همزمان با بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و اختتامیه دومین جایزه ملی داستان حماسی شامگاه گذشته، ۲۶ اردیبهشت ماه، در آرامگاه فردوسی مشهد منصور انوری، نویسنده پیشکسوت خراسانی، به عنوان چهره سال هنر انقلاب اسلامی در خراسان رضوی معرفی و نشان فیروزه هنر انقلاب اسلامی به او اعطا شد. همچنین از محمدکاظم کاظمی، شاعر افغانستانی مقیم مشهد، به پاس زحماتی که در راستای اعتلای ادبیات فارسی و تعامل میان ایران و افغانستان کشیده، تجلیل به عمل آمد و نشان دستار فردوسی به او اعطا شد.
کاظمی با خوانش شعری که به گفته او مرتبط با ارتباط میان ۲ ملت ایران و افغانستان است، گفت:
آیا شود بهار که لبخندمان زند، از ما گذشت جانب فرزندمان زند/
آیا شود که بندزن پیر روزگار، مانند کاسههای کهن بندمان زند/
ما شاخههای سرکش سیبیم توامان، یک باغبان بیاید و پیوندمان زند/
مشت جهان و اهل جهان بازِ باز شد، دیگر کسی نمانده که ترفندمان زند/
نانی به آشکار به انبان ما نهد، زهری نهان به کاسه گُلقندمان زند/
ما نشکنیم اگرچه دگرباره گردباد، بردارد و به کوه دماوندمان زند/
رویین تنیم، اگرچه تهمتن به مکر زال، تیر دو سر به ساحل هلمندمان زند/
سر میدهیم زمزمههای یگانه را حتی اگر زمانه دهان بندمان زند.
یادبود سعید تشکری
در این مراسم که با حضور حمیدرضا جعفریان، معاون سینمایی و سعید لشگری، معاون راهبری استانهای حوزه هنری کشور، میثم مرادی بیناباج، مدیر شبکه یک سیما، حجتالاسلام حجت گنابادینژاد، معاون زیارت استانداری خراسان رضوی، محمد حسینزاده، مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی، مجید عسکری، مدیر حوزه هنری خراسان رضوی، جواد موسوی، مدیر کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان رضوی و جمعی از هنرمندان سینما و ادبیات برگزار شد، یادبود سعید تشکری، نویسنده مطرح مشهدی که سال گذشته از دنیا رفت نیز گرامی داشته شد.
همچنین آثار تولید شده او در حوزه تئاتر و ادبیات مرور شد و از خانواده وی تجلیل به عمل آمد.
نگار تشکری، دختر سعید تشکری، در این مراسم بیان کرد: سعید تشکری همیشه در اوج بود و در اوج سفر کرد. جای خالی پدر برای من چیزی فراتر از سختی است اما یاد و خاطر او هر لحظه با من است. من که هر لحظه مبارزه او را در تمام برهههای زندگی دیدم، دیدم که نه تنها خم به ابرو نیاورد بلکه همیشه با لبخند خاص و زیبای خود جمله این نیز بگذرد را با عمل به من نشان داد. من راز این قدرت پدرم را در نوشتن میدانم. سعید تشکری با قلم زدن درد را در خود حل میکرد و با تولد هر کتاب خودش هم متولد میشد. من هرچه امروز دارم از او یاد گرفتم؛ مخصوصا اینکه آموختهام هیچوقت خسته نشوم. امید به اینکه اول خدا و بعد خودش من را در این راه یاری دهند.
انتهای پیام
نظرات