چندی قبل طرح ادعایی درباره شباهت قطعه «آسمان ابری» همایون شجریان با آهنگسازی غلامرضا صادقی به قطعه «نقش تو» با آهنگسازی احسان مطوری در صفحه یکی از منتقدان موسیقی، بهانه ای جزئی بود برای پرداختن به یک معضل بزرگ به نام فقدان «کپی رایت» در کشور؛ موضوعی که ایسنا از دیدگاه سه کارشناس موسیقی به بررسی آن پرداخت.
در صحبتهای همگی این افراد ـ چه موافق کپی بودن اثر مذکور بودند و چه مخالف ـ یک نقطه مشترک به چشم می خورد و آن تأکید بر فقدان ضرورتی به نام «کپی رایت» در ایران بود. قانونی که در بسیاری موارد هنوز به صورت ریش سفیدی و حکمیت وار در کشور اجرایی میشود و در صورت ارتکاب کپی بدون مجوز از آثار موسیقایی، معیار و ابزار خاصی برای تشخیص آن وجود ندارد و قانونی هم نیست که برخورد با فرد خاطی را درست حمایت کند.
به همین جهت تصمیم گرفتیم پرسش ها درباره معیارهای تشخیص کپی بودن یک اثر و چگونگی تصمیم گیری در صورت برخورد با یک اثر کپی را به واسطه گفت وگو با نماینده ای از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم جویا شویم که پاسخ ها در مصاحبه ای جداگانه متعاقبا ارسال خواهد شد.
اما در این گزارش به ذکر آرای رامین صدیقی ـ مدیر نشر هرمس و تهیه کننده موسیقی ـ پرداخته ایم. صدیقی که در زمینه کپی رایت فعالیتهایی داشته است، درباره راهکار اجرای کپی رایت در ایران با ایسنا به گفت وگو پرداخته است.
او در ابتدا می گوید: قانونگذاری اصلی کپی رایت توسط سازمان جهانی مالکیت معنوی(WIPO) انجام میشود. بسیاری از کشورها برای اینکه قوانین کپی رایت در کشورشان رعایت شود، عضو کنوانسیون «برن» میشوند. زمانی که در بحث کپی رایت پای موسیقی در میان باشد، کشورهای عضو «برن» با تشکیل نهادهایی، قانونهای مشتقی از قانون اصلی را برای خود تدوین میکنند. در این قوانین؛ مقررات، دستورالعملها، آیین نامهها و حتی تعرفه بخش قهری نیز مشخص میشود.
صدیقی ادامه می دهد: البته در هیچ جای دنیا قانونگذاری مسائل کپی رایت وظیفه نهادهای دولتی نیست، بلکه نهادهای عمومی مانند رادیو و تلویزیون (که قرار بوده رسانه ملی باشد)، این کار را انجام میدهند. نهادهای کپی رایت متشکل از اعضایی هستند که عموم آنها از صنف مربوطه و تعدادی هم از بخش حقوقی آن صنعت هستند که به عضویت درمیآیند. درواقع برخی از اعضای این نهادها به نوعی ذی نفع هستند، حق عضویت میپردازند و آثار خود را با پرداخت مبلغی به ثبت میرسانند که تحت پوشش آن مقررات قرار بگیرند.
این تهیه کننده موسیقی تاکید می کند که «اجرای قانون کپی رایت یک کار قهری نیست. تنها درصد کمی از این قانون قهری است و بخش عمده آن شفاف کردن روابط و مناسبات است. مانند یک عقدنامه و سند ازدواج که در آن مشخص شده طرفین چه حق و وظایفی نسبت به یکدیگر دارند.»
مدیر نشر هرمس ادامه می دهد: زمانی در کپی رایت نگاه قهری وجود دارد که قوانین آن رعایت نشود. مشکل ما در ایران این است که آن بخشی را که توضیح میدهد چه قوانینی و به چه صورتی باید رعایت شوند، نداریم. وقتی قوانین ما درباره کپی رایت کلی است و هیچ آیین نامه یا قوانین مشتقی ندارد، آنچه که درباره کپی رایت زیر پا گذاشته میشود، همیشه در هالهای از ابهام خواهد بود.
تمام مناسبات برای کشورهای عضو «برن» مشخص است
صدیقی همچنین درباره روابط بین مصرف کننده اثر و خالق آن بر اساس کپی رایت توضیح می دهد: برای ۱۷۰ کشوری که عضو کنوانسیون برن هستند، تمام مناسبات مشخص است. مناسباتی از جمله استفاده مستقیم، اجرای یک اثر، ریمیکس یک اثر، استفادههای ثانویه از یک اثر (یعنی یک اثری را در یک مدیوم دیگر مورد استفاده قرار دهند که اصطلاحا به آن synchronize یا همزمان کردن میگویند)، استفاده تجاری از یک اثر و در مواردی هم مثلا وقتی که اثر یک آهنگساز را روی یک فیلم مستند قرار میدهند که در واقعیت هدف استفاده از آن در موقعیت دیگری بوده است.
