ناصر مهدوی در مراسم سوگواری مجازی امام حسین(ع) که شب گذشته از سوی بنیاد فرهنگی آموزشی امام صادق(ع) و با موضوع «عاشورا مسئولیتی که از یادمان رفت»، برگزار شد، گفت: متأسفانه قرنهاست که بر روی حادثه عاشورا بهعنوان رویداد بزرگ و کمنظیری که در تاریخ اسلام اتفاق افتاده و با پندها و اندرزهای بسیاری همراه است هالهای از تاریکی کشیده شده و درحالیکه میتوانستیم از آن پند و اندرز و درس بگیریم و بر کیفیت ذهنی و روحی زندگیمان بیفزاییم، اما با ابهامات و ایجاد برخی خرافات و تحلیلهای ناصواب از کفمان رفته است، ولی چه باک که امروز فضاهایی فراهمشده و انسانهایی خردمند و دردمند از راه رسیدهاند و به این رویداد ازآنجهت نگاه میکنند که موجب پند و عبرت باشد، برای اینکه احوال ما را خوش کند و مدرسهای باشد که آدمیان از این مدرسه درسهای بزرگی و اخلاقی بگیرند.
استاد عرفان اسلامی دانشگاه شهید بهشتی اضافه کرد: روزی امام علی(ع) افسوس میخورد که چقدر آیات خداوند و اسباب عبرت روی زمین فراوان است و چقدر عبرت گیرندگان اندکاند!
او افزود: تصور میکنم که ما در حال ورود به مرحله مهمی هستیم، یعنی رویدادهای گذشته مانند حادثه تلخ عاشورا برای ما صحنه عبرت و پرواز روحی و موجب تغییر نگرشمان میشود. وقتی این دامنه گستردهتر باشد و پای تعلیم، تربیت و تأمل و تحلیل به این موضوع کشیده شود باید به آیندهی نسلمان بسیار امیدوار بود، البته متأسفانه کسانی هم هستند که معتقدند باید روی این بحثها خط قرمز کشید و افسوس من این است که افرادی که چنین نگاهی دارند بیشتر بر مرکب احساس سوار هستند. درست است که مشکلات اقتصادی وجود دارد و دل مردم گرفته است، اما راه این نیست که بهجای حل مسئله، به باورهای خودمان بتازیم و مشکلات خودمان را صدچندان کنیم. ما باید با رویدادهای تاریخی منصفانه رفتار کنیم و غمهایمان را که از منشأ دیگری سرچشمه گرفتهاند جای دیگری ببریم و حل کنیم و به این وقایع دقت کنیم و اگر قابل پند گرفتن بود از آنها پند بگیریم و اگر نبود خردمندانه و آگاهانه کنارشان بزنیم.
مهدوی با بیان اینکه رویداد کربلا و حادثه عاشورا یکی از مهمترین رویدادهای تاریخی است، اضافه کرد: امام حسین(ع) از سر اختیار مدینه را ترک کرد، چون امکان زندگی کردن در آنجا برای او فراهم نبود و بالاجبار میخواستند دست و دهان او را ببندند و تسلیم قدرت حاکم آن زمان کنند، اما امام حسین(ع) به خاطر حفظ حریت و شأن و منزلت خود با اجبار مدینه را ترک کرد و به مکه آمد و در مکه هم همان وضعیت به وجود آمد و به سمت کوفیانی رفت که نامه نوشته و امام را دعوت کرده بودند، اما یکدفعه همهچیز دگرگون شد و کوفیان، امام را در عصر عاشورا قربانی کردند. همه این مباحث پر از عبرت و درس و رازهای مهمی است که اگر ما نگاه میگردیم و از این حادثه درس و پند میگرفتیم و مسئولیت درس این حادثه را بر دوش میکشیدیم امروز سرنوشت مسلمانیِ ما این نبود.
