع ایجاد میکنند. در صورتی که اگر مسئلهی تفریح کمی جامعتر تعریف شود اتفاق بهتری میافتد. ما باید معدلی از برنامههای اجتماعی را در جامعه تزریق کنیم تا هر کسی بنا بر سلیقه خودش انتخاب کند و حاکمیت باید برای پر کردن اوقات فراغت مردم برنامهریزی کند. الان سادهترین برنامههایی که میتوانند در این راه به کار برده شوند برنامههای هنری هستند مثل سینما و تئاتر و موسیقی. در بین اینها سینما فراگیرتر است و خانوادهها و جوانها معمولا اگر برای تفریح بخواهند جایی قرار بگذارند، سینما جزو اولویتهایشان است. البته به طور کلی هنر خیلی فراگیر است و نباید اینقدر آن را سرکوب کرد تا کارکرد عامه آن سلب شود. در صورتی که به نظر میرسد تلاش بر این است که سینما به شکلی درآید که کارکرد خود را از دست بدهد. نباید فراموش کنیم که با حوزه هنر این چنین سنگین برخورد کردن مخرب است و باید اجازه دهیم برای سلایق مختلف آثار گوناگون تولید شود.
محمدحسین فرحبخش - تهیهکننده - در پاسخ گفت: ما را هیچ امیدی به خیر این دولت نیست.
او درباره اینکه آیا پیشنهادی به مدیران در حوزه فرهنگ و هنر دارد، گفت: ما هر چه باید بگوییم را قبلا گفتهایم چه به صورت صنفی و چه در قرارهای شخصی، اما از آنجا که اصلاحپذیر نیستند، دیگر حرفی باقی نمیماند و باید صبر کنیم ببینیم خدا چه مصلحتی را برای ما در نظر میگیرد. ما امیدمان فقط به خداست.
هوشنگ توکلی - بازیگر پیشکسوت - معتقد است آقای رییسی میراثدار عقبهای است که از دولت قبل به جای مانده. بنابراین مجموعهای از موفقیتها و ناموفقیتها به ایشان رسیده و باید دستکم دو سال مدیریت کند تا بتواند بخشی از کمبودهای گذشته را جبران کند. ضمن اینکه برای آینده هم برنامه داشته باشد. جبران عقبافتادگیهای قبلی بسیار سخت است که امیدوارم آقای رییسی بتواند در این زمینه موفق شود و دعا میکنیم که ایشان بتواند بخشی از برنامههای خود را محقق کند.
محمود فرهنگ، دبیر رویداد بینالمللی صاحبدلان که بیشتر در حوزه تئاتر دینی و خیابانی فعال است، نیز میگوید: به نظر میرسد یکی از نقاط قوت دولت فعلی در بخش تئاتر، توجه به نمایشهای دینی، مذهبی، اخلاقی و تربیتی است که در سالهای گذشته خلاء جدی در این زمینه داشتیم. اما به دلیل مشکلات قبلی و تنگناهای شدید اقتصادی، بزرگترین نقیصه این است که نمیتوانیم به اندازه کافی به این نمایشها بودجه اختصاص بدهیم.
سیروس همتی، نمایشنامهنویس، بازیگر و کارگردان تئاتر اما نظر خود را این گونه بیان میکند: برای مشخص شدن بزرگترین نقطه قوت، به سه چهار سال زمان نیاز است، چون دولت هنوز نتوانسته آنچه را مد نظر دارد، محقق کند اما بزرگترین نقطه ضعف در بخش تئاتر این است که کمکهزینه تولید آثار نمایشی یا به طور کلی حذف شده یا اگر پرداخت میشود، بعضا این پرداختها تبعیضآمیز است.
محمدرضا عطاییفر، دیگر کارگردان تئاتر هم میگوید: به عنوان عضوی از جامعه تئاتری معتقدم بزرگترین نقطه قوت در بخش تئاتر این است که مدیری پاکدست بر مسند مدیریت مرکز هنرهای نمایشی قرار گرفته است و درباره بزرگترین نقطه ضعف هم باید تاکید کنم که شک نکنیم که سانسور باعث پیشرفت نخواهد شد.
