به گزارش ایسنا، احمد مهدویدامغانی، نویسنده و محقق پیشکسوت، روز جمعه، ۲۷ خردادماه در ۹۵سالگی از دنیا رفت. در پی آن، صفحه مجازی محمدرضا شفیعی کدکنی (شاعر و استاد پیشکسوت دانشگاه تهران) در نوشتهای با عنوان «خاموشی استاد دکتر احمد مهدویدامغانی» آورده است: «استاد راد، مهدوی دامغانیا
بسیار مهربانی و بسیار دانیا
در پارسی و تازی، بر مرکبِ سخن
امروز روز، فارِسِ هر دو زبانیا
بر گنج باستانی درِّ دری، کنون
گنجور رهشناسی و هم پشتوانیا...
.
.
ای ننگشان که قدر تو نشناختند و رفت
بر جان تو ستم که چنین و چنانیا
جسم تو بر کرانهٔ گوی زمین مکین
روح تو با ستاره کند همعنانیا
دانم که بهر بندگی خاصگان حق
وقف است سال و ماه تو را زندگانیا
این بندگی به میری عالم نمیدهی
زین رو به چشمِ من، تو امیرِ جهانیا
جز مدحشان که زینت عرش است و قدسیان
هر مِدحتی که هست، گم است و گمانیا...
آدم در زندگی کمتر کسی را میتواند «دربست» قبول داشته باشد، هر قدر به آن شخص ارادت و اخلاص داشته باشد. اما من دکتر مهدوی را دربست قبول دارم و او را نمونهٔ یک ایرانی دانشمند و ایدهآل میدانم. این مسأله از نوادر امور است و استثنا از قاعدهای عام و جهانشمول. شما هر قدر فانیِ در وجود کسی باشید، باز از اختلافات جزئی نمیتوانید برکنار بمانید، اما در مورد دکتر مهدوی من این چنین حالتی دارم. دکتر مهدوی از نظر من مظهر ایمان در معنی خالص و زُلال است.
اینهمه دانش و جهاندیدگی و نشست و برخاست با همه نوع مردم، در ایران و فرانسه و آمریکا، هیچ نتوانسته است کوچکترین خدشهای در تجربهٔ روحی و ایمانی او ایجاد کند.»
همچنین احمدرضا قائممقامی، استاد گروه فرهنگ و زبان های باستانی دانشگاه تهران در پی درگذشت این چهره فقید فرهنگی نوشته است: «استاد احمد مهدویدامغانی، ادیب بزرگ و عربیدان یگانه و سرسپردهٔ آل رسول، دور از شهر و دیار و مولای خویش، در غربت جان سپرد. مرا نرسد که در بزرگی او سخنی بگویم؛ زبانم کوتاه است؛ قلمانداز قدری حسب حال میگویم.
دانشجوی لیسانس که بودم، استاد آن مقالهٔ ممتع دربارهٔ ایوان مداین را به ایران فرستاده بودند که گویا در یکی از جشننامهها چاپ شود. پاکنویس آن را به اعتبار آنکه خطم ناخوش نبود به بنده سپردند. حیف که جوان بودم و خام و از آن دستخط شریف عکسی برنداشتم.
مدتی بعد درس و بحثم به راههای دیگر کشید، ولی چند سال بعد آنچه از او به دست آوردم با شوق بسیار خواندم و به قدر حوصله از آن بهره چیدم. خواندن نوشتههای او را به دوستان جوان نیز توصیه کردم و بعضی را سپاسگزار یافتم. انشاء ملایانهٔ او، که پسند نسل جوان نبود، گاه شیرینی، یا نمکی، داشت که وقتی کتابی را از او به دست میگرفتم، مخصوصاً خاطرات او را، معمولاً آن را زمین نمیگذاشتم تا تمام شود. نثر او علیالخصوص از آن جهت اهمیت داشت که به نظرم در زمان ما هیچ کس کلمات را مانند او در جای درست خود به کار نمیبرد، و این فضیلتی بود که در نسلهای پیشین بیشتر از همه از آن مرحوم تقیزاده و مینوی بود. دوری از وطن او را از «فارسی انقلابی» دور نگه داشته بود. فضل او جای دیگر نشیند. من بنده از خلال آثارش، به قدر توان، فضل و علم او را شناختهام و این البته، چنانکه شاگردان و نزدیکانش گواهی دادهاند، بهری از دانش بیکران او بود.