ضرورت حساسبودن نسبت به جامعه
عضو هیئتعلمی دانشگاه شهید بهشتی تصریح کرد: بسیاری از روایات عاشورا در قرن سوم اضافه شدند و اصلاً با منطق قرآن و امام حسین (ع) سازگار نیست و دیگر، راه چراغانی شدن و روشن شدن، روح را فربه کردن، خطاهای گذشتگان را دیدن و عبرت گرفتن برای ما اهمیتی پیدا نکرد و متأسفانه وقتی مراسم عاشورا تمام میشود گویا هیچ اتفاقی در ذهن و روح ما رخ نداده است، هرچند که بسیاری هم صادقانه عزاداری میکنند؛ اما امام حسین (ع) وقتی متوجه شدند راهها بسته است، چشم و گوش آن گروه بسته است و حاضر به گفتوگو نیستند خیمهای برافراشته شد و فرزندان خود را خطاب قراردادند و تقاضای امام حسین(ع) این بود که علیرغم رویداد تلخی که قرار است اتفاق بیفتد و ممکن است عزیزانتان را در برابر چشمانتان قربانی کنند و به خیمهها حمله کنند و اندوه عظیمی را در دل شما ایجاد شود، اما با تمام این سختیها عواطف و احساسات خودتان را در مقابل دیگران کنترل کنید، اندوهتان را در دلتان نگهدارید، حزنتان را در باطن خود پنهان کنید وقتی به سمت مردم میروید از سرِ بریده و خیمه سوخته نگویید، بلکه بگویید در این واقعه پیام و راز بزرگی نهفته شده بود، بگویید حسین مسئولیت بزرگی را به عهده داشت. شما باید این مسئولیت را به پیروان و به شیعیان من منتقل کنید تا حقیقت گم نشود و گردوغبار جهل و نادانی و فساد به نام دین سراسر زندگی را دربر نگیرد. امام حسین (ع) فرمود که من مسئولیتی داشتم که به عهده کشیدم و راه را طی کردم و اکنون نوبت کسانی است که پس از من میآیند و خود را پیرو دوستدار من میدانند و باید مسئولیت را به عهده بگیرند.
مهدوی ادامه داد: همه سخن امام حسین (ع) این بود که مبادا انتقال مسئولیت دچار خدشه شود و همه عزاداری کنند و سوگواری به راه بیندازند، اما مسئولیت عاشورا را به عهده نگیرند و یادشان برود که او از پیروان خود چه چیزی را طلب میکرد. بخشی از دغدغههای امام حسین(ع) جنبه سیاسی و اجتماعی دارد و این چیزی است که در تاریخ ما گم و فراموش شد. در قرآن هم اصل این است که خدا ما را بهسوی خود و بهسوی ایمان دعوت میکند، اما به مؤمنان میگوید پیغمبر آمد تا شما را به قیام و به قسط ترغیب کند، قیام به قسط کردن یعنی برای جامعه سالم از خود احساسات نشان دهید و زیر بار تصمیم غلط مجرمان نروید، مجرمان را حمایت نکنید، با مجرمان همخط و همسو نشوید، رنگ جامعه را تیره نکنید، به ایجاد شکاف طبقاتی کمک نکنید، برای ایجاد فقر کمک نکنید، به کور شدن چشم عدالت کمک نکنید و چهبسا اگر بستری در یک جامعه ناسالم باشد و صدای مظلومان به گوش نرسد و دادرسی عادلانه وجود نداشته باشد، انسانها در آن جامعه طغیان کرده و به کجروی عادت میکنند و فساد و گناه و تباهی همهجا را دربر میگیرد؛ به همین دلیل برای اینکه شما بتوانید از شور ایمان برخوردار باشید و به انسان محترمی تبدیل شود و بستر زندگی شما وسیلهای برای رشد شما باشد حتماً باید نسبت به جامعه خود حساس باشید و قیام به قسط کنید و هم خودتان با دیگران عادلانه رفتار کنید و هم از رفتار عادلانه حمایت کنید و بدانید قصه، به دست آوردن قدرت نیست، بلکه قدرت برای عدالت است؛ بنابراین این مسئولیت بر دوش امام حسین (ع) است و با یزید بیعت نمیکند، زیر بار فرمان ناسالم پسر معاویه نمیرود و حاضر نیست با او سر سازگاری داشته باشد.
