به گزارش ایسنا، هر روز در کوچه و خیابان با منظرهای مواجه میشویم که هم برای جامعه دردآور است و هم احساسات فردی را آزرده میکند و هم دشمنان وقتی میخواهند علیه نظام تبلیغات کنند با انتشار تصاویر و عکسهای آن، جامعه ایرانی را فقیر و نیازمند به تصویر میکشند؛ این منظرههای رنجآور، آویزان شدن تعدادی زبالهگرد از مخازنی است که برای جمعآوری زبالهها در خیابانها تعبیه شده است.
روزگاری که آپارتماننشینی و احداث برجهای بلند جا نیفتاده بود، شهرداری با تبلیغ ساعت ۹ شب، زبالهها را در این ساعت از جلوی در خانهها جمع آوری میکرد و شغل زبالهگردی در شهر دیده نمیشد، هرچند تعدادی با چرخدستی و با صدای «نمکی» در کوچه و خیابانها پرسه میزدند و نان خشک و پلاستیکها را جمعآوری میکردند. این شغل هم خوشایند نبود، اما در مقایسه با زبالهگردهای امروزی قابل تحملتر بود.
زبالهگردها از کجا پیدا شدند؟
یکی از مشکلات حاشیهنشینی شهرها بهویژه شهرهای بزرگ، مهاجرت بدون حساب و کتاب از روستاها به بهانه پیدا کردن شغل درشهر و به دست آوردن درآمد بیشتر است. این افراد به امید وضع بهتر زندگی به شهرهای بزرگ مهاجرت کردهاند و به دلیل مهاجرتهای بیبرنامه و بیرویه و عدم پیشبینی کار برای تامین رندگی و خانواده، دست به هر کاری میزنند تا رزق و روزی خویش را به دست آورده، درمقابل اهل و عیال شرمنده نشوند.
یکی از شغلهای کاذب با درآمد خوب که نه تخصص میخواهد و نه سرمایه، جمعآوری طلای کثیف است. هرچند برای این شغل هم بایستی نزد کارچاق کنهای این حرفه و یا باندهای مخوف جمعآوری و فروش زباله، زانو زد!
متاسفانه تاکنون در هیچ یک از شهرها موفق نشدهایم فرهنگ تفکیک زباله از مقصد را به سبک زندگی مردم وارد کنیم و شاید هنوز به این نتیجه نرسیدهایم که شهروندان باید وظیفه خود بدانند زبالههای قابل بازیافت را از درخانه تفکیک کنند و پلاستیک و بطریهای آب و نوشابه را جدای از زبالههای تر و خشک در ظرفی خاص جمعآوری کرده و تحویل دهند.
متاسفانه این رفتار عادی شده که همه زواید را در نایلون بریزیم و هر ساعتی که اراده کنیم، زباله را بهصورت تفکیک نشده در مخازن سر خیابان خالی کنیم و توجه نداشتیم و نداریم که ماموران جمعآوری زبالهها همه شب مخازن را تخلیه و زبالهها را جمعآوری میکنند و تا شب بعد برای تخلیه مخزن مراجعه نخواهند کرد.
این بیمبالاتی ما و عدم توجه شهرنشینها به انتقال زبالهها در ساعت معین، موجب شده در جامعه شغلی ایجاد شود که بدون توجه به سن و توانایی کافی، به آسانی میتوان در تیم جمعآوری زباله قرار گرفت و سرتیمی که معمولا تعداد قابل توجهی از این افراد را زیر نظر دارد، بچهها را وادار به آویزان شدن به ظرفهای زباله شهری برای جمعآوری پلاستیکهایی کند که ما شهروندان میتوانستیم در خانه خویش آن را در بسته مجزا جمعآوری و در ساعت مقرر به مخازن منتقل کنیم.
نکته جالب تر اینکه افراد زبالهگرد پلاستیکها را جمع میکنند تا شب با فروش آن مبلغ قابل توجهی به دست آورند؛ مبلغی که به قیمت هزینه شدن آبروی شهر و جامعه تمام میشود.
راهحل چیست؟
باید بپذیریم که همه افراد جامعه با هر دیدگاه سیاسی، اجتماعییا از سردلسوزی و وظیفه دینی و انسانی با دیدن چهره معصوم کودکی که با لباس نامناسب از سطل زباله بالا میرود و یا گونی پاره بزرگی را به دوش میکشد، ناراحت میشویم و بارها و بارها با انداختن گناه به گردن دیگری وجدان خود را آسوده کردهایم. گاهی قدم را به پیش گذاشته، این پرسش را مطرح میکنیم که چرا بچهها روزی خود را از سطل زباله پیدا میکنند و بعضا از روی احساسات کنترل نشده مدعی میشویم که آنان غذای خود را از سطل زباله جستجو میکنند و میخورند.
