او در نقد فیلم شادروان به کارگردانی حسین نمازی که به صورت اختصاصی در اختیار ایسنا قرار داده، آورده است:
فقر از دری که وارد شود ایمان را از در دیگر بیرون میکند. انسانهای بیپول عموما توسریخور و مظلوم هستند و باید دلمان به حالشان بسوزد. نیازمند صدقه هستند؛ چاپلوسی و کلفتی مرفهین را میکنند. اینها تصاویری است که در سینمای ایران از انسانی که پول ندارد، به تصویر کشیده میشود و تماما سیاه، تاریک و کثیف است. اینها ناعادلانه است چرا که فقیر را مرتبه نازل انسانیت و مرفه را در مرتبه بالا میداند؛ حال آنکه پول جزو انسان نیست.
شادروان بر خلاف تمام اینها تصویری جدید از فقر را ارائه میدهد. شخصیتهای شادروان همگی بیپول و فقیر هستند اما انسانیت و زندگی در آنها موج میزند. تصویری عادلانه از فقر را میبینیم که باعث تنزل درجه فقیر نمیشود و بیپولی را یک شوخی خندهدار نشان میدهد. فقیر توسریخور نیست و اتفاقا مقتدرانه به دنبال حل مشکلاتش میرود. هنجارهای رایج را نمیداند اما همان ناهنجاریها، بددهنی، بدبویی و... سبکی از زندگیاش قلمداد شده که برای فیلم محترم است. اینجا دیگر مال دنیای فرعون نیست که فریاد انا ربکم الاعلی سر دهد، بلکه وسیله و راهی است کنار سایر راهها.
شادروان با دردها شوخی میکند و مخاطب را به خنده وا میدارد تا شخصیت و مرتبت از دست رفته فقرا را به آنها بازگرداند. در کل باید بدانید که فقیر الزاما ذلیل نیست.
برف آخر مخاطب خاص خود را دارد
وی در نقد فیلم سینمایی برف آخر به کارگردانی امیرحسین عسگری نیز آورده است:
برف آخر مخاطب خاص خودش را دارد. کارگردانش باهوش، زیرک و نکتهسنج است. لایههای پنهان زیادی دارد و همهفهم نیست. داستانش کند است اما کشش تماشا را دارد. چند خط داستانی را مطرح میکند و به هر کدام به قدر نیاز میپردازد تا مخاطب مسائلی که مد نظر کارگردان است را به درستی فهم کند. از رسوم میگوید، درباره محیط زیست حرف میزند، کلی انسان تنها را دور هم جمع کرده تا از فرد محوری جامعه بگوید و اینکه عشق امروز چقدر بیمعناست. گاو و گرگ را کنار هم میگذارد و مبدا اختلافات را یا از گاوهای نادان میبینیم یا از گرگهای قدرتمند. گاو بودن یا گرگ شدن دست خودت است اما زندگی امروز گرگها را دوست دارد. گرگهایی که بیآزارند و به انسانها خسارتی وارد نمیکنند. همانهایی که دائما در معرض اتهامند اما بیگناه و آرام راهشان را میروند.
سرما و بیروحی از فیلم بیرون میزند و کل سینما در برابر پرده جادویی یخ میزند تا شاید ذات امروزی خودش را درک کند. گاوها نفهم و دست و پا گیرند و حتی توان زایمان و یافتن بچهشان را ندارند و ضمانتهایی بیپشتوانه میکنند که این باعث میشود گرگها جورشان را کشیده و یا تیر بخورند و بمیرند یا از کارشان تعلیق شوند.
در کل این فیلم را در سکوت و با حوصله ببینید تا شاهد یک اثر هنری کامل باشید؛ البته ممکن است مخاطبش شما نباشید.
انتهای پیام
نظرات