علی باغدار دلگشا در گفتوگو با ایسنا در خصوص ظهور نوگراییهای ساختاری در ایران و دلایل ظهور این نگرش، اظهار کرد: نخستین پرسش و اندیشهای که در این خصوص ایجاد میشود این است که الگوی مقایسه پیشرفت غرب و فرنگ و عقبماندگی شرق از این پیشرفت، چگونه و از کجا شکل گرفته است؟ شاید بتوان نمونه بارز و ساختاری آن را پس از جنگهای ایران و روسیه و در دوره زمانی سلطنت فتحعلیشاه قاجار تعریف کنیم. در این زمان جنگهای ایران و روسیه در دو مرحله اتفاق افتاد که در هر دو مرحله ایران از روسیه شکست خورده است.
وی ادامه داد: همچنین در این زمان قراردادهای گلستان و ترکمانچای نیز بسته شده است. به علاوه برخی از سرحدات مرزی شمال غربی ایران واگذار شده و در صحنه جنگ تجهیزات نظامی روسیه تزاری و تجهیزات اردوگاههای نظامی قاجار در مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند.
باغدار دلگشا تصریح کرد: در این ظرف زمانی اولین ایده مبنی بر لزوم تطهیر، توسط افرادی که در ساختار قدرت سیاسی قرار داشتند، ارائه میشود. به عنوان مثال عباس میرزا نائبالسلطنه، پسر فتحعلیشاه قاجار از جمله اصلاحگران این حوزه در این دوره زمانی است که اصلاح و نوگرایی نظامی را مد نظر داشته و به مسائل تفکیک قوا، حکومتی و سیاسی ورود پیدا نمیکند.
از نوگرایی نظامی تا نوگرایی سیاسی
این پژوهشگر تاریخ با اشاره به اینکه «عباس میرزا اصلیترین عامل شکست ایران در برابر روسیه را در اختیار نداشتن قشون نظامی منسجم، یکپارچه و تعلیمدیده مطرح میکند»، بیان کرد: بنابراین از منظر او بهترین راهکار این است که با فرانسه که قشون نظامی خوبی دارد، وارد تعامل شده و تجهیزات نظامی خود را بهروز رسانی و کارآمد کنیم. با این وجود عباس میرزا نتایج نوگرایی خود را به وضوح مشاهده نکرد و بیشتر با عواقب آن مواجه شد. به گونهای که مورد بیمهری دیانتی قرار گرفت و عالمان دینی به او طعنه زده و انتقاد جدی به نوگرایی و کنش او وارد کردند.
باغدار دلگشا عنوان کرد: انتقاد عالمان دینی بر این مبنا استوار بود که عباس میرزا با متحدالشکل کردن لباسهای نظامیان، آنها را شبیه قشون و لشکر کفار میکند، در حالی که قشون ایران لشکر اسلام است. به این ترتیب این موضوع نخستین رگه این سوال را تنها در زمینه نظامی و نه سیاسی ایجاد کرد.
وی تصریح کرد: در همین دوران تعدادی از محصلان به فرنگ -عمدتاً فرانسه و انگلستان- فرستاده میشوند تا در این کشورها به کسب علم در حوزههای مختلف پزشکی، علوم نظامی، جغرافیا، نقشهکشی، شهرسازی و... بپردازند و سپس به ایران بازگردند. برخی از این افراد به ایران بازمیگردند و تعداد کمی از آنها در این کشورها میمانند. بازگشت این افراد همزمان با دوران قدرتگیری محمدشاه قاجار رخ میدهد.
این پژوهشگر تاریخ با بیان اینکه «دوران حکومت محمدشاه قاجار شرایط از دو جهت بسیار متفاوت بود»، افزود: اولین تفاوت این دوران این است که این افراد از فرنگ برگشتهاند و افرادی مانند میرزا صالح شیرازی، برای نخستین بار با الگوبرداری از روزنامه در انگلستان بیان میکند که «من در این کشور کاغذی را با عنوان newspaper دیدم که در آن اخبار روزانه نوشته میشد و من نیز تصمیم دارم در ایران کاغذی با عنوان کاغذ اخبار منتشر کنم». با این حال در بازگشت محصلان به فرنگرفته تنها ساختار جامعه نخبگانی از تحلیلهای آنان اطلاع پیدا میکنند و بدنه اجتماع از آن آگاهی کسب نمیکند.
