گفتوگوی من با این تاجر ترکیهای از جایی کلید خورد که یک فرش زیبای سه حوض پرندگان ایل خمسه استان فارس در ویترین مغازه قدیمیاش خودنمایی میکرد. وقتی وارد مغازهاش شدم به صندلیاش تکیه زده بود و در حال نوشیدن چای بود.
یکی از دیوارها پر بود از عکسهای کوچک یادگاری گردشگران و مشتریان خارجی که از او و پدرش در طول ۷۰ سال گذشته فرش و دستبافته خریده بودند. وقتی به آقای مهمت گفتم «فرش شیراز» چند؟ جا خورد. اطلاعات بیشتری درباره فرش دادم و او با تبسمی گرم مرا مهمان چای کرد.
فرشهایی که از دیوار آویزان بودند بیشترشان ایرانی بود؛ حتی نمکدانی که بالای سر نوهاش از دیوار آویخته شده بود. به مهمت پاشا گفتم آن توزکابی (نمکدان) چند؟ با خنده جواب داد پسرجان این همه اطلاعات را از کجا آوردهای؟ شغلت چیست؟ وقتی متوجه شد روزنامهنگارم سری به نشان رضایت تکان داد و گفت که چه خوب که روزنامهنگارهای ایرانی این همه از فرش میدانند.
به او پیشنهاد گفتوگو درباره فرشهای ایرانی را دادم و با کمال میل قبول کرد. روی قالیچه کهنه بلوچ که روی قالیچههای تلنبارشده پهن شده، نشستم و درباره فرش پرسیدم.
آشناییتان با فرش از چه زمانی شروع شد؟
پدرم، من، پسرم و نوهام چهار نسلی هستیم که با عشق فرش عجین شدهایم. فرش یعنی هنر، فرش یعنی فرهنگ، فرش یعنی زندگی، فرش یعنی عشق که شاید هر کسی نتواند آن را درک و تجربه کند. من با فرش از بچگی آشنا شدم؛ زمانی که پدرم فرشهایی را که از مناطق مختلف میخرید و توی حیاط خانه پهن میکرد و بدقت آنها را وارسی میکرد. یک فرشفروش باید با نقشههای مختلف آشنا شود و من از طریق پدرم با فرشهای ایرانی آشنا شدم. باید بگویم پس از این همه سال هنوز خیلی از نقشههای فرش ایرانیها را نمیشناسم آنقدر که تنوع دارند.
یعنی بنظرتان تنوع فرشهای ایرانی بیشتر از فرشهای ترکیهای است؟
بله، بنظرم قابل قیاس نیستند. ایرانیها مناطق مختلف بافندگی با سبکهای بسیار متفاوت دارند مثل شیراز و اصفهان و قم و کاشان و تبریز و مشهد و بختیاری و ترکمن و بلوچ و ... . در گذشته فرش ایران از تنوع بسیار زیادی برخوردار بود ولی بافندگی در کشور شما مثل سابق نیست.
از دیدگاه شما فرش ایران چه جایگاهی در بین کشورهای صاحب هنر - فرهنگ فرش در جهان است؟
همیشه درباره اینکه ترکیه خاستگاه فرش بوده یا ایران اختلاف نظرهایی بوده ولی از نظر من ایرانیها همیشه متفاوتتر از بقیه بودهاند و فرشهایشان علاقمندان به فرش را در سراسر جهان شگفتزده میکند؛ مثل فرشهایی که در دوران صفویان بافته شدهاند؛ فرشهای ابریشمی یا فرشهایی که با نخ طلا و نقره بافته شدهاند. آنها معرکهاند. آدم مجذوب این هنر میشود. رقابت با ایرانیان در زمینه طراحی غیرممکن است.
شما به چه طرحهایی از فرش ایران علاقمندید؟
این سوال بسیار سختی است. ایرانیها استادکاران زبانزدیاند که نقشههای خاصی را طراحی میکنند. فرشهای شهری قم و کاشان و اصفهان را دوست دارم. فرشهای روستایی همدان و فرشهای عشایری شیراز یا افشار را خیلی میپسندم. آنها عالیاند.
به ایران سفر کردهاید؟
بله، چندین بار به ایران آمدهام. دوستانی هم در آنجا دارم. اگر کرونا برود دوباره به ایران میروم. فرشهایی که در بازار تهران یا تبریز و قم و اصفهان میبینم به من انرژی میدهد. امیدوارم دوباره امکان سفر را داشته باشم.
فرشهایی را که در مغازهتان دارید از ایران خریدهاید؟
برخیها را برایم از ایران فرستادهاند ولی تعدادی را از کشور آلمان خریدهام. ایرانیها دیگر مثل گذشته نمیتوانند فرش بفروشند؛ دلیلش هم تحریمهاست. از طرفی فرشهای کهنه و آنتیک را بخاطر گمرک نمیتوانند به کشورشان بازگردانند و مجبورند به قیمت پایین بفروشند. این فرصت خوبی برای خرید است.
از ایران طراح و مرمتکار فرش در استانبول مشغول به کارند؟
تا دلتان بخواهد از ایران مرمتکار و رفوگر به اینجا آمده. شرایط کار در استانبول بهتر از تهران است. دلیلش این است که بسیاری از فرشهای کهنه و کارکرده و آنتیک برای تعمیر به اینجا آورده میشوند و شرایط برای کسب درآمد مرمتکاران ایرانی مهیاست. بنظرم این فرصتی بود که خود ایرانیها برای ورود فرشهای آنتیک به کشورشان از دست دادهاند.
بیشتر مشتریان شما از کدام کشورها هستند و اینکه به آنها میگویید فرشی که پسندیدهاند ایرانی است؟
بازار استانبول یک بازار تاریخی است که بازدیدکنندگان زیادی دارد. در این میان گردشگران زیادی از فرشها دیدن میکنند. معمولا کسانی که فرش یا دستبافته میخرند از کشورهای اروپایی، آمریکایی و روسها هستند. من به آنها درباره فرش توضیح میدهم و اگر فرشی را که پسندیدهاند ایرانی باشد حتما میگویم ایرانی است چراکه فرش ایران یکی از معروفترین قالیهای دنیاست.
در انتهای مصاحبه زوج جوانی که از ظاهرشان پیداست روس هستند وارد مغازه میشوند و درباره فرشی که در ویترین است میپرسند؛ همان فرشی که نقشه سه حوض پرندگان است و نوه مهمت پاشا به زبان انگلیسی درباره فرش برایشان میگوید.
وقت رفتن است. مهمت و نوهاش تا جلوی مغازه بدرقهام میکنند. چند قدم میروم و برای آخرین بار پرندگان حوض فرش را میبینم؛ پرندگان ۱۳۰ سالهای که زیر نور زرد تند ویترین به رهگذران زل زدهاند.
گزارش از حمید حاجیپور
انتهای پیام
نظرات