وقتی که به عضویت افتخاری فرهنگستان زبان درآمدند، در پیامی مرقوم فرموده بودند که به قول فلان ادیب فرانسوی (فراموشی از بنده است) که به عضویت آکادمی فرانسه درآمد، من در قبال فضلای فرهنگستان صفری هستم در سمت چپ عدد، ولی در واقع عضویت او افتخاری بود برای فرهنگستان.
تا آن جا که من بنده از دور دریافتم، همیشه آرزوی بازگشت به وطن داشتند، ولی موانع و عوایقی ظاهراً در کار بود. یکی از دولتمردان به ایشان گفته بودند که کسی مانع ورود شما به ایران نیست. به مزاح فرموده بودند میترسم مانع خروجم باشند!
خداش بیامرزاد!»
حسن بلخاری، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی نیز در پیامی درگذشت احمد مهدوی دامغانی را تسلیت گفته و نوشته است: «انا لله و انا الیه راجعون
قلب تپنده پیر فرزانه ایراندوست از تپش باز ایستاد
استاد احمد مهدویدامغانی با عشقی سرشار به اسلام وتاریخ و تمدن ایران زیبا و سعادتمند و پس از سالها رنج و تعب در وادی تحقیق و تفحص در سپهرِ فرهنگ سترگ ایرانِ اسلامی روی در نقاب خاک کشید و به بزم جاودان حضرت حق پیوست.
اینک ما ماندهایم و حضور همیشگی او در سطربهسطر آثار ارجمندش که بیتردید سیرابگر جانِ عطشناکِ جویندگان طریقتِ دانشورزی و حقیقتجویی خواهد بود.
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، فقدان این استاد خردمند را به جامعه فرهنگی کشور تسلیت گفته و از خداوند منّان برای ایشان آمرزش الهی و برای خانواده محترمشان، شاگردان و علاقهمندان آثارشان صبر و سلامتی مسئلت مینماید.»
افزونبراین، قدرتالله طاهری، دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی نیز در نوشتهای با عنوان «جامع علم و عمل» درباره این چهره فقید آورده است: «دکتر احمد مهدویدامغانی، از بقیه السیف و باقی ماندگان استادان سلف از تیغ اجل، در دیار غربت غربیه غرب درگذشت. استاد مهدویدامغانی، از استادان ادب فارسی و عربی بود که درس حوزوی خوانده و تا درجه اجتهاد پیش رفته بود. در علوم قدیمه و جدیده همزمان تبحر داشت. ما او را ندیدیم ولی آثارش را خواندیم. من بهشخصه، از طریق استادم سیدعلی محمد سجادی حفظه الله تعالی با استاد مهدوی آشنا شدم. در علم ادب عربی کمنظیر بود هچنانکه با امهات ادب فارسی آشنایی دقیقی داشت. شیفته فرهنگ ایران بود و دلدادگیش به اهلالله و اهل بیت پیامبر اکرم( ص) بینظیر بود. در گفتار و نوشتار صادق بود و مصداق انسانی بود که در فلسفه علم اسلامی از آن به «وحدت عالم و معلوم» تعبیر میشود. آموزههای فرهنگ درخشان اسلامی و فرهنگ متعالی ایرانی در ملکه نفس او رسوخ کرده بود و علم مجسم بود و ادب و اخلاق و معرفت محض. اینگونه استادان نمیگویم نیستند، ولی باور دارم زیاد نیستند ولی همین اندازه کمشان برای ما جوانترها اسوههای زندهای هستند برای متابعت. البته اگر بشناسیمشان و قدر بدانیمشان.
روحش متعالی و یادش گرامی باد.»
