فرزین پورمحبی
اخیرا جوی راه افتاده که هر کس میخواهد چیزی بار رئیسجمهور اوکراین (همین زلنسکی مادرمرده خودمان) کند، با عبارت «کمدین ابله» نطقش را باز میکند و از طنز به عنوان یک خطای انسانی و یا سوءاستفاده ابزاری یاد میکند! لذا این اقدام جهتدار ما را به عنوان یک طنزنویس بر آن داشت که بیخود و بیجهت توضیحات مبسوطی را برای تنویر افکار عمومی و خصوصی و بالاخره صیانت از فضای طنازی ارائه نماییم که به شرح زیر ارائه مینماییم.
اینکه طنزنویسها، رویشان به دیوار، کلاهشان پس معرکه و پایشان در هواست، چیز جدید و غریبی نیست، اینکه دیواری از دیوار طنزنویسها کوتاهتر نبوده و نیست (حتی دیوار سفارتخانهها) شکی در آن نبوده و نیست.
اصولا ما طنزنویسها پیه این حرفه و حرفها و کرمریختنها را مانند کرم ضدآفتاب به تن و بدن مبارکمان مالیدهایم. ما با انواع فحش و تهدیدها و اقسام صیانتها حمام آفتاب گرفتهایم! انواع بلایای طبیعی و سزارینی را که از دوردستها شوخی شوخی بر سرمان آوار کردهاند بارها و بارها، جدی جدی از نزدیک دیدهایم! در مظان اتهام بودن، برایمان نوعی عادت شده و داشتن شاکی خصوصی به جرم تشویش اذهان عمومی جرم همیشگی وردلمان! به اقتضای کارمان، ساز مخالفزنیم لذا غالبا چندین متحصن ناراضی و یا صنف و قومی از خودراضی داریم که در صف مخالفانمان جا بزنیم! خلاصه در سالی مزین به شعار مانعزدایی، لَنگ نماندهایم و دربرابر سنگهای جلو پاهای لنگ، لُنگ انداختهایم! البته خدا را صدهزار مرتبه شکر؛ ناشکری نمیکنیم و گلهای هم نداریم از اینهمه انگ، چون همانگونه که در بالا گفتیم به این دست از سیخ زدنها به شدت عادت داریم در حد مرگ. اما اینها را میگوییم برای آنها که ناغافل چیزی را میگویند و نمیدانند ممکن است بعدها در دادگاه علیهشان استفاده شود. بله؛ ما هم میدانیم در عالم طنز، مثل جنگ حلوا پخش نمیکنند. اما باید گفت طنز مانند جنگ پدیدهای جفنگ نیست و طنازی نوعی خطای انسانی نیست که از آن به عنوان فحش و یا سوءسابقه، استفاده ابزاری شود! خصوصا در خصوص روسای جمهور محترم! پس لطفا کلمه کمدین را (که بزرگترین نشان در بسیاری از کشورها محسوب میشود) قدر و ارج نهیم و از آن به اندازه یک شغل آبرومند معمولی یا حداقل کمی شریفتر از دزدی و اختلاس و سایر مفساد بیادبی یاد کنیم! بله ما به همین هم قانعیم! همانطور که سابقهای مانند دستفروشی برای یک رئیسجمهور، نه تنها عار نبوده و حتی باعث افتخار است، میشود روی طنزنویسی هم به عنوان فرهنگیترین، عقلانیترین و بالاترین تبلور شکل ادبی و تاثیرگذارترین فرم بیان حساب کرد نه آنکه به حسابش رسید!
البته سعه صدر جامعه طنزنویسان آنقدر زیاد است که مانند بعضیها با زدن تق و توقی به حرفه و یا رسم و رسومشانشان، نق و نوق نمیزنند و بلافاصله به تریج قبایشان برنمیخورد. عمرا آنها با صدور بیانیهای دست به اعتصاب غذا بزنند چون اصولا اهل هیچ رژیمی نیستند! اما به هر حال بد نیست برخی بدانند که چه میگویند. طنزنویس اهل شکایتکشی و دادگاه نیست اگر هم به دادگاه برود به خاطر دفاع مقدس از خودش است. او بدون آنکه برقصد مدافع سلامت جامعه از فساد است و حرفهایش را فقط و فقط در کاغذ سفید میزند و بس.
طنزپرداز غم عالم را در دل انبار کرده و تنها ویترین خندهدارش را به روی همگان باز کرده و چنین حرکت فداکارانهای اصلا شایسته بیحرمتی نیست!
پس خلاصه میکنیم و میرویم رد کارمان:
طنزپرداز مسخره نیست؛ مسخرهبازیها، افکار ابلهانه، توقعات جاهطلبانه و همین بازیهای مسخره بزرگان را به سخره میگیرد.
یا حق»
انتهای پیام
نظرات