از حال و هوای جشن هالوین هموطنانمان که بگذریم، لازم به ذکر است در تاریخ فرهنگ ایران باستان درست مصادف با جشن های هالوین غربی در این جشن میانه پاییز وجود دارد.
این روزها صفحه اینستاگرام را که باز می کنیم با حجم زیادی از تصاویر و ویدئو هایی با محتوای هالوین مردم عادی و سلبریتی ها مواجه می شویم. اما این موضوع زمانی تلنگر ایجاد می کند که رفته رفته این اتفاقات تبدیل به یک عرف در جامعه می شود.
جای تاسف دارد که هنرمندان این جامعه که یکی از بزرگترین بازوان فرهنگی کشور هستند هم سوار بر این موج فرهنگ عاریه ای می شوند و حتی اگر مردم هم از این قافله عقب بمانند با تحریک این افراد در خانه های شان حداقل یک کدوی خشمگین قرار می دهند.
هالووین در واقع جشن مسیحی، غربی و بیشتر سنتی است که از 31 اکتبر به مدت سه شبانه روز برگزار می شود و افراد در این جشن با چهره های عجیب و مخوف یا گریم افراد مشهور دور هم جمع می شوند و این روز را جشن می گیرند.
همانطور که مردم ایران در روزهای ابتدایی سال نو برای خودشان لباس نو می خرند و به استقبال بهار می روند، در برخی نقاط دنیا نیز در آخرین روزهای ماه اکتبر مردم لباس نو می خرند؛ با این تفاوت که آنها تلاش میکنند ترسناک و زشت و عجیب به نظر برسند.
اما چند نفر از افراد جامعه حتی برای یکبار عنوان این جشن به گوششان خورده است؟ و یا چند نفر از ما از محتوا و فلسفه ی این قبیل جشن های ملی را میدانیم؟
به نظر می رسد اوج تباهی فرهنگ در یک کشور متمدن برگزاری این قبیل مراسم غربی است، در حالی که در این تمدن 7هزار ساله، در آغاز و میانه و پایان هر فصل جشن هایی وجود دارد که حتی یکبار به گوشمان هم نخورده است.
سوای ایام الله و اعیاد و مناسبت هایی که در آیین مذهبی ما وجود دارد، اگر صرفا بخواهیم روی ارکان ملی مان نیز تورقی داشته باشیم باید بدانیم که در گاهشماری ایرانی، جشنهای زیادی وجود دارد که بسیاری از آنها به دست فراموشی سپرده شده است. جشنهایی که بر اساس تغییرات طبیعت در روزهای مختلف سال برگزار میشوند، مانند عید نوروز که در اعتدال بهاری برگزار میشود یا شب چله که آن را در انقلاب زمستانی برگزار میکنیم.
ایران، مردمانی سپاسگزار و قدردان دارد که در طول تاریخ به شکرانه ی هر نعمتی، به داد و دهش و خیرات می پرداختند.
زرتشتیان بر این باورند که در این هنگام ( گاهَنبار اَیاثْرِم )که برابر با آغاز سرماست، خداوند نباتات را آفرید، پس به شکرانه ی این نعمت بزرگ باید همه با هم زن و مرد و پیر و جوان، غنی و فقیر دور هم جمع شوند و جشنی مذهبی را برپا دارند. جشنی که پایه و اساسش، همدلی و نیکی است و شرکت در آن وظیفه دینی هر زرتشتی بوده؛ ابتدای مراسم با خواندن دعا و نیایش و شکرگزاری می باشد و در انتها دستگیری از نیازمندان. حضور جشن هایی این چنین، سبب همدلی و نزدیکی مردم می شد و تفاوت ها را از میان برمی داشت.
در روز 15 آبان اگر به بعضی از شهرهای ایران مانند کرمانشاه یا شهرهایی که هموطنان زرتشتیمان در آن جا زندگی میکنند، سفر کنید مردم را در حال برگزاری جشن یا مراسم ویژه ای میبینید. این مراسم به مناسبت جشن میانه است. میانه به معنای وسط است و روز 15 آبان دقیقاً میانهی پاییز است و این جشن هم به خاطر قرار گرفتن در میانهی پاییز برگزار میشود.
