قطعاً هر انسانی بر روی کره زمین در طول دوران زندگی خود در معرض پدیده نمایش قرار گرفته است و هر شخص میتواند تعریفی هر چند ساده و پیش پا افتاده از نمایش ارائه دهد، اما صاحبنظران هنرهای نمایشی بر اساس بینش و استنباط خود تعاریف متعدد و کم و بیش مشابهی از نمایش و تئاتر ارائه کردهاند. بیشتر فرهنگنامهها نیز در بیان تعریف نمایش و تئاتر معمولاً این دو واژه را مترادف و هممعنی یکدیگر در نظر گرفتهاند. هر چند بررسی این تعاریف در گام نخست بر مشابهت و همسانی این دو پدیده صحه میگذارند، اما شناخت و درک سازِ کار آفرینش هنری هر یک تفاوتهای مفهومی آنها را آشکار میسازد.
نمایش و تئاتر علیرغم خاستگاه تاریخی مشترک و بهرهمندی از اصولی ثابت و مشخص نظیر بازآفرینی و تجسمبخشی و ارتباط زنده و بیواسطه میان بازیگر و تماشاگر، دو مسیر متفاوت را پیمودند که اولی به سنن دیرپای نمایش شرقی و دیگری به جهان تغییر و تحولات عظیم تئاتر غربی ختم میشود.
یکی از قدیمیترین تعاریف از نمایش توسط ارسطو ارائه شده است. او در سده چهارم پیش از میلاد در اثر ماندگار خود «فن شعر» نمایش را «تقلید عمل» معرفی میکند. مارتین اسلین نیز در تعریف نمایش مینویسد که «واژه نمایش (drama) در یونانی صرفاً به معنای کنش است. نمایش کنشی تقلیدی است، کنشی برای تقلید و یا بازنمایی رفتار بشر است». اصطلاح تئاتر نیز از واژه یونانی تئاترون (theatron) به معنای محل تماشا یا تماشاخانه برآمده است.
آیینها اصلیترین سرچشمه نمایشهای مردمی ایران و از جمله مهمترین عواملی هستند که زمینه زایش و پویش زبان نمایشی را مهیا کردهاند. یکی از جلوههای این زایش و پویش، نمود و ظهور ریختارهای مختلف نمایشی در ایران است که هر یک از این اشکال نمایش مردمی بسته به جایگاه تاریخی و فرهنگی خود و با تکیه بر مبانی اعتقادی و اندیشگی جامعه زاینده آن پدید آمدهاند.
فرهاد ناظرزاده کرمانی در کتاب «درآمدی به نمایشنامهشناسی» طبقهبندی از ریختارهای نمایش ایرانی را به ۹ بخش تقسیم میکند. نمایشگریهای آیینی، نمایشگریهای کاروانی، داستانگوییهای نمایشگرانه و رقصهای روایتگرانه، نمایشگریهای میدانی، نمایش عروسکی و خیمه شببازی، خندستانهای سنتی، تعزیه و شبیهخوانی، نمایش غربیگونه و نمایش گزینش ۹ ریختار نمایشی ایران است که ۶ ریختار آن از پیشینه سنتی طولانی برخوردار بوده که در بطن مذهب و فرهنگ عامه ایران پرورش یافتهاند.
گونههای نمایش سنتی ایرانی
«پردهخوانی» نوعی نمایش مذهبی ایرانی است. در این نمایش کسی به عنوان پردهخوان از روی تصویرهای منقوش بر پرده، مصایب اولیای دین، به ویژه اولیای مذهب شیعه را با کلام آهنگین روایت میکند. برخی نیز موقعیت تاریخی پردهخوانی را حدفاصل گذار از برگزاری مراسم عزاداری عمومی ماه محرم در دوران صفویه، به برگزاری نمایش مذهبی تعزیه در دوران قاجاریه و یکی از منابع تحول تکامل تعزیه دانستهاند، اما برخی دیگر، به عکس، نقوش پرده را ترجمان نمایش تعزیه در قالب هنرهای دیداری و رهآورد تعزیه میدانند.
«نقالی» یکی از جلوههای مهم و اصیل در نمایشهای سنتی ایران است که بر پایه قصهخوانی، روایتگری، همراه با اصول و فنون مختلفی است. نقالان افرادی بودند که به نقل یک قصه و روایت یک واقعه به شعر و نثر در برابر جمع به منظور سرگرم کردن و برانگیختن هیجانات و عواطف آنها به وسیله حالات، بیان مناسب و حرکات نمایشی که بیننده هر لحظه او را با جای قهرمان داستان ببیند، میپرداختند. تاریخ نقالی در ایران به قبل از اسلام میرسد.
«نمایشهای عروسکی» از کهنترین انواع نمایش در سراسر جهان و به ویژه شرق که کهنترین شیوههای نمایشی عروسکی در آن یافت شدهاند، به شمار میآید. در ایران نیز نمایش عروسکی قدمتی کهن دارد. گروههای نمایشهای عروسکی سنتی در ایران، پس از دوران صفویه رونق میگیرد و انواع آن در نقاط مختلف ایران رواج مییابد که از جمله آنها میتوان به سایهبازی، پهلوان کچل، حاجی مبارک، خیمه شببازی، شاه سلیمبازی، خمبازی و جی جی وی جی اشاره کرد.
«تخت حوضی» یا «تقلید» به نمایشهای شادیآور ایرانی میگویند که با توجه به مکان اجرای این نمایشها که بر سکویی که با تخته انداختن و یا تخته گذاردن بر حوض میان منازل صورت میگرفت، نامگذاری شدهاند. از میان این نمایشهای شادیآور میتوان به بقالبازی، کچلکبازی و سیاهبازی اشاره کرد که همگی به دلیل اجرا در مجالس شادمانی نمایشهای توام با رقص و موسیقی بودند.
برگرفته از کتاب نمایش در ایران، گردآوری و تالیف شهاب پازوکی
انتهای پیام
نظرات