به گزارش ایسنا،سرهنگ ستاد قاسم اکبری مقدم،پژوهشگر سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش ارتش جمهوری اسلامی ایران در یادداشتی به مناسبت سالروز شهادت خلبان شهید علی اکبر قربان شیرودی، ابعاد شخصیتی و مبارزاتی این شهید را بررسی کرده است.
در این یادداشت میخوانیم:
«بازیدراز» نامی پرآوازه دارد و ارتفاعات سختگذر آن با قلههای بلند، شیبهای تند و بریدگیهای ممتد از اهمیت ویژهای در منطقه مرزی استان کرمانشاه بهرهمند است. ارتفاعات بازی دراز در غرب شهر سرپل ذهاب مهمترین ارتفاعی بود که دشمن در جبهه غرب در اختیار داشت؛ زیرا از یک سو بر دشت و شهر سرپل ذهاب و پادگان ابوذر(مهمترین پادگان مرزی در جبهه غرب) و راههای ارتباطی آن کاملا مسلط بود و از سوی دیگر یک مانع طبیعی عالی برای دفاع عراق از شهرهای قصرشیرین و خانقین محسوب میشد.
همچنین این ارتفاعات به مثابه عرضه بزرگی درون مثلث قصرشیرین، گیلانغرب و سرپل ذهاب قرار گرفته که بر منطقه تسلط کامل دارد. ارتفاعات معروف بازیدراز در منطقه غرب کشور جمهوری اسلامی ایران دارای قلل ۱۰۵۰ تا ۱۱۵۰ متری با شیب تند و بریدگیهای ممتد در همه جهات میباشد و این ارتفاعات یک مانع مهم و طبیعی برای هرگونه عملیات نظامی است که محور سرپل ذهاب به قصر شیرین را از محور گیلانغرب-چم امام حسن به قصر شیرین جدا مینماید.
علیرغم صعب العبور بودن این ارتفاعات صرفاً بدلیل ویژگیهای این ارتفاعات و موقعیت بسیار برتر و مناسب دیده بانی در تمامی منطقه موجب شد ابتدا نیروهای عراقی بصورت پایگاههای موقت و سپس با احداث جاده آسفالت قله ۱۱۵۰ متری را اشغال و یک تیپ پیاده و یک گروهان تانک را روی آن مستقر کرده و دیدگاه واقع در روی قله را که دارای تسهیلات ارتباطی قابل توجه بود بنام دیدگاه صدام نامگذاری نموده در آن فعالیت میکردند.
دشمن بعثی در روزهای نخست جنگ از این منطقه برای دیدهبانی استفاده میکرد، اما ایران برای گرفتن این امتیاز مهم از آنان پس از ارائه چند راهکار از سوی نیروهای شناسایی ارتش و سپاه، نخستین عملیات مشترک و نیمهگسترده را در این منطقه طرحریزی کرد که با نام عملیات «بازیدراز» در اوایل سال ۶۰ آغاز شد و به مدت هشت روز طول کشید که طی آن نیروهای خودی و دشمن بعثی بارها به تک و پاتک متقابل پرداختند.
این عملیات با همکاری مشترک ارتش و سپاه طراحی و به مدت هشت روز ادامه داشت. نیروهای عمل کننده از شمال و جنوب دشت ذهاب به ارتفاعات بازی دراز یورش بردند. واکنش رژیم بعث برای حفظ ارتفاعات منجر به یک نبرد شدید چند روزه شد که سرانجام رزمندگان اسلام موفق به آزادسازی قلههای جنوبی ارتفاعات شدند و دلاوری و رشادتهای بسیاری را نیز در منطقه شمالی انجام دادند. جان برکفان تیپ سوم لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی و قرارگاه غرب (نجف اشرف) برای موفقیت عملیات بازیدراز رشادت های فراوانی انجام دادند. اقتدار و پشتیبانی خوب خلبانان دلاور هوانیروز کرمانشاه و در راس آنها شهید خلبان علیاکبر شیرودی سبب پیروزی و موفقیت رزمندگان دلیر اسلام شد.