صفحه بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار نیز در پی درگذشت مهدویدامغانی، چنین نوشته است: «زندهیاد احمد مهدویدامغانی در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی تحصیل کرد و پس از نائل شدن به درجۀ دکتری، مدتی به تدریس در دانشکدههای ادبیات و الهیات دانشگاه تهران پرداخت و چندی نیز در دانشگاه مادرید ادبیات عرب، فارسی و فقه اسلامی تدریس کرد.
دکتر احمد مهدویدامغانی سالیان دراز مقیم آمریکا بود و در دانشگاههای هاروارد و پنسیلوانیا به تدریس معارف اسلامی، ادبیات عرب، ادبیات فارسی، فقه و تفسیر اشتغال داشت.
از خدمات علمی ایشان میتوان به تصحیح آثاری چون کشف الحقایق، نسمة السحر بذکر من تشیع و شعر، دیوان خازن و الوحشیات ابوتمام اشاره کرد. حاصل اوقات، یاد یاران و قطرههای باران و یاد عزیزان در برگریزان نیز مجموعه مقالاتی است که از دکتر مهدویدامغانی به چاپ رسیده است.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار درگذشت دکتر احمد مهدویدامغانی را به خانوادۀ ایشان و جامعۀ علمی و دانشگاهی کشور تسلیت میگوید و برای آن استاد فقید برترین جایگاهها را نزد خداوند طلب میکند. خاک بر او خوش باد.»
غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز در پیامی برای درگذشت این عضو افتخاری فرهنگستان زبان نوشته است: «بسمهتعالی
استاد ارجمند دکتر احمد مهدوی دامغانی، عضو افتخاری فرهنگستان زبان و ادب فارسی، پس از یک عمر طولانی و پربرکت در دانشوری و دانشپژوهی دیده از جهان فروبست. او که به خاندانی از علمای دین تعلق داشت و در محضر بزرگانی از اهل علم و استادان دانشگاه دروس حوزوی و دانشگاهی را آموخته بود، دهها سال در ایران و خارج از ایران در رشتههایی مانند ادبیات عرب و متون قدیم فارسی، در معارف اسلامی و عرفان و فقه و کلام به تحقیق و تدریس و تألیف اشتغال داشت و بهویژه در ادبیات عرب استادی بیبدیل بود.
فرهنگستان زبان و ادب فارسی فقدان این دانشمند ایراندوست و ایرانشناس را به جامعۀ علمی و فرهنگی و ادبی کشور و بازماندگان محترم و شاگردان و دوستان و ارادتمندان ایشان تسلیت میگوید و برای آن بزرگوار در جوار رحمت حق، علو درجات و مغفرت مسئلت میکند.»
همچنین حجتالله ایوبی، دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو ـ ایران، در پی درگذشت دکتر «احمد مهدوی دامغانی»، نویسنده و پژوهشگر ایرانی، پیام تسلیتی را منتشر کرد.
در متن این پیام تسلیت آمده است:
«ما زِ بالاییم و بالا میرویم»
ازگلستان معطر ادب و حکمت و فرهنگ ایران زمین گلی دیگر به گلزار کل پیوست؛ استاد احمد مهدوی دامغانی، بزرگی که فزون از هفت دهه از عمر گران بهای خویش را به گستراندن دانش و حکمت وادب پارسی سپری کرد؛ گر چه گل عمرش در این فانی کده به خاموشی گرایید ولی گلاب آثارش همواره مشام جان عاشقان فرهنگ و دانایی را خوشبو و معطر خواهد کرد.
نیک فرمود حکیم نظامی که:
چنان خُسبان چو آید وقت خوابم که گر ریزد گلم ماند گلابم
گل خاکیاش پژمرد اما گلاب جانش بشکفت؛
اینجانب به نمایندگی از سوی کمسیون ملی یونسکوـ ایران، ضایعه درگذشت این دانشمند نجیب و علم پرور را به محضر خانواده محترم ایشان، و جامعه فرهنگی و علمی ایران زمین تسلیت عرض میکنم.
انتهای پیام
نظرات