به گزارش ایسنا، بشیر در مقدمه این مجموعه که در انتشارات لوگوس منتشر شده، با تاکید بر اینکه طنز بیش از آنکه برای تمسخر و خندیدن باشد، برای فکر کردن است، آورده: علاوه بر آن، طنز سلاح آنان است که سلاحی یا قدرتی برای تغییر ندارند و تنها حربه آنان برای تغییر، بهکارگیری شکلهای مختلف طنز از شعر، نثر، کاریکاتور، عکس و غیره است. طنز از منظر دیگر منعکسکننده کمبودها، ضعفها، مشکلات، دیدگاهها، انتقادات و ... است. بنابراین، میتوان گفت طنز یک ژانر ادبی چندبُعدی است.
او با بیان اینکه شعر طنز سابقه طولانی در همه جهان، از جمله ایران دارد، عبید زاکانی را تنها یکی از نمونه شاعرانی دانست که در این زمینه شعر طنز وی معروف است و افزود: شعر طنز، بر خلاف برخی از سبکهای شعری، رؤیایی و تخیلی نیست. نه اینکه نمیتواند باشد، کمتر دیده میشود که چنین است. یکی از دلایل آن، رویکرد گزنده آن برای طرح مسائل اجتماعی، سیاسی و غیره است. بنابراین به شدت هدفمند است. به عنوان نمونه در این مجموعه آمده است:
دیدهام من یک کتابی را که حلقآویز شد
ملتی با مُردنش، از هر نظر، ناچیز شد
کاش دنیا را نمیدیدم، ز آغاز وجود
تا نبینم هر بدی در هر کجا تجویز شد
بشیر اظهار کرد: شعر طنز، طنازی شعر به شیوهای دیگر است که مثلا در غزلها دیده میشود. غزل، در بیشتر آن، اوج عشق و احساس و لطافت و پرواز در آسمان خیال است. اما شعر طنز، اوج درد و رنج و نقد و اعتراض است. اگر در غزل، روح در حالت سحرآمیزی قرار میگیرد، در شعر طنز، روح همچون فنری فشرده می شود که هر آن در حال انفجار است. در حقیقت، شعر طنز همچون سایر سبکهای طنز، شیوهای خاص برای طرح مشکلات سیاسی و اجتماعی و افشای واقعیتهای جامعه است که در پوششی از نیشخند و تمسخر با هدف فکر کردن و در جریان قرار گرفتن و تلاش برای تعدیل و تغییر مطرح میشود.
او قدرت طنز را در فرهنگسازی نهفته دانست و گفت: طنز فرهنگساز است و میتواند با هزل، هجو، نقد، تمسخر، طعنه زدن و غیره، بنیادین یک فکر را متزلزل و چه بسا تخریب و جای آن بنای نو جایگزین کند. این قدرت کمتر در سبکهای دیگر ادبی دیده میشود. به همین دلیل، خواندن طنز نیازمند فهم معنای آن و نیازمند فکر کردن برای درک آن است. خواندن طنز بدون کشف معنای آن، نه لذتبخش است و نه فرهنگساز، بلکه صرفاً آشنا شدن با نوشتهها است.
این استاد دانشگاه امام صادق (ع) با بیان اینکه کتاب و کتابخوانی در دوران معاصر ما که همراه با فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و تلفنهای همراه و غیره شده، به شدت به حاشیه رانده شده است تصریح کرد: خواندن بر اساس نوعی از نیاز بسیار جدی مورد توجه قرار میگیرد که مثلا در رابطه با آموزش و آموختن مصداق روشنتری پیدا میکند. برای کتاب و کتابخوانی باید غصههای فراوان خورد. جامعهای که کمتر به کتاب توجه دارد، در طولانیمدت اسیر خواستهها و برنامهریزیهای دیگران میشود. فکر کردن، نتیجه خواندن است، و پیشرفت محصول خواندن با فکر است. مثلا در یکی از اشعار کتاب آمده است:
کتابی خونِ دل میخورد و میگفت
کجا خوانندگان هستند، بسیار
ندیدم سالها من یک نفر را
کند بر من سلامی، گر چه یکبار
در این کُنج قفس، تنها شدم من
و بر من رنجها گردید، آوار
برایم در چنین وضعی یقین شد
نخواهم داشت از خواننده دیدار
الا ای عاشقان بیسوادی
مرا اکنون فراخوانید بر دار
یقین کردم که جایم اشتباهی است
و مردن یکسره، بهتر ز تکرار
بشیر یادآور شد: مدتی بود که درصدد بودم که به نحوی به موضوع کتاب و کتابخوانی بپردازم. به نظرم رسید که خوب است در این زمینه از شعر طنز استفاده کنم. مدعی این نیستم که در این زمینه به موفقیت چشمگیری دست یافتهام. اما به اندازه وسع خودم تلاش کردهام که در این زمینه به موضوع کتاب بپردازم. شاید از طریق طنز بتوان توجه بیشتری به کتاب کرد.
علاقهمندان میتوانند «کتاببازی» را از طریق سایت طاقچه دریافت کنند.
انتهای پیام
نظرات