به نقل از سایکولوژی نیوز، ما در دنیایی زندگی میکنیم که فشار ناپایدار بر منابع وجود دارد و باید برای اطمینان از زندگی نسلهای آینده در کنار سایر موجودات زنده در اکوسیستم تغییراتی ایجاد کنیم. همه متعهد شدیم که ردپای کربن خود را کاهش دهیم اما انجام اقدامات در این زمینه دشوار است. یکی از نگرانیها این است که هر اقدامی برای تصحیح راههای مخرب باعث کند شدن توسعه اقتصادی میشود، حتی اگر این دیدگاه در مورد توسعه بهطور کامل محرک روشهای جایگزین نباشد فرضیهای که به دنبال این نگرانی وجود دارد این است که رشد اقتصادی یک عامل ضروری برای خوشبختی خواهد بود و آیا درست است؟
پاسخ پیچیدهتر از اقدامات سنتی در پیشرفت اجتماعی است و بیشتر معیارهای سنجش پیشرفت بر مواردی مانند تولید ناخالص داخلی (GDP) تمرکز دارد. با این حال، این یک اقدام اولیه است که نمیتواند چالشهای زیستمحیطی و اجتماعی مانند کاهش منابع طبیعی یا افزایش نابرابری درآمدی را در بر بگیرد. بنابراین چگونه میتوانیم شادی را در مقیاس اجتماعی اندازهگیری کنیم؟ اگرچه اندازهگیری شادی دشوار اما یک معیار بهزیستی ذهنی است و به نظر میرسد یک شاخص خوب برای خوشبختی افراد در کنار موارد دیگر مانند سلامتی، حمایت اجتماعی و درآمد باشد.
به نظر میرسد تمرکز بر درآمد فقط تا حدودی با شادی مرتبط است، شما به پول نیاز دارید زیرا به شما امکان دسترسی به کالاها و خدماتی را میدهد که نیازهای اساسی انسان را تامین میکند. بنابراین، به نظر میرسد در کشورهای کم درآمد شادی با درآمد مرتبط است اما نتایج تحقیقات نشان میدهد که افراد در بسیاری از کشورها با افزایش ثروت شادتر نمیشوند و این موضوع با عنوان «پارادوکس ایسترلین» معرفی میشود و نشان میدهد، با گذشت زمان، شادی افزایش نمییابد.
برخی از تحقیقات اخیر سوالات متفاوتی را مطرح میکنند که اگر برای برآوردن نیازهای اساسی به پول نیاز نبود، آیا درآمد در خوشبختی تاثیر خاصی داشت؟ در این بررسی جوامع کمدرآمد که در آن افراد، نیازهای خود را برآورده میکنند و تجارت جزئی برای برخی از کالاها و خدمات دارند مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتایج یافتهها این دیدگاه که رشد اقتصادی شرط لازم برای خوشبختی است یا خیر را به چالش میکشد. در این بررسی بالاترین سطح شادی در میان جمعیتهایی با کمترین میزان درآمد مشاهده شد. شادی در این جوامع با شادی گزارششده در کشورهای با درآمد بالا قابل مقایسه بود؛ بهعنوانمثال، میزان رضایت از زندگی در مناطق فقیر مشابه شادی در کشورهای فنلاند و دانمارک (کشورهایی با بالاترین میانگین رضایت افراد) بود.
به نظر میرسد، افراد از قرار گرفتن در محیطهای طبیعی، سلامتی و شادی کسب میکنند. شادی بیانشده در این جوامع ممکن است محصول زمان سپریشده در این محیطها باشد. فعالیتهای دلپذیری مانند گوش دادن به موسیقی، استراحت یا پیادهروی در کنار دریا اغلب در مکانهای کمدرآمد گزارش میشود و فراوانی این عوامل با کسب درآمد کاهش مییابد.
نتایج بررسی نشان داد که میتوان در جوامع خودکفا سطوح بالایی از شادی را با تاثیرات محیطی و مادی کم تجربه کرد، نه این که همه باید به جوامع ساحلی کوچک و محیطهای مشابه برویم اما این مورد به ما بینش بیشتری میدهد که چگونه با تامین نیازهای اساسی و توجه به زمان و نه افزایش درآمد از هر راه ممکن شادی را افزایش دهیم.
انتهای پیام
نظرات