در این عملیات هوانیروز ارتش با بکارگیری ۲۳ فروند بالگرد و ۳۸۰ سورتی پرواز، توانست ۲۸۴ نفر مجروح را تخلیه، ۹۴۶ رزمنده را هلی برن و ۱۸ تن بار و مهمات را حمل و نقش بسزایی را ایفا نماید. در این عملیات، ۷ فروند هواپیما، ۵ فروند بالگرد و تعداد زیادی تانک و نفربر و ادوات سنگین و مهندسی نابود شد و یک هزار و ۵۰۰ نفر از نیروهای دشمن بعثی در این عملیات کشته و زخمی شده و ۴۵۸ نفر از نیروهای متخاصم بعث نیز به اسارت در آمدند.
عملیات بازی دراز همیشه یاد و خاطره خلبان شهید علی اکبر شیرودی را در یادها زنده میسازد، چرا که این شهید در این عملیات در هشتم اردیبهشت ۱۳۶۰ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شهید علی اکبر قربان شیرودی در دی ماه ۱۳۳۴ در روستای بالاشیرود تنکابن استان مازندران متولد شد.در سال۱۳۵۰ با افکار و مبارزات امام خمینی(ره) آشنا شد. در سال۱۳۵۳ وارد هوانیروز ارتش شد و پس از مدتی برای گذراندن دوره کامل به پایگاه هوانیروز اصفهان منتقل شد و در آذر ماه ۱۳۵۵ درجه ستوانیار خلبانی را دریافت کرد.
پیروزی انقلاب اسلامی همان گونه که منجر به تحولات در ارتش گردید، شیرودی را نیز از تحولات خود بیبهره نگذاشت. این دگرگونی باعث شد او به طور مستمر و تاثیرگذار، حضوری آشکار در صحنههای سیاسی نظامی کرمانشاه داشته باشد. شخصیت نظامی، ایمان و اعتقادش به نظام نوپای جمهوری اسلامی، برای مردم و مسئولان استان کرمانشاه تا بدان حد ارزشمند بود که پس از مدتی به عنوان قطب مهم و تاثیرگذار در سیاستهای امنیتی و نظامی استان مطرح شد.
هم زمان با پیروزی انقلاب اسلامی نیروهای مردمی و کمیتههای انقلاب، از وی به عنوان استادی در زمینه آموزشهای نظامی سود میبردند. این همکاری تا بدان اندازه نزدیک بود که مسئولان امنیتی استان کرمانشاه از وی خواستند فرماندهی و هدایت کمیتههای انقلاب را بر عهده بگیرد. این پیشنهاد مورد قبول شیرودی قرار نگرفت؛ اما به دلیل حس تعهد به نظام جمهوری اسلامی، به موازات انجام وظایف در پایگاه هوانیروز تمامی سعی و تلاشش را برای احیای اهداف انقلابی مردم و مسئولان به کار گرفت و همکاری و تعامل سازنده و نزدیک با نهادهای نوپای انقلاب اسلامی داشت.
شروع درگیریها در کردستان، میدان آزمایش دیگری بود تا شیرودی جوهره وجودش را به محک ارزیابی مردم بگذارد. در این مرحله از زندگی سراسر انقلابیاش، آن چنان میدرخشد که شهید سرلشکر فلاحی(ریاست ستاد ارتش)، به او لقب «ناجی غرب و فاتح گردنهها» داد. حضورش در صحنههای سرکوبی اشرار و ضدانقلاب در منطقه غرب کشور، آن چنان پرهیاهو و جنجال برانگیز بود که باعث آرامش مردم رنج کشیده و به لرزه افتادن دشمنان دین و ایران میشد.