صحنهای که شایـد و یا حتما ندیده باشیم! اما در شبکهها برای یکدیگر میفرستیم و چون صحت ندارد! اثری در وجود ما نخواهد گذاشت. واقعا اگر از این وضع زبالهگردی ناراحت هستیم و ناراحتی ما بجا و درست است! چرا از خانه خود شروع نکنیم!؟
برای رفع این مشکل بایستی سبک زندگی خود را تغییر دهیم و زحمت تفکیک زباله قابل بازیافت را از خانه بپذیریم. درصورتی که حداقل شهروندان این کار ساده را انجام دهند، علاوه بر آسیب زدن به بهداشت ونامناسب نشان دادن چهره شهر، کمتر شاهد صحنههای زباله گردی و سوءاستفاده از کودکان برای این شغل کاذب خواهیم بود.
پس اولین قدم این است که از خودمان شروع و زباله را از مبدا تفکیک کنیم.
دوم اینکه گردش مالی بالای صنعت زباله در دنیا باعث حضور مافیا در این حوزه شده که ایران نیز از این موضوع مستثنی نمانده است. هرچند در صورت اراده، شناسایی آنان کار سختی نیست. اگر شهرداری تصمیم به جمعآوری داشته باشد بهآسانی میتواند با همکاری نیروهای انتظامی و قضایی، پاتوق جمعآوری محلی را شناسایی و کامیونی که برای حمل آن میآید را پی گیری کند تا به محل جمع آوری اصلی که حتما از چشم شهرداری ها دور نیست، برسد.
نکته دیگر تصمیم شهرداری است که وانتهایی را مامور کرده تا زبالههای پلاستیکی و کاغذی را از شهر جمع آوری کنند و به محل تفکیک زباله در مقصد تحویل دهند. خود این حرکت که شاید برای مقابله با زبالهگردی یا بهاجبار توسط شهرداری راه اندازی شده، در صورت عدم نظارت میتواند بر این حرکت ناصحیح دامن بزند.
نکته مهم تر اینکه فراموش نکنیم که شهرداری تنها دستگاه مسئول در مدیریت پسماند و زباله نیست و انتظار می رود سایر دستگاه ها از جمله سازمان محیط زیست و وزارت کشور نیز نقش پررنگتری در این حوزه ایفا کنند.
دیگر اینکه یک اجماع عمومی برای مبارزه با این پدیده لازم است که متاسفانه هم در جامعه و هم در بین مسئولان، تصمیم مبارزه با این پدیده گرفته نشده و تاکنون ضرورت آن برای دست اندرکاران تحقق پیدا نکرده است.
اما چاره کار:
گفته شد، مهمترین راه برای حل این مشکل، تفکیک زباله از مبدا است. امروزه شهرداریها به بهانه خوف زبالهدزدها از تعبیه مخازن زباله قابل تفکیک سر باز میزنند و به نحوی که به جرات میتوان گفت که در هیچ کجای شهر و یا هیچ شهری نمیتوان این مخازنهای رنگی زباله را مشاهده کرد!
دیگر راه، جمعآوری زبالههای تجزیهپذیر در ساعت خاص از در منازل است.
راه دیگر توسعه کارخانههای کمپوست و تبدیل زباله به کود و دیگر فراوردههای آن است که اراده شهرداری را میطلبد تا مقابل باندهای مافیایی جمعآوری زباله ایستادگی و خود امکاناتی را برای جمعآوری زباله خشک فراهم کند.
و آخر اینکه شهرداری طبق برنامهای حداقل یک سال درآمد حاصله از این طلای کثیف را صرف تبلیغات و فرهنگسازی کند. صدا وسیما هم به جای تبلیغ مصرفی و سوق دادن جامعه به مصرفگرایی، ترویج فرهنگ تفکیک زباله از مبدا تا مقصد را در دستور کار خود قرار دهد.
امید داریم با فرهنگسازی در جامعه و با هماهنگی دستگاههای مسئول و همراهی مردم در آینده نزدیک، شاهد این منظرههای آزاردهنده در کوچه و خیابانها نباشیم. و آخراینکه از باب فرمان الهی "لم تقولون مالا تفعلون" درصورتی که خودمان زبالههای منزل و محل کار را تفکیک شده تحویل پاکبانان زحمتکش ندادهایم، به خود اجازه ندهیم به عنوان دلسوز پدیده زبالهگردی از این مناظر آزار دهنده انتقاد کنیم.
به امید روزی که با توسعه فرهنگ تفکیک زباله از مبدا در همه شهرها دیگر با پدیده زباله مواجه نباشیم.
انشاالله
علی متقیان
مدیر مسئول ایسنا
انتهای پیام
نظرات