باغدار دلگشا اضافه کرد: علاوه بر این در دوره محمدشاه قاجار تعدادی از میسیونرهای آمریکایی با عنوان امور خیرخواهانه وارد ایران شده و در نواحی غربی مانند ارومیه، همدان و قزوین مستقر میشوند. این افراد مراکز خیریهای و آموزشی در این مناطق دایر میکنند و از نظر پزشکی به مردم رسیدگی میکنند و همچنین برای آنها مدرسه میسازند، اما در این زمان مدرسه، مفهومی غربی تلقی میشده است.
وی خاطرنشان کرد: با توجه به اینکه مفاهیم غربی در آن دوران از منظر ساختار اجتماعی جامعه ایران در ارتباط با بلاد کفر بوده و هنوز اندیشه دارالکفر و دارالاسلام در پیشینه ذهنی جامعه ایران قرار داشته است و سنتگرایان نیز این نگرش را بسیار تبلیغ میکردهاند، بنابراین تنها کسانی که وارد این مدارس میسیونری میشوند، فرزندان ایرانیان مسیحیمذهب هستند و به تعبیری مسلمانان اجازه نمیدهند تا فرزندانشان در این مدارس حضور پیدا کنند.
ورود روزنامه به ایران
این پژوهشگر تاریخ تصریح کرد: در این زمان به تدریج اندیشههایی در حال شکلگیری در ساختار سیاسی است و مرکز اصلی این عرصه را مطبوعات و روزنامهها ایجاد میکنند. در این دوره دو دسته روزنامه -نه به معنای روزانه چاپ شدن- منتشر میشده است. دسته اول نشریاتی هستند که در داخل ایران منتشر میشدهاند که تمام این مطبوعات دارای ساختار حکومتی و دولتی بودهاند مانند روزنامه «وقایع اتفاقیه»، «دولت علیّه ایران»، «علمی»، «دولتی»، «ایران»، «دولت علمیه» و... که کاملاً رویکرد حکومتی و دولتی داشته و اخبار دارالخلافه تهران را تشریح میکردند.
باغدار دلگشا گفت: این جراید در دوران ناصرالدینشاه منتشر شده و به ندرت نوگرایی در آنها دیده میشود. البته در اواخر دوره محمدشاه و اوایل دوره ناصرالدینشاه، حرکتی با عنوان حرکت «بابیه» اتفاق افتاده و جریان «بابیّت» مطرح میشود که این جنبش در واقع رو در رویی بخشی از ملت و دولت را نشان میدهد، اما چون ایده، برنامه و ساختار منسجمی ندارند، به نتیجه و سرانجام نمیرسد.
وی با اشاره به اینکه «انتشار مطبوعات یکی از اتفاقاتی است که در دوره ناصری رخ داده است»، بیان کرد: دستهای از مطبوعات، مطبوعات فارسیزبان درونمرزی هستند که به صورت ناخواسته به دو گزاره «ملیگرایی و تاریخآرایی» و «آشنایی با تکنولوژیها و فرهنگ غربی» کمک میکنند. در روزنامه «وقایعاتفاقیه»، گزارشات بسیار متعددی از اخبار تکنولوژی و ترقی در فرانسه و انگلستان درج میشود. در روزنامه «علمی» نیز برای نخستین بار بخشهایی از تاریخ ایران باستان نوشته میشود و در رابطه با انوشیروان، کیقباد و... فراتر از متونی مانند شاهنامه صحبت میشود.
این پژوهشگر تاریخ با بیان اینکه «مردم از مطبوعات دولتی دوره ناصری، آگاهی پیدا نمیکردند»، اظهار کرد: به عنوان مثال هفت نسخه از روزنامه «وقایع اتفاقیه» برای ایالت خراسان بزرگ فرستاده میشد که این امر نشاندهنده این است که حکمران ایالتی این نسخ را میخوانده است. با این وجود انتشار مطبوعات فتح بابی برای تغییر تفکر برخی از حکمرانان محلی بوده است.
