به گزارش ایسنا، «ژنگ زگوآنگ» سفیر چین در انگلیس در مطلبی برای روزنامه گاردین نوشت: «تایوان از زمانهای قدیم بخش جدانشدنی خاک چین بوده است. در طول تاریخ، این جزیره دو بار از دست رفت و مجدد بازگشت. در حین گسترش استعماری کشورهای غربی، این جزیره یک بار توسط هلندیها به مدت ۳۸ سال اشغال شد و در سال ۱۶۶۲ توسط قهرمان ملی چین "ژنگ چنگونگ" به این کشور بازگشت. هنگامی که قدرتهای استعماری، جهان را میان خود تقسیم میکردند، تایوان به مدت ۵۰ سال به اشغال ژاپن درآمد. "اعلامیه قاهره" در سال ۱۹۴۳ و "اعلامیه پوتسدام" در سال ۱۹۴۵ تصریح کردند که تایوان باید به چین برگردد.
گرچه دو طرف تنگه تایوان در نتیجه جنگ داخلی چین از سال ۱۹۴۹، درگیر یک خصومت سیاسی طولانی مدت بوده است اما چین هرگز تقسیم نشده و جزیره تایوان به عنوان بخشی از قلمرو این کشور باقی مانده است. و این واقعیت تاریخی و حقوقی که دو طرف تنگه تایوان متعلق به چین است، هرگز تغییر نکرده است. مردم چینی به شدت از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی خودشان به هر قیمتی که شده، محافظت خواهند کرد. "استقلال تایوان" به معنای جنگ است و به بنبست ختم خواهد شد. همچنین، مخالفت با چنین تلاشهایی برای جلوگیری از جنگ و محافظت از صلح و ثبات منطقه است.
به همین دلیل است که چین به شدت با سفر نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا، به تایوان مخالفت کرد و بارها نسبت به این سفر تحریکآمیز هشدار داده بود؛ اقدامی که حاکمیت و تمامیت ارضی چین را نقض کرد.
طی سالها، ایالات متحده از طریق تصویب فروش تسلیحات به تایوان، ارتقاء روابطش با مقامات این جزیره و کوچک شمردن اصل "چین واحد"، از "کارت تایوان" استفاده کرده تا چین را متوقف کند. همچنین، مقامات این جزیره که توسط حزب حاکم دموکراتیک مترقی تایوان اداره میشود، از به رسمیت شناختن اجماع ۱۹۹۲ که اصل "چین واحد" را نشان میدهد، سرپیچی کردهاند. آنها به "باورهای ضدچینی" و "استقلال تایوان" ادامه دادهاند.
بنابراین برای چین طبیعی است که در برابر چنین تحریکاتی، اقدامات لازم را اتخاذ کند. این اقدامات با هدف مخالفت درخصوص دخالت آمریکا در امور داخلی چین، محدود کردن تلاش جداییطلبان در رابطه با "استقلال تایوان"، محافظت از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی چین و حفظ صلح و ثبات در تنگه تایوان انجام میشوند. آمریکا و نیروهای جداییطلب "استقلال تایوان" باید نسبت به اشتباهاتشان تمام و کمال مسئول باشند. احتمالا برخی از مردم میگویند که چین از طریق تعلیق همکاری با آمریکا در حوزههایی مشخص، کل جهان را مجازات میکند. اما چین نسبت به تعهداتش به جامعه بینالمللی درخصوص مسائلی نظیر تغییرات اقلیمی پایبند خواهد ماند. چین سابقه خوبی در برآورده کردن تعهداتش به جهان دارد.
راهی درست برای مدیریت روابط میان چین و آمریکا، دو کشور اصلی جهان، این است که به یکدیگر احترام بگذارند و از رویارویی خودداری کنند. چین تلاشهای بسیاری برای بهبود و توسعه روابط چین-آمریکا انجام داده است اما ما در پاسخ به تحریکاتی که منافع اصلی ما را تضعیف میکنند، بیحرکت نخواهیم نشست. راه درست برای آمریکا این است که اصل "چین واحد" و سه بیانیه مشترک میان چین-آمریکا را بپذیرد: دست از بازی با "کارت تایوان" بردارد، روابط رسمی و همکاری نظامی خود با این جزیره را متوقف کند و از ایجاد بحران بیشتر جلوگیری کند.
مسئله تایوان همیشه یک امری حساس میان روابط انگلیس و چین بوده است. کشورهای ما از اوایل دهه ۱۹۵۰ تا سال ۱۹۷۲ شروع به بررسی روابط دیپلماتیک خود کردند اما پس از آن، روابط دو کشور با امضای یک بیانیه مشترک به سطح سفیر ارتقاء یافت. روابط کامل دیپلماتیک زمانی برقرار شد که انگلیس صراحتا موضع دولت چین را نسبت به تایوان به رسمیت شناخت و دانست که تایوان استانی از جمهوری خلق چین است و همچنین وعده داد که صرفا روابطی غیررسمی با تایوان داشته باشد. این تاریخ نباید فراموش شود و به این تعهدات باید افتخار کرد.
مسئله تایوان یک مسئله اصلی تلقی میشود. هیچ دلیلی برای انگلیس وجود ندارد که این حقیقت را نادیده بگیرد و ردپای آمریکا را دنبال کند. درخواستها مبنی بر "کمک به تایوان برای دفاع از خود" و چنین چیزهایی به شدت غیرمسئولانه و زیانبار است. هر اقدامی که اصل چین واحد یا شروط بیانیههای مشترک را نقض کند یا از خط قرمز چین رد شود، پیامدهای جدی را برای روابط دوجانبه به همراه خواهد داشت. هیچ اشتباه محاسباتی نباید در این زمینه رخ دهد.
طی ۵۰ سال گذشته، تبادلات و همکاری میان چین و انگلیس منفعتهای زیادی را برای مردم هر دو کشور رقم زده است. روابط چین و انگلیس اکنون در مقطع مهمی قرار دارد. حزب محافظهکار به زودی رهبری جدید را انتخاب میکند و کشور نخستوزیری جدید خواهد داشت. مسیر و جریان سیاست انگلیس نسبت به چین از تمامی جوانب از نزدیک رصد میشود.
چین و انگلیس به جای تضعیف باید همکاریهایشان را قوی کنند. هر دو کشور باید به منافع مشترک یکدیگر احترام بگذارند و از دخالت در امور داخلی یکدیگر پرهیز و برای مقابله با چالشها همکاری و گفتوگو کنند. این انتخابی درست است و منافع بنیادین مردمان دو کشور را به همراه دارد.»
انتهای پیام
نظرات