این شاعر در گفتوگو با ایسنا درباره نگاه خود به بهار و نمود این فصل در شعرهایش میگوید: من تقریبا ۱۵ سال است که معمولا بهاریهای دارم. هر زمانی، با هر احساسی که در آن سال وجود دارد، مفهوم بهار هم تغییر میکند؛ در جایی با توجه به شرایط روزگار، ناامیدانه است. در جاهایی هم امیدوارانه است.
او سپس با بیان اینکه بهار معمولا با طراوت، امید و شادمانی همراه است، افزود: در اغلب شعرهای من هم همینطور است، چون بهار فرصتی میدهد که ما همانطور که خانههایمان را میتکانیم، روحمان را هم تکانی بدهیم و با طراوات دیگری با زندگی مواجه شویم. در شعرهای من هم اغلب به همین شکل است؛ یک نگاه تحولی، همانطور که در مفهوم بهار وجود دارد که ما را هم با خود دچار تحول میکند یا فراخوانی است برای اینکه ما در خودمان و حس و حالمان تجدید نظر کنیم.
میرافضلی همچنین بیان کرد: در شعرهای من هم چه کوتاه و چه بلند، همینطور است؛ شعر کوتاهی دارم که «خدیا دلم را به آغاز سرسبزی خاک/ به آغاز یک فصل نو بازگردان/خدایا مرا با بهاری دگرگونه آغاز گردان». مفهوم این است همانطور که سال با بهار آغاز میشود، زندگی ما هم با بهار جدیدی شروع میشود. این حس شروع تازه معمولا در بهار وجود دارد.
این شاعر نیماییسرا در عین حال گفت: علیرغم اینکه به نظر میرسد آمد و رفت هرساله بهار یک مسئله کلیشهای است، اما خود بهار هر سال ما را غافلگیر و کلیشهشکنی میکند و با تازگیهایی که در نگاه ما پدید میآورد، آن حس جدید را به ما انتقال میدهد.
میرافضلی همچنین بهاریههایش را عمدتا امیدوارانه دانست و توضیح داد: در آخرین دفتر شعر من، «روزهایی که جز شب» که در سال ۹۸ چاپ شده، دو نمونه از این بهارانهها دارم که هم شادیآفرین است و هم نگاه ضدکلیشهای به بهار دارد، درخصوص آنهایی که تغییر فصلها را فقط در تقویم میبینند. این دو شعر را برایتان میخوانم.
انتهای پیام
نظرات