حسین شهابی، کارگردان سینما با اشاره به اینکه خودش در این مدت یک سال دچار مشکل یا اتفاقی خاص نشده است، گفت: به عنوان یک فیلمساز و تهیهکننده به مدیران توصیه میکنم که اینقدر سخت نگیرند من میبینم که دوستان ما در سینما بسیار دچار مشکل هستند و مجوزها یا صادر نمیشوند یا بسیار کند صادر میشوند. برخی کارگردانها هم تصور میکنند میتوانم کمکی کنم و سراغ مرا میگیرند تا به عنوان تهیهکننده برایشان مجوز بگیرم یا اگر ارتباطی دارم واسطه شوم، در صورتی که خود من هم قبلا کارهایی بوده که نتوانستم برایشان مجوز بگیرم. با این حال در دولتهای قبلی همکاران در این حد مشکل نداشتند. برای خود مدیران سینمایی هم بهتر است که تعامل خوبی با سینماگرها داشته باشند و در سایه گفتوگو هر دو به نتیجه دلخواه میرسند در حالی که زاویهگیری و حذف مخالف کار پسندیدهای نیست، مخصوصا در برابر فیلمسازان باسابقهای که سالها عمر خود را در این حرفه گذاشتهاند.
انسیه شاهحسینی، کارگردان سینما نیز که از مدتها قبل به دنبال جذب حمایت و دریافت مجوز برای ساخت یک فیلم سینمایی است، درباره آنچه نقاط مثبت و منفی دولت سیزدهم میبیند و پیشنهادهای احتمالی گفت: فعلا برای قضاوت عملکرد مدیران این دولت زود است چون خروجی کار آنها را ندیدهام. اما درباره حواشیای که اخیرا به وجود آمده و اینکه فضای سینما به چه شکل میگذرد باید ببینیم نتیجه چه خواهد بود. به طور کلی معتقدم اگر مدیریت فرهنگی بخصوص در جایی مثل بنیاد فارابی که برای حمایت از ساخت فیلم بودجه اختصاص میدهد، تفکر استراتژیک فرهنگی مناسبی داشته باشد، عملکردش خوب خواهد شد و جوابگوی مسائل خواهد بود. اما اگر چنین مدیری صاحب این استراتژی نباشد، فاجعه اتفاق میافتد. بخصوص که تصمیم گیریها به چند نفر با سلایق مختلف در شوراها برمیگردد. وقتی مدیر فرهنگی که برای تولید یک اثر هنری میتواند مجوز دهد یا مانع آن شود، بداند در جایی مسئولیت دارد که رییس جمهورش در ملاقات با روستاییان عبایش را پهن میکند و روی زمین مینشیند، باید صاحب تفکر استراتژیک باشد، اتفاقهای مثبتی رخ میدهد. اگر توجه او در راستای آن چیزی که در مملکت اتفاق میافتد و هم راستا با مسیر دولت و اهداف مقام معظم رهبری متمرکز باشد، آن وقت باید دارای یک جهانبینی وسیع باشد و تجربه فرهنگی داشته باشد.
او با اشاره به توقع بالای مردم از دولت سیزدهم گفت: یک مسئول فرهنگی برای ملتی که شهدای غواص را آنچنان تشییع میکند، باید تشخیص دهد که ملت چه فیلمهایی را دوست دارد ببیند، آیا همان فیلمهای سخیف کم قیمت که به بهای فروش همه کار کردند؟ یک مدیر فرهنگی خودش باید تشخیص دهد از چه اثری حمایت کند یا اجازه تولید ان را بدهد نه اینکه همه چیز را به شورا محول کند؛ شوراهایی که مسائل را تخصصی میبییند ولی مدیر فرهنگی با نگاهی وسیع و استراتژیک و براساس نیاز کشور باید تصمیم بگیرد. مثلاً من وقتی یک فیلمنامه ارزشی ارائه میدهم باید بدانم که این دولت حمایت خواهد کرد؟! اما اگر آن مسئول فرهنگی شناخت و دغدغه فرهنگی نداشته باشد و فقط مناسبتی بر آن صندلی نشسته باشد آن وقت فاجعه رخ میدهد و امیدوارم چنین فاجعهای در بنیاد سینمایی فارابی رخ ندهد. مدیر فرهنگی باید خودش فیلمنامه را بو بکشد و با شناختی که از شرایط مملکت دارد، تصمیم بگیرد که کدام فیلمها ساخته شوند. او باید به اعضای شورا بگوید که مسائل سینما را میداند و احساس میکند که کدام فیلمنامه حرفی برای گفتن دارد اما متاسفانه شرایط نشان میدهد که فعلاً در بنیاد سینمایی فارابی که خیلیها چشم امید به آن دارند، از جمله خود من، مدیر تصمیم نمیگیرد، بلکه شوراها تصمیم گیرنده هستند و اگر چه من به همه اعضا آن احترام میگذارم اما به هر حال هرکدام سلیقه خاصی دارند و دغدغه یک مدیر فرهنگی را ندارند.
انتهای پیام
نظرات