شیرودی در حماسه پاوه نیز نقش تعیین کنندهای در آزادسازی شهر ایفا کرد. شهید دکتر مصطفی چمران در خصوص رشادتهای شهید شیرودی در غائله کردستان و پاوه میگوید:«هنگام هجوم به دشمن با هلیکوپتر به صورت مایل شیرجه میرفت و دشمن را زیر رگبار گلوله میگرفت و مثل جت جنگنده فانتوم مانور می داد. او با آن وحشتی که در دل دشمن ایجاد میکرد، بزرگترین ضربات را به آنها میزد". شهید چمران، شیرودی را «ستاره درخشان جنگ کردستان» نامید.
با شروع جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۵۹، شیرودی به منطقه کرمانشاه رفت. شجاعت و ابتکار عمل این شهید نه تنها در سراسر کشور، بلکه در تمام خبرگزاریهای مهم جهان منعکس شد. بنی صدر(رئیس جمهور وقت) برای حفظ ظاهر به او ارتقاء درجه داد، اما خلبان شیرودی درجه تشویقی را نپذیرفت و تنها خواستهاش این بود که کارشکنیهای بنیصدر و بیتفاوتی برخی از فرماندهان را به عرض امام(ره) برساند.
شهید شیرودی طی گزارشی به فرمانده هوانیروز کرمانشاه در۹ مهر۱۳۵۹ چنین نوشت:«اینجانب خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه هستم و تاکنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در تمامی جنگها شرکت نموده اند، منظوری جز پیروزی اسلام نداشتهام و به دستور رهبر عزیزم به جنگ رفتهام. لذا تقاضا دارم درجه تشویقی که به اینجانب دادهاند، پس گرفته و مرا به درجه ستوانیار سومی که بودهام، برگردانید.»
شیرودی در عملیاتهای پروازی خود تلفات سنگینی را به نیروها و تجهیزات دشمن در نقاط استراتژیکی غرب کشور وارد کرد. وی در مصاحبهای که در مجله پیام انقلاب منتشر شد، علت زنده ماندهاش را پس از چند هزار مأموریت هوایی و انجام بالاترین پروازهای جنگی در دنیا و نجات یافتن از ۳۶۰ خطر مرگ مشیت و عنایت الهی عنوان میکند.
علی اکبر شیرودی از شهادت خود آگاه بود، چنان که به یکی از روحانیون متعهد کرمانشاه گفته بود: « شهید احمد کشوری را در خواب دیدم که به من گفت شیرودی یک عمارت خیلی خوبی برایت گرفتهام و باید بیایی و در این عمارت بنشینی.»
آخرین عملیات پروازی خلبان شیرودی در ارتفاعات بازیدراز در ۸ اردیبهشت ۱۳۶۰صورت گرفت. عراق لشکری زرهی با ۲۵۰ تانک و با پشتیبانی توپخانه و خمپاره انداز و چند فروند جنگنده روسی و فرانسوی، برای بازپسگیری ارتفاعات «بازی دراز» به سوی سرپل ذهاب گسیل میکند.
خلبان یاراحمد آرش که به همراه شهید شیرودی در این عملیات پروازی شرکت داشت، درمورد چگونگی شهادت این خلبان دلاور چنین میگوید: « بارها او را در صحنه جنگ دیده بودم که خود را با هلیکوپتر به قلب دشمن زده و حتی هنگام پرواز مسلسل به دست میگرفت. درآخرین نبرد هم جانانه جنگید و بعد از آنکه چهارمین تانک دشمن را زدیم، ناگهان گلوله یکی از تانکهای عراقی به هلیکوپتر اصابت کرد و در همان حال شیرودی که مجروح شده بود به همان تانک شلیک و آن را منهدم کرد و خود نیز به شهادت رسید.» شهیدعلی اکبر قربان شیرودی پس از تشییع باشکوه در امامزاده شیرود تنکابن به خاک سپرده شد.
امام(ره) وقتی خبر شهادت شهید شیرودی را شنیدند، فرمودند:«او آمرزیده است.»
حضرت آیت الله خامنهای فرماندهی کل قوا(مدظله العالی) او را مکتبی، مومن و جنگنده در راه خدا توصیف میکنند.