او با طرح این پرسش که چرا امام حسین (ع) از مدینه بیرون رفت، یادآور شد: امام حسین (ع) میگوید من به سهم خودم مسئولیت دارم تا زیر بار بیعدالتی نروم، من مسئولیت دارم تا از مجرمان و از آدمهایی حمایت نکنم که زندگی مردم را تباه میکنند و اینکه آدمیان برای جامعه سالم تلاش کنند و زیر بار منت ناکسان نروند و از ستمگران حمایت نکنند نعمت بزرگی است که خداوند به ما داده است. امام حسین (ع) پیش از پوشیدن رخت شهادت نگاه میکند که آیا بازماندگان و پیروانش این مسئولیت را به عهده خواهند گرفت؟ این اتفاق نمیافتد. درحالیکه انسان برای اینکه بتواند رشد کند باید در پی جامعه سالم با استانداردهای عقلانی و اخلاقی و خردپسند باشد. این مسئولیتی بود که امام حسین(ع) به عهده داشت چون اعتقاد داشت یزید عدالت سوز است و زندگی مردم را تباه میکنند و زیر بار بیعت با یزید نرفت. حکومت یزید هم در ظاهر حکومت اسلامی بود، ولی امام حسین (ع) به خود حق میدهد تا با آن جامعهای که نام خود را جامعه دینی گذاشته بود و با آن حاکمی که خود را سرپرست و مدیر مسلمانان میدانست دربیافتد تا به ما پند و درس دهد که در عرصه سیاسی آنچه باید هدف باشد بر پایه عدالت است.
استاد عرفان اسلامی دانشگاه شهید بهشتی گفت: جایی که چشم عدالت کور شود و به قول امام علی (ع) انصاف از جامعه بیرون شود و قانون در برابر همگان به یکشکل حکم نکند، آدمهای آن جامعه طغیان میکنند، اخلاق میمیرد، اندیشهها به سمت منفی میرود و راه سلوک و رسیدن انسان به خداوند و راه سعادت انسان بسته میشود. این دردی بود که در سینه امام حسین(ع) وجود داشت و به حضرت زینب (س) گفت کسانی که میخواهند برای من عزاداری کنند باید مسئولیت ایستادن در مقابل یک حاکم ظالم، مسئولیت ساختن یک جامعه عادلانه و مسئولیت رفتار عادلانه با دیگران را قبول کنند؛ اما این مسئولیت در تاریخ فراموش شد و بعدها ما در تمام سالها کنار ظالمان نشستیم و سالها بنیامیه و بنیعباس و دیگر حکومتها قدرتنمایی کردند و با فساد و جور و جفا بر سر ما آمدند و قرنها زیر بار فساد باقی ماندیم و آن مسئولیت را فراموش کردیم. ما تربیت نشدیم که انسانهای جسور و شجاعی باشیم و از طریق روشهای منطقی و عقلانی حقوق انسانی خود را مطالبه کنیم، بلکه سربهزیر و آرام و ساکت شدیم و عمری را با درد و رنج سپری کردیم.
تأکید بر مرتبه و مقام و آزادی و کرامت انسانی
مهدوی در توضیح دومین مسئولیتی که امام حسین(ع) بر دوش انسانها میگذارد، تصریح کرد: این مسئولیت هم ازیادرفته است، اینکه بدانیم مرتبه و مقام و کرامت انسانی از هر چیزی بالاتر است، اینکه آدمهایی در زندگی موفقتر هستند که فاتح خود باشند، روحشان را قوی کنند و به حریت و خلاقیت و عقل و احساس و به جان خود اهمیت دهند.
