رجبعلی لبافخانیکی در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: بخشهای مختلف این قلعه نسبت به وضعیت طبیعی کوه در سطوح متفاوت قرار گرفته و حتی دیوارها از وضعیت طبیعی کوه تبعیت کرده است. وسعت قلعه کافران از قلعه مسلمانان بیشتر، اما تراکم سازههای معماری آن کمتر است.
وی اضافه کرد: مصالح ساختمانی این قلعه مانند دیگر قلعههای اسماعیلیه سنگهای لاشه با ملات گل و گچ است. مهمترین بخش قلعه دروازه ورودی و حصار دفاعی ایجاد شده در مسیر منتهی به قلعه در سمت شرق بوده که از باقی قسمتها آسیب کمتری دیده است.
این پژوهشگر خراسانی ادامه داد: بر گرد قلعه، حصاری بلند با برجها، گوشه و زوایایی به تبعیت از بافت و چگونگی بستر دیوارها بوده که بخش عمده آنها تخریب شده است. در مجاورت حصار فضاهای معماری متعددی وجود داشته که به کلی منهدم شده و در حال حاضر جزء تودههایی سنگ از آنها اثری برجای نمانده است.
لباف خانیکی خاطرنشان کرد: بر دو طرف دروازه شرقی قلعه، بخشی از حصار به ضخامت حدود ۷۰ سانتیمتر و ارتفاع چهار متر باقی مانده که میتواند نمونهای از ساختار دیوارهای قلعه باشد. در این قلعه بر خلاف قلعه مسلمانان سازههای دفاعی نسبتا کم و بیشتر گویا اقامتی بودهاند. احتمالا بر بلندای دیوارها، کنگرهها و بر فراز برجها روزنههای دید و مزغلها تعبیه شده که در جبهه شمالی معدودی برجای مانده است. در همان منطقه آثار و نشانههایی از مرمت دیوارها مشاهده میشود. فاصله این قلعه تا قلعه مسلمانان که در سمت شرقی آن واقع شده، حدود یک کیلومتر است.
وی عنوان کرد: ساختار کلی قلعه کافران به لحاظ شکلگیری حصار، دروازه، برجها، مخازن ذخیره آب و نیز مصالح ساختمانی مانند قلعههای اسماعیلیه و به خصوص قلعه مسلمانان است. اگرچه فضای سالم معماری در آن باقی نمانده که در تاریخگذاری کمک کند، اما وجود قطعات سفال ساده و لعابدار مربوط به قرون پنجم و ششم ه.ق حاکی از آن است که قلعه کافران نیز مانند قلعه مسلمانان به اسماعیلیه قهستان تعلق داشته است.
این پژوهشگر و باستانشناس خراسانی گفت: همان گونه که در آغاز بحث عنوان شد، در محدوده روستای کهن دُرُه، سه قلعه به نامهای دُرُه، مسلمانان و کافران وجود داشته است. قلعه کوچک و مشرف بر دُرُه به استناد آثار و شواهد باقی مانده قلعهای است که بعد از دوران صفوی ساخته شده و وسعت، مصالح و ساختار آن متناسب با تشکیلات و جمعیت انبوه اسماعیلیان نیست، بنابراین نمیتوان آن را در شمار قلعههای اسماعیلیه به شمار آورد.
لبافخانیکی تشریح کرد: اما دو قلعه دیگر منطقه در نزدیکی روستای گُرَسک به جهات مختلف گنجایش، شایستگی، شان و شکوه قلعه دُرُه را دارند و اگر چه در حال حاضر دو قلعه قلمداد میشوند، اما بعید نیست که در عصر اسماعیلیان لازم و ملزوم یکدیگر بودهاند و با دو نوع کاربری متفاوت بر روی هم «قلعۀ دُرُه» نامیده میشدهاند، به این معنی که قلعه مسلمانان که دارای استحکامات خاص دفاعی بوده به عنوان محل استقرار و خاستگاه تهاجمات فدائیان اسماعیلی بوده و قلعه کافران در نزدیکی آن که از وسعت زیادتر و فضاهای اقامتی کم دوامتر برخوردار بوده، احتمالا محل استقرار خانوادهها و غیر نظامیان بوده است.
وی اظهار کرد: قلعه دُرُه در واقع پایگاه اولیه اسماعیلیه قهستان و خاستگاه آنها بعد از الموت محسوب میشد و زمینه رشد و بالندگی آنها را فراهم کرد. با توجه به این زمینه مناسب در اواخر قرن پنجم ه.ق و با آغاز رستاخیز حسن صباح، حسین قاینی که قبلا در تصرف الموت کیاست و زیرکی خود را نشان داده بود، به قهستان آمد و به عنوان جنبشی نظامی، سیاسی و مذهبی در جستجوی پناهگاه و پایگاهی بر آمد که میتوانست با استفاده از نیروی آماده و پرانگیزه «قلعه دُرُه» در نزدیکی سیستان و از مضافات، مؤمنآباد را تصرف و تبدیل به پایگاه اولیه نهضت خود کند.
این پژوهشگر و باستانشناس خراسانی گفت: با تصرف آن قلعه قهستانیان برای مدت نزدیک به ۱۷۰ سال در جایگاه عاملی تعیینکننده و با برخورداری از پشتیبانی اکثریت مردم در مقابل تمام تهاجمات مخالفین خود مقاومت کردند و حملات مکرر دولتهای سلجوقی، خوارزمشاهی و همسایگان غوری، سیستانی و هروی خود را دفع کردند.
انتهای پیام
نظرات