به گزارش ایسنا، عباس مهدی، فعال گردشگری با طرح این پرسش در یادداشتی نوشته است: «این روزها از سوی فعالان گردشگری این پرسش زیاد مطرح میشود و بسیاری از آنها به برونرفت از این بحران با توجه به تداوم شرایط کرونایی خوشبین نیستند.»
او در این نوشتار، به تحلیل وضعیت موجود در گردشگری و میراث فرهنگی و چشمانداز پیش روی مدیران آن در ارگ آزادی پرداخته و ادامه داده است: «بیتردید پایان واکسیناسیون عمومی دستکم تا سال آینده زمان خواهد برد و گردشگری با این روند، به جایگاه گذشته خود دست نخواهد یافت. اما معادله دیگری که با رونق گردشگری پیوند خورده، نامعلوم بودن مسیر تحریمهاست که در کنار کرونا، آسیبهای جدی به صنعت گردشگری ایران وارد کرده است.
کرونا و تحریم دو مانع بزرگ برای گردشگری داخلی و خارجی است که در خوشبینانهترین حالت ممکن، ضرغامی در صورت تحویل گرفتن وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، تا سال آینده با آن مواجه خواهد بود و امکان هرگونه تحول و رونق را از او خواهد گرفت. مونسان و تیمش هم آمادگی ورود به بحران کرونا و تحریم را نداشتند و به دلیل فقدان برنامه و تکیه نکردن بر ظرفیتهای بخش خصوصی، در مدیریت بحران صنعت گردشگری ناکام ماندند.
در حقیقت، هر آنچه وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در دولت روحانی به آن میبالد مربوط به شرایط مناسبی بود که در مقطعی کوتاه و پس از مذاکرات برجام مهیا شد و خبری از اپیدمی کرونا در کشور نبود. آن زمان، شرایط برای بخش خصوصی فراهم بود و صنعت گردشگری روزهای پررونقی را سپری میکرد، اما با سایه سنگین تحریمها و پس از آن، با شیوع جهانی ویروس کرونا ورق برگشت. بنابراین مهمترین رویکردی که فعالان گردشگری از وزیر جدید انتظار دارند برنامهای مبتنی بر لحاظ کردن شرایط موجود است؛ برنامهای که بتواند هم گردشگری داخلی را رونق بخشد و هم زمینه حضور گردشگران خارجی بهویژه کشورهای منطقه را در چارچوب پروتکلهای جهانی فراهم کند؛ تجربهای که در سایر کشورها در حال آزمون و خطاست و میتواند الگویی برای وزیر جدید باشد.
بهرهگیری از میراث فرهنگی و صنایع دستی در چرخه صنعت گردشگری دیگر رویکردی است که وزیر جدید میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی باید در اولویت کاری خود قرار دهد. میراث فرهنگی و صنایع دستی هنوز در معادلات گردشگری کشور نقش پررنگی ندارند و این درحالی است که سالهاست کشورهای موفق دنیا این ظرفیتها را اولویت جذب گردشگران قرار دادهاند.
برگ برنده ضرغامی، شناخت او از رسانهها و جایگاه شبکههای اجتماعی است. ایران در میان کشورهای دنیا ناشناخته باقی مانده و دولتهای قبل در معرفی ایران حتی در کشورهای همسایه نیز موفق نبودهاند. عزتالله ضرغامی به دلیل فعالیت در معاونت سینمایی و رسانه ملی به نقش رسانهها در معرفی داشتههای ایران در گردشگری آشنا است. او در شبکههای اجتماعی نیز فعالیت چشمگیری دارد، از اینرو به نقش فضای مجازی در کسبوکارهای گردشگری و معرفی جاذبههای گردشگری واقف است.
آنچه ضرغامی در صورت کسب آرای نمایندگان مجلس و تکیه زدن بر کرسی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی باید اساس و اولویت کاری خود قرار دهد، تشکیل شورای مشورتی و بهرهگیری از نقشه راه صاحبنظران و کارشناسان حوزه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است؛ الگویی که کشورهای موفق در صنعت گردشگری از آن بهره گرفتهاند و وزیر مجری تصمیمات کارشناسی است که گِرد میزهای تخصصی گرفته میشود.
