مهدی طالعینیا در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: نقاشی قهوهخانهای ۲ نوع محصول اعم از تابلوی کوچک و پردههای درویشی بزرگ دارد، پردههای درویشی محصولات عریض و طویلی هستند که ابزار دست نقالها بودهاند، تولید این پردهها از زمان شاه اسماعیل شروع و کمکم همهگیر شد تا اینکه به شکل پردههای امروزی در آمد که تکثر روایی و عدم وحدت موضوعی دارند و جدا از محتوای عاشورایی، محتوای علوی و محتوای ملی نیز در آنها دیده میشود.
وی ادامه داد: نقالها این پردهها را به حالت رول شده به دوش میگرفتند و در محلات نصب میکردند و باعث ایجاد تشکل و تجمع میشدند، سپس اطراف این پرده صحبت میکردند و تبادل اطلاعات و گفتمان ایجاد میشد، به عبارت بهتر این پردهها یک نوع ابزار رسانهای بودهاند.
طالعینیا عنوان کرد: این پردهها سالیان زیادی محتوای عاشورایی داشته و حدود ۳ تا ۴ دهه است که تولید آنها منسوخ شده، یعنی این رشته جزو رشتههای منسوخ شده وزارت میراث فرهنگی و صنایعدستی است.
وی خاطرنشان کرد: بنده پس از گذشت ۳۰-۴۰ سال از منسوخ شدن و ۲۰۵ سال از تولید این پردهها، نخستین پرده درویشی شاهنامهای را درست کردهام، چون شاهنامه نگاری در تمام انواع نگارگری ایرانی مرسوم بوده است، اما ما در پردههای درویشی، شاهنامه نگاری و علوی نگاری نداشتهایم، چون این پردهها در دولت صفویه که کاملاً شیعی بوده شکل گرفتهاند، از این جهت بیشتر برای توسل به سیدالشهداء(ع) تولید شده و محتوای مذهبی داشتهاند و به محتوای شاهنامهای در این هنر پرداخته نشده است.
این پژوهشگر بیان کرد: بنده بنا به ضرورت و نیاز جامعه، پس از ۲۰۵ سال نخستین نمونه شاهنامهای پرده را بر اساس تئوری تطبیق اسطورهای درست کردهام و رستم را به جای قمر منیر بنی هاشم، ارژنگ را به جای مارد بن سدیف، رستم و سهراب را به جای سیدالشهداء(ع) و علیاکبر و همچنین اژدهای خوان سوم را به جای مار غاشیه قرار داده و به همین ترتیب پرسوناژها تطبیق داده شده و نخستین پرده شاهنامهای را درست کردهام.
طالعینیا تأکید کرد: همچنین علوی نگاری نیز در این رشته وجود نداشته که ما نخستین پرده درویشی علوی را هم درست کردهایم و حضرت امیرالمومنین علی(ع) را به جای قمر منیر بنی هاشم، مرحب خیبری را به جای مارد آورده و بقیه پرسوناژها را نیز تطبیق داده است، همچنین زندگی گهربار حضرت امیر(ع) را بر اساس روایات موجود تصویرسازی کردهایم و نخستین پرده درویشی علوی را ساختهایم که این نسخهها هماکنون در موزه هنرهای دینی امامعلی(ع) موجود است.
نقاشی قهوهخانهای مختص ایران نیست
وی یادآور شد: نقاشی قهوهخانهای یک سبک زندگی است و با هنر ناییف و خودآموخته ارتباط دارد، این جریان هنری در کشورهای دیگر نظیر ترکیه و کشورهای اروپایشرقی نیز وجود دارد، اما هنر پردهکشی صرفاً مختص ایران و یک هنر کاملاً ملی است و کشورهای دیگر چنین محصولی را ندارند.
این پژوهشگر و نقاش قهوهخانهای اظهار کرد: قدمت نقاشی قهوهخانهای از منظر متریال و محصول و مکان تولید به زمان صفویه برمیگردد که ما نخستین پردههای عاشورایی را در زمان شاه اسماعیل داشتهایم و پس از آن نیز تکمیل شده است تا در اواخر دوره قاجاریه گل میکند اما از منظر محتوا و رسانه، پیشینهای تا زمان ایران باستان داشته است.
طالعینیا عنوان کرد: برخی پژوهشگران به اشتباه قدمت نقاشی قهوهخانهای را به قاجاریه نسبت میدهند، در حالی که خیلی پیشتر از قاجاریه و در زمان آل بویه و بعدها در زمان شاه اسماعیل صفوی هنر پردهکشی وجود داشته است، شاه اسماعیل از این پردهها که محتوای عاشورایی داشته برای تهییج سپاه در جنگها استفاده میکرده است، نمونه پردهها موجود نیست، ولی در سفرنامههای میکله ممبره و شاردن اشاره شده که این پردهها موجود بوده است.
دغدغه استاد خلیلی برای معاصرسازی نقاشی قهوهخانهای
وی تأکید کرد: احمد خلیلی یکی از نقاشان نسل دوم است، نقاشان نسل اول استاد حسین قوللر آقاسی و استاد محمد مدبر بودهاند و نسل دومیها شاگردان این عزیزان بودند و ما هم نقاشان قهوهخانهای نسل سوم هستیم، احمد خلیلی سالهای زیادی کارمند صداوسیما بود و در دکورسازی فعال بود، بنابراین با رشتههای دیگر هنرهای تجسمی نیز آشنایی داشت.
این پژوهشگر خاطرنشان کرد: خلیلی دغدغه فراوانی برای معاصرسازی این مکتب داشت، او میدانست این نقاشی پتانسیلهای بالایی دارد و تلاشهای فراوانی کرد تا بتواند این نقاشی را معاصرسازی کند و تا حدودی در این کار موفق بود، سورئالیسم و ذهنیت خاصی را نیز وارد این هنر کرد که در نوع خود جالب بود.
وی بیان کرد: کار ما این است که راه نقاشانی نظیر احمد خلیلی را که گامهایی در معاصرسازی نگارگری قهوهخانهای داشتهاند ادامه دهیم، به این شکل نباشد که در این هنر همواره صرفاً از استاد حسین قوللر آقاسی و استاد محمد مدبر نام ببریم و بخواهیم همیشه همان نگاه سنتی را به هنر داشته باشیم، بلکه تلاش کنیم تا این هنر در حوزه هنر معاصر وارد جامعه شود و بتوانیم دغدغههای جامعه معاصر را نیز تصویر کنیم.
طالعینیا که یکی از احیاگران هنر نقاشی قهوهخانهای است، تصریح کرد: هنر نقاشی قهوهخانهای در زمان خود هنر معاصر بوده، یعنی زمانی کار میشده که مردم با گاری و اسب و امثال آن تردد میکردهاند، بنابراین فرمهایی که در نقاشی قهوهخانهای دیده میشد محتوای معاصر داشت، اما به دلیل عدم معاصرسازی این هنر منسوخ شده است، ما باید تلاش کنیم تا بتوانیم فرمهای معاصر را وارد این هنر کنیم و آن را از این رکود چند ده ساله خارج کنیم، البته بنده کارهایی در این زمینه انجام دادهام که در نمایشگاهها قابل مشاهده است.
انتهای پیام
نظرات