به گزارش ایسنا، از ابتدای همهگیری کرونا، سالنهای تئاتر جزو اولین مکانهایی بودند که بر اساس بخشنامه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خیلی زود تعطیل شدند و در یک سال و نیم گذشته بارها با خبر تعطیلی و بازگشایی تئاتر رو به رو شدهایم.
به تازگی و در شرایطی که سالنهای نمایشی اندک رمقی پیدا کرده بودند و بعضی گروههای تئاتری از استقبال تماشاگران نمایشهایشان دلگرم شده بودند، ورود موج پنجم کرونا و گسترش گونه دلتای آن، برای چندمین بار سالنهای تئاتر را به تعطیلی کشاند.
از روزهای پایانی هفته گذشته با اعلام قرمز شدن وضعیت تهران از نظر شیوع کرونا، سالنهای تئاتر و گروههای نمایشی پیشبینی میکردند که تعطیلی دیگری در راه است زیرا طبق بخشنامهای که پیشتر از سوی ستاد ملی مقابله با کرونا اعلام شده بود، فعالیت مشاغل گروه دو که تئاتر هم از ابتدای سال جاری در آن قرار گرفت، به هنگام وضعیت قرمز به صورت خودکار تعطیل خواهد شد.
بر همین اساس روابط عمومی سالنهای دولتی همچون مجموعه تئاتر شهر و تالار هنر طی اطلاعیهای خبر دادند که اجرای نمایشهایشان تا اطلاع ثانوی تعطیل است. البته در این میان مجید رجبی معمار، مدیرعامل خانه هنرمندان ایران از عملکرد مرکز هنرهای نمایشی در این زمینه انتقاد داشت و گلهمند بود که چرا این تعطیلی به صورت رسمی به مجموعههای نمایشی ابلاغ نشده و فقط به سایتهای فروش بلیت اعلام شده است.
اما در آخرین ساعات روز چهارشنبه ۱۶ تیر ماه بعضی از تماشاخانههای خصوصی در صفحات رسمیشان اعلام کردند که فعالیتهای خود را از روز یکشنبه ۲۰ تیر ماه ادامه خواهند داد و این در حالی است که مجموعههای دولتی همچنان تعطیل هستند.
در وضعیتی که هر روز اخبار گوناگونی درباره افزایش ابتلا به گونه دلتای کرونا میشنویم، طبیعتا نمیتوان به آسانی درباره فعالیت سالنهای تئاتری حکم قطعی داد اما از سوی دیگر در دوران سخت اقتصادی که بسیاری از فعالان تئاتر، امکان اشتغال و کسب درآمد نداشتهاند و کمرشان در زیر فشارهای نفسگیر اقتصادی خم شده، نمیتوان مانع فعالیت آنان شد. به همین دلیل است که مجموعههای خصوصی که بیشتر آنها ساختمانهای استیجاری در اختیار دارند، دیگر توان ادامه تعطیلی را نداشتند و اعلام بازگشایی کردند.
با این حال کدام انسان خردمندی است که در وضعیت دشوار فعلی که هر آن بیم ابتلا به این ویروس نفرتانگیز وجود دارد، حاضر باشد از جان و سلامتی خود بگذرد و خطر کند؟ بارها در گفتگوهای رسمی و غیررسمی شنیدهایم که فعالان تئاتر عنوان کردهاند اگر راه دیگری برای کسب درآمد و البته فرار از بطالت بیکاری داشتند، حاضر نمیشدند این چنین خود را به خطر بیندازند. البته در این بین برخی از آنان هم گلهمند بودند و هستند که وقتی فعالیت دیگر اصناف مانند مراکز خرید، کافهها و رستورانها بلامانع است، چرا همیشه تئاتر، اولین جایی است که باید به تعطیلی تن بدهد. بویژه با در نظر گرفتن این نکته که پروتکلهای بهداشتی در تئاتر بارها بیش از مکانهایی مانند کافه و رستوران رعایت میشود.
اگر هزار صغری و کبری دیگر هم بچینیم، درباره تعطیلی یا فعالیت تئاتر نمیتوان به راه حلی قطعی رسید ولی آنچه واضح و مبرهن است، این است که جامعه تئاتری حق دارد بابت بیبرنامگیها دلگیر و گلهمند باشد. یک سال و شش ماه از ورود کرونا میگذرد و با وضعیتی که در زمینه واکسیناسیون داریم، هیچ مشخص نیست این ویروس تا چه زمانی بر زندگی ما سایه بیندازد. بنابراین خیلی طبیعی است که باید برای کسب و کار هنرمندان تئاتر چارهای اندیشیده میشد. چگونه ممکن است کسانی که هیچ منبع درآمد دیگری جز تئاتر ندارند و گناهشان این است که جز کار نمایش، کار دیگری نمیدانند، در وضعیت اقتصادی فعلی که خود مسئولان هم به دشواریِ فزاینده آن معترف هستند، بدون هیچ درآمدی بتوانند زندگی کنند.
قرار نیست عزت انسانی خانواده تئاتر را که افرادی صبور و تلاشگر هستند، با دادن کمکهایی صدقه مانند خدشهدار کنیم (حال بماند که اصولا هیچ نهادی هم پول اضافهای ندارد که در این زمینه دست به جیب شود) اما به عنوان مدیر و مسول و وزیر در برابر اشتغال این خانواده وظایفی داریم.
بر ما ببخشایید که بار دیگر موضوعی تکراری را مطرح میکنیم اما قصه همان قصه فریادی است که هنوز به جایی نرسیده است.
در تمام دوران کرونا که بیشتر جشنوارههای هنری با هر کیفیتی برگزار شدند، هیچ تدبیری اندیشیده نشد تا ایدههایی که جامعه تئاتری در خلال گفتگوهای مطبوعاتی خود درباره ایجاد فضای کار مطرح میکرد، بررسی و اجرایی شود. هرچند عملی کردن برخی از این ایدهها همچون از سر گیری ساخت تله تئاتر به دلیل بروکراسیهای عجیب و غریب تلویزیون، دشوار مینمود ولی فعالان تئاتر در این دوران پیشنهادهای گوناگونی برای تولید تئاتر در فضای مجازی و شبکه نمایش خانگی، اجرای نمایش در فضای باز، آمادهسازی تکگوییهای نمایشی، همکاری با وزارت بهداشت برای تولید نمایشهایی با محتوای آموزشی در زمینه کرونا و ارایه این نمایشها در فضاهایی مانند تلویزیون یا صفحات مجازی و ... مطرح کردند و در این میان راهاندازی سامانهای مانند تلویزیون تئاتر ایران که خود میتوانست امکانی تازه برای اشتغال هنرمندان این رشته باشد، هم آنچنان کُند و مبهم پیش رفت که هیچ امیدی به کمکرسانی آن نیست.
بگذریم، در دورهای که اسباب افسردگی و سرخوردگی از هر جهت مهیاست، بی انگیزه کردن و دلسرد کردن جوانان تئاتری که در این روزهای سخت چراغ صحنه را روش نگه داشتند و قرار است در ترسیم آینده فرهنگی کشورمان، نقش داشته باشند و از سوی دیگر بیاعتنایی به نسل میانه که سرمایههای معنوی کشورمان هستند که سالها برایشان هزینه کردهایم و کمتوجهی به بزرگترهایی که مویشان را در راه اعتلای هنر این سرزمین سپید کردهاند، شایسته مسئولان فرهنگی و هنری کشور ما نیست، کشوری که همچنان در دنیا به فرهنگ و هنرش شناخته میشود.
انتهای پیام
نظرات