دیگر مؤلفهای که صنعت گردشگری ایران برای تعامل جهانی به آن نیازمند است، بهرهگیری از ظرفیت سفارتخانههای خارجی در تهران و سفیران ایران در خارج از کشور است. این ظرفیت هیچگاه بهدرستی به کارگرفته نشده و اساسا دیپلماسی در وزارت میراث فرهنگی و گردشگری تا کنون رویکردی فانتزی و رسانهای داشته است.
با این شرح، وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی بیش از تخصص به وزیری نیازمند است که در کابینه و مراکز تصمیمگیر حاکمیتی، جایگاه داشته باشد و بتواند حرفش را به کرسی بنشاند. خوشبختانه عزتالله ضرغامی به دلیل سالها فعالیت در رسانه ملی در ارکان حاکمیتی نفوذ دارد و نسبت به سایر وزاری کابینه فرد شناختهشدهتری محسوب میشود. این ویژگی قدرت چانهزنی وزارت گردشگری را بالا خواهد برد.
آنچه هویداست حال ناخوش و بحرانزده بسیاری از مراکز گردشگری است که از شرایط اقتصادی و کرونایی کنونی آسیبهای جدی دیدهاند و بسیاری از فعالان این عرصه، خانهنشین شدهاند. بازگشت امید و زنده ماندن صنعت گردشگری نیازمند انتخاب مدیرانی است که توانایی، خلاقیت، نوآوری و کارآمدی لازم را برای رونق دوباره گردشگری داشته باشند.
مدیریت در وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی بهویژه در حوزه اداری و فکری به خانهتکانی اساسی نیاز دارد؛ مدیرانی که شناختی از معادلات نوین صنعت گردشگری ندارند و در دنیای بخشنامهها و آییننامهها سیر میکنند. ضرورت دارد وزیر جدید اصلاح بدنه فربه و ناتوان اداری این وزارتخانه و سطوح استانی را به جریانی تصمیمساز برای صنعت گردشگری مبدل کند.
اصلاح برخی نگرشهای این وزارتخانه نیز باید در اولویت نخست قرار گیرد. به عنوان نمونه آمایش سرزمینی در ساخت مراکز گردشگری موضوعی مهم و حیاتی است که موجب رونق گردشگری در گستره وسیعی از کشور خواهد شد.
نمایشگاههای گردشگری دیگر ظرفیتی است که در تمام این سالها مورد حمایت قرار نگرفته و بخش خصوصی با توان و داشتههای خود و صرفا برای خالی نبودن غرفه ایران در این رویدادها حضور یافته است. این درحالی است که هرگونه معرفی ایران در ابعاد فراملی باید مورد حمایت وزات میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی قرار گیرد و نباید تنها به بخش خصوصی متکی بود.
از دیگر ظرفیتهای مغفولمانده و حیاتی در این وزارتخانه، آثار ثبت ملی و جهانی است که متاسفانه تنها ثبت میشوند و در چرخه گردشگری کشور جایگاهی ندارند. ابلاغ مراتب ثبت به استانداران تنها اقدامی است که تاکنون از سوی وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی انجام شده است. درحالی که هدف از ثبت این آثار، حفظ و احیا و بهرهبرداری مناسب در صنعت گردشگری است؛ اهدافی که تحقق آن صرفا در توان ادارات کل استانی و شهرستانی نیست و اساسا بودجهای برای آن ندارند، بنابراین بسیاری از این آثار به حال خود رها میشوند.
ایرانیان خارج از کشور ظرفیت مغفولمانده دیگری است، درحالی که با شناختی که این افراد از کشور محل زندگی و تولد خود دارند میتوانند تورهای بسیاری را روانه ایران کنند.»
انتهای پیام
نظرات