شهید فلاحی، رئیس ستاد مشترک ارتش درباره وی گفته بود: «شیرودی ناجی غرب و فاتح گردنهها و ارتفاعات آریا، بازی دراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر بود. او غیرممکنها را ممکن ساخت».
تهدید شهید شیرودی از سوی معاندین و ضدانقلاب:
در زمانی که طی یکی از عملیاتها، ضدانقلاب پی در پی آماج حملات دشمن شکن شهید شیرودی قرار میگیرد و نجات خود را تنها در گرو خاموشی آتشباریهای بالگرد علی اکبر میبیند، برای شخص او پیغامی میفرستند، بدین مضمون که« ما دو راه در مقابل خلبان شیرودی قرار میدهیم، یا به ما بپیوندد و در خدمت ما بجنگد که در این صورت ماهیانه صد هزار تومان(سال۱۳۵۹) به عنوان حقوق دریافت مینماید و یا به شهر خود بازگشته و از حضور در جبههها خودداری کند که در آن صورت مبلغ سی هزار تومان از ما دریافت میدارد. راه سومی هم هست. در صورت نپذیرفتن این دو راه، خلبان شیرودی باید یقین داشته باشد که سر بریدهاش را برای خانوادهاش خواهیم فرستاد.» در همان زمان که شیرودی مشغول پیکار با ضدانقلاب و متجاوزین بعثی بود، جبههای دیگر نیز از سوی لیبرالها و عوامل دولت موقت و سپس بنیصدر در مقابل او تشکیل شد. قلب مهربان او که به عشق اسلام، امام و امت میتپید، همواره از کارشکنیها و اخلال آن روباه صفتان به درد میآمد و روح بلندش آزرده میگشت، امّا طبق قول خودش اگر چه میتواند آنان را رسوا و افشا نماید، امّا به خاطر فرمان و اراده حضرت امام(ره) سکوت اختیار میکند .
کلام شهید:
«من علی اکبر شیرودی فرزند دهقانزاده شهسواری هستم. من روستا زاده افتخار میکنم که در خدمت شما هستم و این قدر هم که از من تعریف میکنید، میترسم خودم را گم کنم و فکر می کنم واقعا لیاقتش را ندارم. من خواهش میکنم من را بزرگ نکنید، من لیاقت این همه بزرگی را ندارم، من یک سرباز ساده اسلام هستم که هنوز نتوانستهام خودم را در حد کمال قرار دهم، یک سرباز ساده باشیم تا روزی که به شهادت برسیم و در آن روز خداوند بزرگترین درجه افتخار را به ما عنایت میفرماید. تا آن روز ما سرباز سادهای هستیم و بهتر است که ما را بزرگ نفرمایید تا خودمان را گم نکنیم.»
«وقتی که پرواز میکنم حالتی دارد که یک نفر عاشق، به طرف معشوق خود میرود. هر آن فکر میکنم که به معشوق خودم نزدیکتر میشوم و وقتی در حال برگشتن هستم هر چند که پروازم موفقیت آمیز بوده باشد، باز مقداری غمگین هستم ،چون احساس میکنم هنوز آن طور که باید خالص نشدهام تا مورد قبول خدا قرار بگیرم.»
«...از شما مردم میخواهم که مواظب باشید ،مواظب شایعات باشید، سپاه را بشناسید، ارتش را بشناسید و ببینید سپاهی که از قلب این ملت بر خاسته و ارتشی که این همه «حر» تحویل جامعه قهرمان پرور ایران داده تا به حال چه حماسههایی آفریدهاند.»
همه ساله در اردیبهشت ماه سالروز عملیات بازی دراز، جمع کثیری از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس، کاروانهای راهیان نور، مردم از اقصی نقاط کشور با صعود به ارتفاعات بازی دراز و در جوار یادمان شهید شیرودی، یاد و خاطره دلاور مردیهای رزمندگان و شهدای این عملیات را گرامی میدارند.
انتهای پیام
نظرات