بارش برف روز گذشته در سنندج شروع شد! آرام بود و دانه دانه میبارید و زمین خشک گویا پذیرای دانه های ریز برف نبود و همه را در خود میبلعید.
دیدن برف همه را به وجد آورده بود، دلم لک زده بود برای ساختن یک آدم برفی، گوله بازیهای برفی، اصلا هرچیزی که به برف مربوط میشود را دلم هوس کرده بود! اما این برف... گمان نمیکردم باز بتوانم یک روز برفی را از پس این همه سالهای خشک ببینم.
از فضای مجازی لایو دوستانی را که در شهرهای سقز، بانه و یا دیواندره زندگی میکردند را دنبال میکردم و از شادی آنها از آمدن برف به وجد میآمدم.
شب هنگام، برف سرعت گرفته بود و گویی برف با زمین هم آغوشی داشتند، دیگر برف را آب نمیکرد و برروی زمین مینشست.
مردم با همین برف کم هم دمدمای آخر شب از خانه بیرون زده بودند و حسابی شادی و پایکوبی خود را از آمدن برف ابراز کردند.
کوچههای ساکت آخر شب که همیشه خبر از تمام شدن یک روز دیگر داشت و همه در خانههای خود مشغول استراحت بودند، با آمدن برف ناگهان سکوت شبهای شهر شکست و آدمها را از کلبه تنهاییشان بیرون آورد و شور و نشاط دیگری به شهر بخشید.
با خیال آمدن برفی چنان خوش به خواب رفتم، صبح ناامید از اینکه حالا برفها همگی آب شدهاند پشت پنجره اتاق به نظاره نشستم، صحنهای که پیش روی چشمهایم بود را نمیتوانستم باور کنم، همهجا رخت سفید بر تن کرده بود و تا چشم کار میکرد برف بود و برف و این شعر اخوان ثالث «پیش چشمم خفته اینک راه پیموده. پهندشت برف پوشی راه من بوده»را به خاطرم آمد.
حال صدای قهقهه و شادی کودکان همهجا را پر کرده است، ساختن آدم برفی و به سمت هم گوله برفی پرت کردن جان زندهای به کوچه پس کوچههای شهر داده است؛ حتی بزرگترها هم کودک درون خود را بیرون کشیدهاند و پا به پای کودکانشان به برف بازی مشغول شدهاند.
از خیابانهای شهر که گذر میکنی، میتوانی شاهد رقص و پایکوبی شهروندان سنندجی باشی، ماشینهایی که صدای ضبطشان تا آخر تنظیم شده و بزرگ و کوچک، پیر و جوان، مرد و زن دست در دست هم رقص کردی را اجرا میکنند.
آمدن برف همیشه نوید بخش روزهایی خوش هستند، انگار برف خاطرهسازترین نعمت خدایی است، این را از قصههای دیرباز مادربزرگ و پدربزرگ از روزهای برفی دریافتم.
در روستاها، شهرها و شهرستانهای استان ولولهای از آمدن برف برپاست، گرچه جادهها، راههای روستایی مسدود اما برف با آمدنش قند را در دل کردستانیها آب کرد.
اینجا سنندج، شهر چهار فصل، شهر خلاق موسیقی، شهر تاریخ و طبیعت از پس روزهای خشک و دلتنگ هماکنون برف میآید...
انتهای پیام
نظرات