او افزود: خشونت در رفتار کسانی باقیمانده که حرمت نفس را در خود شکاندند و از خود دور و ضعیف شدند، چراکه به فکر تأمین امکانات بیرونی و کسب لذتهای ظاهری هستند و در این صورت فرصتی برای غنی کردن دل و کنترل عقل باقی نمیماند. آدمهایی که از خودشان فاصله گرفته و دور شدهاند شمشیر به دست میگیرند، شمشیر به دست آدمهای ضعیف و ناتوان ازنظر روحی است و آدمهایی که مقابل امام حسین(ع) شمشیر کشیدند چنین آدمهایی بودند. وقتی چشم آدم مست جاذبههای بیرونی شود از خودش دور میشود و ازاینرو است که در تاریخ، آدمهای ناتوان شمشیرها را کشیدند، آدمهایی که از خودشان کوچ کرده و وجودشان را ویران کردند. دندانهای تیز متعلق به آدمهای ضعیف بوده است، تکبر و استبدادورزی مربوط به روحهای حقیری بوده است که در زندگی گم شدند، همهچیز به دست آوردند، اما خودشان را از دست دادند، وقتی کسی خودش را از دست بدهد و ضعیف باشد دیگر نمیتواند فکر خود را مدیریت کند و فکر و خیالات آدم را فریب داده و به بیراهه میکشاند و او نمیتواند خشم خود وسوسههای شیطان را کنترل کند. وقتی آدم از درون صدپاره شود در بیرون به یک هیولا تبدیل میشود. کسانی که سر امام حسین (ع) میبُرند مسلمانان فاتحی بودند که حتی کنار پیغمبر اکرم (ص) جنگیدند و جزو سرداران اسلام بودند، ولی به یک دیو هیولای خطرناک تبدیل میشوند.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: کربلا قصه آدمها را مطرح میکند، اما امام حسین(ع) میگوید من زندگی را دوست داشتم و لحظهبهلحظه این زندگی برای من مهم است، اما وقتی کسی بخواهد حرمت و روح من را بشکند و شخصیت من را به تاراج ببرد دیگر آن زندگی برای من اهمیت ندارد.
مهدوی افزود: حفظ این حرمت و شخصیت و آزادی و فضیلت و اخلاق آنقدر مهم است که امام حسین(ع) میگوید حاضر است بمیرد ولی این حرمت و حریت را از دست ندهد؛ اما چقدر ما پس از امام حسین (ع) به مسئولیتی به نام آزادی و کرامت نفس و عزتمان اهمیت دادیم؟! این مسئولیتی بود که فراموش شد و سر خم کردن و پیروی کردن به شیوه ما تبدیل شد. ما حق نداریم بدون آگاهی، بدون استفاده از خرد و بدون به کار بردن درست احساسات از دیگران تبعیت کنیم و اگر تبعیت کرده و شکست خوردیم مقصر خود ما هستیم. ما باید تصمیم بگیریم، فکر خود را به کار بگیریم، به عقل خود اهمیت دهیم، شخصیت خود را گرامی بداریم و تصمیم بگیریم و اینگونه نباشد که هرکس از راه رسید مفتون او شده و در برابر او تعظیم کرده و ادعای انسانیت کنیم. امام حسین (ع) قهرمان عظیم بود که گفت من را بکشید، اما مردنی که برای عزت باشد شیرینترین نوع مرگ است. او مسئولیت آزادگی را بر دوش دیگران گذاشت، مسئولیتی که متأسفانه فراموش شد، ما مسئولیت زندگی با امام حسین(ع) را فراموش کردیم.
او یادآور شد: کسانی امام حسین (ع) را به شهادت رساندند فاتح بودند، اما بعد از مدتی در غم و پشیمانی فرورفتند و حتی یزید پشیمان شد، این نشان میدهد که داشتن درهم و دینار و امکانات مادی بهتنهایی به آدم مجوز خوشبختی و خوشحالی نمیدهد، داشتن پول و خانههای مجلل ویلا و ماشین هیچکدام به ما مجوز نمیدهد که از زندگی لذت ببریم. جان است که اجازه میدهد تا ما از جهان لذت ببریم و پیام امام حسین(ع) این بود که جانتان را ارزان و آسان در میدان زندگی تخریب و پایمال نکنید.
