از سوی دیگر، علم سیاست به کاربرد این دانش در فضای واقعی سیاستگذاری و مدیریت اجتماعی مربوط میشود. ارتباط این دو حوزه زمانی معنا پیدا میکند که یافتههای علمی به شکل مؤثر در تصمیمات سیاسی و اجرایی لحاظ شوند و از طرفی، تجربههای عملی سیاستمداران نیز به غنای دانش سیاسی کمک کند.
در دنیای معاصر، موفقیت سیاستگذاران در گرو ترکیب دانش علمی با مهارتهای اجرایی است. سیاستی که تنها بر پایه تئوریهای علمی باشد اما از شرایط واقعی جامعه غافل بماند، در اجرا با شکست روبهرو خواهد شد. در مقابل، سیاستی که بدون پشتوانه علمی و تنها بر اساس مصلحتسنجیهای کوتاهمدت اتخاذ شود نیز به تصمیمات ناپایدار و بحرانهای ساختاری منتهی میشود. از این رو، ایجاد تعادل میان عمل و علم سیاست نهتنها برای توسعه پایدار و حکمرانی مطلوب ضروری است، بلکه موجب افزایش اعتماد عمومی و کارآمدی نظامهای حکومتی خواهد شد.
در جوامع پیشرفته، پیوند علم و عمل سیاست به واسطه نهادهایی همچون اندیشکدهها، دانشگاهها و مراکز پژوهشی تقویت میشود. این نهادها با ارائه تحلیلهای علمی، دادههای تجربی و الگوهای موفق جهانی، به سیاستگذاران کمک میکنند تا تصمیماتی مبتنی بر واقعیت و آیندهنگری اتخاذ کنند.
در مقابل، سیاستمداران نیز با اجرای این اصول و بررسی بازخوردهای اجتماعی، به اصلاح و بهبود نظریههای علمی کمک میکنند. بنابراین، تعامل مستمر میان نظریهپردازان و مجریان سیاست، نهتنها کیفیت حکمرانی را ارتقا میدهد، بلکه امکان سازگاری تصمیمات با نیازهای متغیر جامعه را نیز فراهم میکند.
روحالله اسلامی، عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی در گفتوگو با ایسنا با اشاره به تغییرات مفهوم سیاست در گذر زمان، اظهار کرد: سیاست در معنای اولیه خود که در یونان مطرح شد، از پلیس به معنای شهر گرفته شده بود. در واقع افرادی که در یک جغرافیای کوچکی در یونان زندگی کرده و زندگی جمعیشان سبب شکل دادن یک جامعه منظم، اخلاقی، دارای امنیت و رفاه میشد را سیاست میگفتند و سیاست اجتماع انسانها در یک شهر بود.
وی ادامه داد: در گذر زمان سیاست به معنای تربیت قلمداد شد که در متون کهن هنوز به این معنا وجود دارد. در دوران جدید نیز سیاست به معنای تدبیر امور است و نوعی تمشیت امور عمومی را شامل میشود که به خدمات عمومی مانند امنیت، رفاه، آموزش و مواردی از این دست میپردازد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی با بیان اینکه اکنون ما با دو نوع سیاست روبهرو هستیم، عنوان کرد: یک سیاست آن چیزی است که در واقعیت جریان دارد مانند درگیری، صلح، جنگ، ائتلاف و غیره که در واقعیت سیاستمداران آن را رقم میزنند و وجهی از سیاست به شمار میرود که مبتنی بر قومگرایی، خویشاوندسالاری، نظام سلسلهمراتبی و واقعیتهای ثروت و قدرت است.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد اضافه کرد: نوع دیگری از سیاست که ما تحت عنوان علم و دانش از آن یاد میکنیم، صورتهای مختلفی مانند فلسفی و علمی دارد و سعی میکند واقعیتهای خشکی که وجود دارد را به سمت صلح، آرامش، دیپلماسی و دفاع از یکنوع همزیستی مسالمتآمیز سوق دهد.
اسلامی با بیان اینکه سیاست یک وجه خشونتآمیز و جنبه شر و یک وجه صلحآمیز و جنبه خیر دارد، گفت: مردم از طریق پیگیری اخبار و رسانهها در واقع از جنبه شر سیاست اطلاع پیدا میکنند. اگر همین الآن سوال شود که سیاست به چه معناست و سیاستمداران چه افرادی هستند، در تمام دنیا با این پاسخ روبهرو خواهیم شد که سیاستمداران افرادی فریبکار هستند که برای رسیدن به اهداف خود هر کاری را انجام میدهند.
وی ادامه داد: جنبه دیگر سیاست به افرادی مربوط میشود که به سمت حاکم کردن خیر بر زندگی انسانها میروند؛ این افراد دانش بالایی دارند و باتجربه هستند. این جنبه صلحآمیز و خیر سیاست به شمار میرود و سیاست دارای هر دوی این جنبههاست.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره به جنبه علمی سیاست بیان کرد: جنبه علمی صورتهای مختلفی دارد و وابسته به معرفتهای مختلف از جمله فلسفه و مذهب است. دانش علوم سیاسی تمام تلاش خود را دارد تا توزیع اقتدارآمیز ارزشها را در یک جامعه انجام دهد و جامعهای ایجاد کند که در آن شاهد توسعه، رفاه و فضیلت باشیم.
اسلامی با اشاره به اینکه علم سیاست شاخههای مختلفی از جمله روابط بینالملل، مطالعات منطقهای، جامعهشناسی سیاسی، سیاستگذاری عمومی و فلسفه سیاسی را شامل میشود، افزود: همین موارد به دسته و گرایشات مختلفی تقسیم شده و متخصصین هر حوزه مشکلات را بررسی و و راهکارهای اصلاح موارد را پیدا میکنند.
وی با اشاره به جدایی سیاستمداران از علم سیاست، اظهار کرد: به دو صوت میتوان به این امر پرداخت که چرا سیاستمداران از علم سیاست جدا شدهاند؛ عدهای معتقدند که سیاست جنبه عملی دارد و از جنس کنش است و افرادی که کنش انجام میدهند نیاز به علم ندارند و به صورت خانوادگی، سلسلهمراتبی و آموزش مبتنی بر ترویج سنتی، سیاست را یاد خواهند گرفت. سیاستمداران خوب هیچ کدام عالمان بزرگی نبودند و عالمان بزرگ نیز هیچوقت سیاستمداران خوبی نبودند.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره به راهکارهایی جهت نزدیکی علم و عمل سیاست به یکدیگر، عنوان کرد: یکی از این راهکارها تاسیس رشتههای مرتبط در دانشگاه است و در واقع رشته علوم سیاسی و پژوهشکدهها در همین راستا شکل گرفتند و کمک میکنند تا علومی تولید شود که به واقعیت نزدیک باشد. تاسیس اندیشکدهها نیز از دیگر راهحلهای موجود برای ایجاد پیوند بین علم و سیاست است که سعی میکند راهکارهای عملیاتی مناسب به سیاستمداران ارائه دهد.
اسلامی با اشاره به نقش احزاب در ایجاد نزدیکی میان عمل و علم سیاست، بیان کرد: احزاب سیاسی به نوعی مهمترین وجه علم و عمل سیاست به شمار میروند. احزاب مدرسه علوم سیاسی محسوب میشوند که شهروندان در آن انجام کنش سیاسی را فرامیگیرند. انتخابات، دموکراسی و ساماندهی جامعه در احزاب آموزش داده میشود. احزاب، رسانهها و مراکز مختلف تلاش دارند تا فاصله بین علم و عمل سیاست را کاهش دهند.
انتهای پیام
نظرات