فرزاد رمضانی بونش در گفت و گو با ایسنا، در ارزیابی از تحولات افغانستان گفت: با توجه به وضعیت کنونی استراتژی نظامی ، سیاسی و میدانی طالبان به نظر می رسد که طالبان دو رویکرد مهم را در حوزه نظامی و سیاسی پیگیری می کند.
وی تصریح کرد: از یک طرف تلاش می کند به لحاظ نظامی و میدانی با افزایش جایگاه خودش که قبلا در حوزه نفوذ آن نبوده مانند غرب، و شمال افغانستان و همچنین مناطق تاجیک و هزاره نشین عملا دست برتر را در صحنه سیاسی و نظامی در افغانستان داشته باشد و به عنوان یک ابزار و اهرم برای هر نوع گفتوگوی سیاسی چه در چارچوب گفتوگو با آمریکا و یا گفت و گوهای بین الافغانی و یا رایزنی با سایر بازیگران از آن استفاده کند.
این پژوهشگر مسائل منطقه همچنین بیان کرد: به عبارت دیگر طالبان تصور می کند هرنوع افزایش حضور به لحاظ نظامی و سیاسی در مناطق مختلف و تصرف سرزمینی و قدرت گیری در مناطق بیشتر افغانستان دست آنها را در حوزه دیپلماسی نظامی و بازیگران منطقهای بازتر می کند و راهی برای کسب امتیاز بیشتر می شود.
وی ادامه داد: در حوزه سیاسی و داخلی نیز رویکرد طالبان برای فشار بیشتر به دولت افغانستان است و از نظر آنها این گونه تلقی می شود که می تواند خواسته حداکثری خود را برای هر گونه رایزنی جهت رسیدن به توافق صلح و آتش بس تحقق بخشد. در واقع رهبران طالبان معتقد هستند از کارت مهم صحنه میدانی و نظامی در صحنه افغانستان می توانند به عنوان ابزار دیپلماتیک و سیاسی استفاده کنند و مطالبات حداکثری خود را به دولت و جناح های عمده افغانستان از جمله تاجیک و هزاره به منصه ظهور برسانند و آنها را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند.
رمضانی بونش همچنین در رابطه با روند گفت و گو ها و مذاکرات صلح گفت: در وضعیت کنونی به نظر نمی رسد شرایط بر سر آغاز گفت و گو ها با توجه به گفت و گوهایی که اخیرا در دوحه انجام شد و هیاتی از مقامات و رهبران سیاسی افغانستان در آن حضور داشتند به زودی به نتیجه برسد.
این کارشناس مسائل افغانستان خاطر نشان کرد: شکاف گسترده ای بین خواسته های طالبان و اهدافشان وهمچنین منافع دولت افغانستان وجود دارد و خواسته حداکثری طالبان و دولت کابل موجب شده که عامل مهمی بر سر راه گفت و گو ها باشد و عملا روند گفت و گوها را با چالش مواجه کردهاند ضمن اینکه برخی از شخصیت ها در تلاش هستند که جایگاهی را برای خود به دست آورند.
وی در ادامه اظهار کرد: از سوی دیگر طالبان تلاش می کند تا احزابی مانند جمعیت اسلامی، هزاره، و دوستم را وادار به گفتوگوهای دو جانبه بکند تا امتیازات کمتری به او بدهد اما این رویکرد طالبان نیز به نظر شکست خورده است زیرا احزاب تلاش می کنند تا در قالب دولت جمهوری اسلامی افغانستان روند مذاکره با طالبان را پیگیری کنند.
رمضانی بونش همچنین به نقش بسیار مهم بازیگران منطقه ای در فرایند صلح و ثبات افغانستان اشاره کرد و گفت: در این میان نقش پاکستان بسیار برجسته است از آن جهت که در حال حاضر یک دامنه شکاف و روند واگرایی بین دولت افغانستان با پاکستان ایجاد شده و طرفین اتهاماتی را علیه یکدیگر مطرح کرده اند.
این پژوهشگر مسائل منطقه همچنین گفت: در صفحات مجازی افغانستان مطرح شده که طالبان نقش اصلی را در تحولات کنونی و درصحنه افغانستان با حمایت مستقیم و غیر مستقیم برخی از بازیگران ایفا می کند و همین مساله ناامنی افغانستان را تحت تاثیر خودش قرار داده که در این زمینه پاکستان نقش مثبت و منفی را می تواند داشته باشد.
وی در پایان گفت: سایر بازیگران نیز با توجه به نوع نگاهشان رویکرد خاصی را به این تحولات دارند البته در این وضعیت و برای روند صلح در افغانستان بازیگران منطقه ای و بین المللی در چارچوب یک برنامه واحد و روند منافع مشترک می تواند این مسائل را پیگیری کرده و مانع از افتادن افغانستان به وضعیت جنگهای داخلی شوند.
انتهای پیام
نظرات