اهمیت عشق ورزیدن و احترام به انسانها
عضو هیئتعلمی دانشگاه شهید بهشتی به مسئولیت سومی که امام حسین (ع) بر ما قرار داد اشاره کرد و گفت: مسئولیت سوم این است که دیگران را بهعنوان ابزار خود نگاه نکنید که اگر با فکر شما موافق و خویشاوند و رفیق و دوست ما بودند به آنها احترام گذاشته شود و اگر با افکار ما سازگار نبودند با آنها مانند پیچگوشتی و مهره و درودیوار نگاه کنیم. به انسانها را ازآنجهت که انسان هستند عشق بورزید و باور کنید که خداوند همه انسانها را با دستان خود آفریده و همه شایسته احترام و تحسین هستند، البته دراینبین انسانهایی هستند که جرم و تخلف و گناه میکنند، اما هنوز انسان هستند و فرصت جبران دارند و هنوز مستحق محبت و شفقت هستند. امام حسین(ع) گفت من بیعت نمیکنم، چون یزید ظالم است و من به دنبال حریت و شأن و منزلت خودم هستم، من بیعت نمیکنم چون در مقابل مردم مسؤولیت دارم و خداوند ممکن است هر گناهی را ببخشد، اما ظلم به انسانها نمیبخشد.
مهدوی تأکید کرد: مسئولیتی که امام حسین(ع) بر دوش ما قرار داد این بود که با محبت به انسانها نگاه کنید، با انسانها صادقانه رفتار کنید، عیب پوش و جرمبخش و دستگیر و گرهگشا باشید، اما ما این مسئولیت را هم در تاریخ فراموش کردیم و به جهان گفتیم که ما حق هستیم و بقیه باطلاند، ما درست هستیم و همه شما کج، ما به بهشت میرویم و همه شما به جهنم میروید، درحالیکه این تقسیمبندی در میان امام حسین(ع) نبود. او فرمود که ما هرگز آغازگر جنگ نخواهیم بود و به آدمها نزدیک میشویم تا با آنها حرف بزنیم میکوشیم تا موانع را برداریم.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه مسئولیت چهارم نمازی است که باید نماز عشق باشد، ادامه داد: باید با خداوند عشق ورزید، باید با خداوند زندگی کرد و پیمان و عهدی وثیق بست و آزمون با خدا بودن را در میدان زندگی و با زیستن اخلاقی نشان داد. باید از یک نوع دینداری عامیانه و سطحی و آن نوع دینداری که در آن نماز و عبادت ظاهری است و سوز و درد و عشق وجود ندارد عبور کرد و عبید دنیا نبود و از آنطرف نماز هم خواند و اخلاقی در عبادتمان نباشد. امام حسین(ع) در روز عاشورا به یاران خود فرمود که اگر بمانید خواهید مرد. یارانش گفتند میمانیم و میمیریم. امام فرمود کسی حق دارد اینجا بماند که خوب بمیرد. یارانش گفتند منطق خوب مردن چیست؟ امام فرمود کسی که خوب زندگی کند. گفتند خوب زندگی کردن یعنی چه؟ امام فرمود دِینی از کسی بر دوشتان نباشد و حقی را پایمال نکرده باشید و لازمه این اعمال، خواندن قرآن و نماز و عبادت و روزهای است که آدم را به این سطح روحی برساند، دل را نرم و نفس آدمی را نجیب کند و سطح روحی آدم را بالا برد. امام حسین(ع) گفت من از این دینداری کوچ کردم و به دنبال آن نوع دینداری هستم که آدمی به خدا عشق بورزد و نشانه عشق به خداوند، زندگی اخلاقی و سالم در محیط اجتماعی و ارتباط با دیگران باشد.
مهدوی خاطرنشان کرد: ایکاش بهجای اینکه فقط برای امام حسین (ع) عزادار باشیم و گریه کنیم و اشک بریزیم، به مسئولیت بزرگی که او بر دوش ما گذاشته فکر کنیم و بهقدر طاقت بشری خود مسئولیتهای فراموششدهای که او بر دوش ما گذاشت را از نو زنده و پیدا کنیم و پیرو امام حسین(ع) باشیم.
انتهای پیام
نظرات