او تصریح می کند: در قانون ۱۳۴۸ ایران این موارد به صورت خیلی کلی مشخص شده گرچه که نهادهای مربوطه باید براساس قانون اصلی کپی رایت؛ آیین نامه، دستورالعمل و مقرراتی را مشخص کنند. در نتیجه زمانی که خلاء مقرراتی در حوزه کپی رایت داشته باشیم، مواردی را که به آنها برمیخوریم، مجبور هستیم به صورت عرفی، ریش سفیدی و یا هر که قدرت بیشتری داشت، حل کنیم. حتی دادسرای هنر و رسانه نیز الگوی مشخصی ندارد که بداند در صورت مواجهه با یک پرونده کپی رایت چگونه برخورد کند. به همین جهت تنها باید دید که قدرت وکلای طرفین دعوا چقدر است و استدلالهای آنها چگونه است که البته هیچ کدام از اینها تضمین شده نیست.
در کپی رایت اصل بر خوداظهاری است
صدیقی درباره روند تشخیص کپی بودن آثار موسیقایی در کشورهای عضو کنوانسیون «برن» توضیح می دهد: در آنجا اصل بر خوداظهاری و صحت اظهارات است؛ یعنی شما ادعا میکنید که صاحب یک اثر هستید و نهادهای کپی رایت در جهت ادعای شما، اثر را وارد مراحل ثبت میکنند. البته تا حدی امکان راستی آزمایی اثر مبنی بر اینکه واقعا منحصر به فرد است یا از کار دیگری کپی یا الهام گرفته شده است، وجود دارد. از آنجایی که اصل بر خوداظهاری است، اساس بر این است که اگر الهامی گرفته شده، این نکته در هنگام ثبت کار قید شود. به این صورت که مثلا اثر ساخته شده بر مبنای اثر فلان هنرمند با کسب اجازه خلق شده و یا اثر برگرفته از کاری است که ۱۰۰ سال پیش ساخته شده و مشمول قوانین کپی رایت نیست. اگر در راستی آزمایی مشخص شود اثری که ارائه شده، به اثر دیگری شباهت دارد، با کسی که قصد ثبت اثر خود را داشته وارد گفت و گو میشوند؛ زیرا خیلی وقتها ممکن است دو اثر برحسب تصادف به یکدیگر شباهت داشته باشند.
او ادامه می دهد: زمانی که مشخص شود در اثری کپی صورت گرفته یا درباره اصل بودن کار شبههای وجود داشته باشد، نهاد مربوطه با صاحب اثر وارد مذاکره میشود. اگر راستی آزمایی منفی بود اثر به ثبت خواهد رسید. فرض هم بر این است آن کسی که برای بار اول کاری را ارائه میدهد، اثر به نام او به ثبت برسد. ولی اگر مدتی بعد فرد دیگری مدعی شود اثری که به ثبت رسیده متعلق به او بوده و ادعای او به اثبات برسد، اثری که درباره صاحب اصلی آن شبهاتی وجود داشته، به نام نخستین خالق کار به ثبت خواهد رسید. در ادامه هم اگر در آن مدت، حق و حقوقی بوده که به صاحب جعلی پرداخت شده، جمع آوری خواهد شد و به صاحب اصلی اثر پرداخت میشود. همچنین اگر در دعوای طرفین مشخص شود که مالک جعلی سهوا آن کار را کرده تنها حقوق جمع آوری و عودت داده خواهد شد ولی اگر مشخص شود که فرد، جرمی مرتکب شده نه تنها باید حق و حقوق را پرداخت کند بلکه باید جریمه هم بدهد.
حکمیت تنها ابزار تشخیص کپی رایت در ایران
از او سوال کردیم که در حال حاضر چه ابزاری برای تشخیص کپی رایت در ایران وجود دارد؟ می گوید: حکمیت. باید مورد به مورد حکمیت شود. پروندههایی که در دادسرای هنر و رسانه مفتوح میشود اگر به دعوای حقوقی کشیده شود قاضی باید از دو طرف عدله را دریافت کند. البته خیلی وقتها خود قاضی نمیتواند تصمیم بگیرد و باید به سراغ یک کارشناس رفته و اطلاعات جمع کند. در موارد بسیاری هم پیش آمده که پرونده به نهادی مانند خانه موسیقی ارجاع داده و از آنها نظرخواهی شده است.