بعد از نیایش سفرهای پهن میشود که متعلق به همهی مردم است. در این سفره وسایل و اشیاء خاصی قرار میگیرد که هر کدام معنای خاصی دارند و هر کدام نشاندهندهی یکی از جشنهای شش گانه هستند که به آنها «گاهنبار» میگویند. چراغ روغنی نشاندهندهی گاهنبار اول یعنی اردیبهشت است و نگهبان آتش. ظرف مسی نماد گاهنبار شهریور است و نماد شهریاری و نگهبان فلزات. میوه نماد سپندارمزگان است و نماد نگهبان زمین و میوه. اصلاً خود سفره به خاطر نماد زمین است که روی زمین پهن میشود. آب گاهنبار خرداد است و نماد نگهبان آبها. دو گیاه مورد و سرو که همیشه و در تمام طول سال سبز هستند، مربوطند به گاهنبار امرداد که نماد بیمرگی و نگهبان گیاهان است.
به غیر از این نمادها خوراکیهای دیگری هم سر سفره قرار میگیرند؛ مثل نان کماج و نان روغنی که میگویند برای خیر و برکت است. برای اینکه اوستا بخوانند و تبرک باشد برنج و خورش ساده بر سر سفره میگذارند و برای نمادی از نگهبانی هم از حیوانات مفیدی که به زندگی ما برکت میدهند، شیر و تخممرغ را بر سر سفره قرار میدهند. بعد از نیایش همگی با هم بر سر سفره مینشینند و غذا میخورند و در انتها باقی غذاها بین فقیران و بینوایان پخش میشود.
جشن میانه در میان شش گاهنبار
همانطور که گفته شد زرتشتیان معتقدند که آفرینش در شش هنگام اتفاق افتاده است. به همین خاطر آیینی به نام شش گاهنبار دارند. گاهنبار ترکیبی است از کلمه گاهان و بار و به معنی زمان به نتیجه رسیدن بار و دسترنج است.
میگویند این آیین در زمان اولین سلسلهی پادشاهان در اساطیر ایرانی به وجود آمده است؛ یعنی دورهای به نام دورهی پیشدادی که جمشید پادشاه بود. این شش گاهنبار به این خاطر است که در آنها نعمتهای خداوند را سپاس گویند و در کنار آن بخشش و نیکی کنند و طوری از نظر زمانی قرار گرفتهاند که هنگام برداشت محصول است یا زمانی که مردم حاصل دسترنج خود را به دست میآورند.
گاهنبار اول روز 45ام سال است که میشود 15 اردیبهشت و زمان سرسبزی زمین است و در این هنگام آسمان آفریده شده است. گاهنبار دوم روز 150ام سال است و میشود 15 تیرماه و در این هنگام آب آفریده شده است. گاهنبار سوم روز 180ام سال است که میشود 30 شهریور یعنی زمان برداشت گندم و خرمنکوبی و در این هنگام زمین آفریده شده است. گاهنبار چهارم روز 210ام سال است که میشود 30 مهر و آغاز سرماست؛ گیاه در این هنگام آفریده شده است. گاهنبار پنجم 290امین روز سال است که میشود 20 دی و زمان استراحت کشاورزان و دامداران و آرامش میان زمستان است؛ در این هنگام جانوران آفریده شدهاند. گاهنبار ششم هنگام اعتدال بهار و فروردین است و موقعیتی که روز و شب با هم برابر میشوند؛ در این هنگام انسان آفریده شده است.
جشنهای گاهنبار هر کدام پنج روز طول میکشند و روز پنجم مهمترین روز است. چون چهار روز دیگر روز تدارکات جشن است و روز پنجم جشن بزرگ اتفاق میافتد. درست مانند گاهنبارها که در گاهنبار پنجم همهچیز آفریده شده تا در گاهنبار ششم انسان پا به عرصهی وجود بگذارد.
انتهای پیام
نظرات