یک اثر چند سال پس از درگذشت خالقش آزاد میشود؟
او پاسخ می دهد: این یک قانون متغیر در کشورهای مختلف است؛ در ایران ۵۰ سال است، در امریکا ۷۵ سال، در اروپا عددش در هر کشور تفاوت دارد که مثلا فرانسه طولانیترین زمان را از نظر مدتی که یک اثر کماکان تحت پوشش قوانین مالکیت قرار میگیرد، دارد. در قوانین مالکیت کلمهای هست که به آن public domain میگویند؛ به معنای اثر عمومی. آثار فرهنگی و هنری پس از گذراندن دوره زمانی مشخصی پس از مرگ خالقشان که در هر کشور متفاوت است، آزاد خواهند شد و دیگر هر کسی میتواند از آنها استفاده کند.
صدیقی تصریح می کند: اما باید فرض را بر این گرفت که یک اثر اجراشده با یک اثر نوشته شده، تفاوت دارد. به این منظور که مثلا فوگهای باخ مکتوب است و از مرگ خالق آنها بیش از ۷۰ سال گذشته است، اکنون کلیه فوگهای باخ جزو آثار عمومی است و هر کسی میتواند آثار او را اجرا کند. ولی اگر مثلا آقای مستیسلاف روستروپوویچ (از بهترین نوازندگان ویولنسل جهان) که تنها ۱۴ سال از مرگ او میگذرد این قطعه را اجرا کرده باشد، کسی اجازه ندارد از اجرای او استفاده کند؛ چون شامل قانون کپی رایت میشود. همچنین نمیتوان از اجرای سمفونی ۹ بتهوون توسط ارکستر فیلارمونیک برلین در ۱۵ سال پیش که توسط شرکت دویچه گرامافون منتشر شد، استفاده کرد و باید از ارکستر فیلارمونیک برلین و شرکت دویچه گرامافون اجازه گرفت.
معیارهای تشخیص کپی و الهام چیست؟
صدیقی بیان کرد: یک اثر سه مولفه منحصر به فرد دارد که آن را شامل قوانین مالکیت میکند؛ اگر موسیقی آواز داشته باشد، ترانهای که خوانده میشود شامل کپی رایت است. دومین نکتهای که به عنوان کار خلاقه در موسیقی شامل کپی رایت میشود، تم یا ملودی اثر است. سومین مسئله هم تنظیم یا arrangement یک اثر است.
او ادامه می دهد: در موارد کپی، اگر عین ملودی یک اثر که پیشتر به ثبت رسیده، به هر شکلی استفاده شود، کپی صورت گرفته است. همچنین باید توجه داشت که نمیتوان گفت که مثلا چون اصل کار با گیتار بوده و نسخه دوم با پیانو، پس کپی نیست. اگر تنظیم ملودی را تغییر دهید، تنظیم شامل کپی رایت است؛ چون arrangement آن تغییر نکرده است. اما اگر از یک ملودی استفاده شود، تغییراتی روی آن صورت بگیرد و شباهتهایی وجود داشته باشد، در دسته بازآفرینی قرار میگیرد.
او اضافه کرد که «گاهی از یک اثر موسیقی بخشهایی به عینه استفاده میشود، به صورتی که مثلا قطعه موسیقی پنج دقیقه است، ولی سه دقیقه از آن به عینه در کار جدید به صورت ریمیکس استفاده میشود که این هم شامل کپی رایت است.»
الهام گرفتن چیست؟
صدیقی بیان می کند: درباره الهام گرفتن میتوان اینگونه توضیح داد که مثلا نمونه مرغ سحر را استفاده میکنید ولی کار دیگری میسازید. ولی دلیل نمیشود آن چه که از آن الهام گرفته شده وجود نداشته باشد. کسی که از اثری الهام بگیرد و کار جدیدی بسازد، اثر جدید هم شامل کپی رایت میشود اما آن چه که از آن الهام گرفته شده، باید حق و حقوقش رعایت شود. یعنی میتوان از اثر یک نفر الهام گرفت، کار جدیدی ساخت و آن را به ثبت رساند ولی باید حق معنوی اثر را رعایت کرد و چه بسا که فرد مجبور شود از نظر مادی هم مبلغی را پرداخت کند.
او در پایان می گوید: البته خیلی وقتها پروندههایی پیش میآید که در آخر نمیتوان درباره آنها یک رأی قطعی داد. مثلا چیزهایی میتواند در روح زمان حاکم باشد و آدمها بدون اینکه از یکدیگر اطلاع داشته باشند به یک نتیجه برسند. این امر دلیل بر این نیست که کسی از دیگری کپی کرده باشد. به عنوان نمونه هنوز نمیدانیم که تلسکوپ را کوپرنیک اختراع کرده یا گالیله؛ چون از نظر زمانی با اختلاف زمانی کمی و با فاصله جغرافیایی زیاد از یکدیگر این وسیله را ابداع کردهاند. شرایط آن دوره نیز اثبات میکند که در آن زمان هیچ شانسی نبوده که این دو از یکدیگر کپی کرده باشند.
انتهای پیام
نظرات