باغدار دلگشا عنوان کرد: از این رو در سالهای ۱۳۰۶ تا ۱۳۰۹ هجری قمری -مصادف با اواخر سلطنت ناصرالدینشاه قاجار- نقش عمده را مطبوعات فارسیزبان برونمرزی مانند روزنامه «اختر» در استانبول، «ثریا» در مصر، «حبلالمتین» در هند، «قانون» که در لندن منتشر میشده است، ایفا میکنند. از میانه دوره ناصری، نقشی که روشنفکران ایفا میکردند، سبب ایجاد تحرکاتی در همه زمینههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... جامعه میشده است.
ایجاد حلقه روشنفکری
وی خاطرنشان کرد: به عنوان مثال در این دوره زمانی، میرزا عبدالحسین بردسیری کرمانی، معروف به میرزا آقاخان کرمانی برای نخستینبار کتابی را با عنوان «آیینه سکندری» مینویسد. نویسنده این کتاب بر اساس مستندات و باستانشناسیهای اروپاییها در رابطه با ایران باستان، در مورد حکومت ساسانیان، اشکانیان، هخامنشیان و... سخن میگوید. میرزا فتحعلی آخوندزاده نیز به دلیل اقامت در ناحیه تفلیس از مسئله لزوم اصلاح خط صحبت میکند.
باغدار دلگشا افزود: به این ترتیب این دوره زمانی باعث میشود یک حلقه روشنفکری در جامعه ایران شکل بگیرد که اطلاعات این حلقه هنوز به بدنه جامعه رسوخ پیدا نکرده است. در این حلقه روشنفکری که افرادی مانند سید جمالالدین اسدآبادی، میرزا ملکمخان ناظمالدوله، جلالالدین میرزا قاجار -پسر فتحعلیشاه قاجار، یوسفخان مستشارالدوله و... حضور دارند، دادوستدها و مکتوبنگاریهای متعددی میان آنها صورت میگیرد. پیش از شروع این مکتوبنگاریها افرادی مانند مجدالملک سینکی -از رجال دولتی در دوره ناصری- برخی از رسائل مانند رساله «مجدیه» را مینویسد و برای اولین بار در این رساله از لزوم برخی اصلاحات سیاسی صحبت میشود.
باغدار دلگشا تصریح کرد: در حقیقت در این زمان اینکه «چرا فرنگ ترقی یافته است و ما واترقیدهایم» عمیقتر مطرح میشود این موضوع، پرسش بسیار مهمی است که در جراید مورد سوال قرار میگیرد و به تعبیری این پرسش سبب میشود برای نخستین بار الگوی مقایسه تعریف شود. به عبارتی دیگر تا زمانی که این الگوی مقایسه وجود نداشته باشد نمیتوانیم جایگاه خود را بسنجیم. از این رو اگر الگوی مقایسهای در نظر گرفته شود علاوه بر اینکه میتوان خود مورد سنجش قرار داد، میتوان دلایل این تفاوتها را یافت و این چرایی، نخستین ایدهای است که ساختار اجتماعی در جامعه ایران تجربه کرده و در مورد آن پرسشگری میکند و به نوعی اروپا را الگوی مقایسه خود قرار میدهد.
فرانسه، الگوی مقایسه ایران در جهت رشد و ترقی
وی در خصوص ایجاد الگوی مقایسه در ایران و تبعات آن، اظهار کرد: اولین الگوی مقایسهای که در ایران شکل میگیرد، پرسشگری در جامعه را ایجاد میکند و اروپا را به عنوان الگوی مقایسه خود قرار میدهد. در حالی که این الگو به سرعت به الگویی برای کپیبرداری مبدل میشود تا به این ترتیب هر رفتار و کنش آنها را ایرانیان نیز انجام دهند و به نوعی شبیه به آنها شوند که برای این تشبیه و شبیهشدن اینهمانی آغاز میشود.
این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: در این گزاره بیان میشود هر چه آنان میگویند و در اختیار دارند ما نیز در اختیار داریم. در صورتی که اینهمانی نگرش و واکنش کاملاً غلطی است، زیرا ساختار فرهنگی جامعه ایران از منظر اجتماعی با آنچه تا قبل از انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹ میلادی در فرنگ وجود داشته همسان است، اما آنچه بعد از انقلاب فرانسه رخ میدهد کاملاً با شرایط ایران متفاوت است.
وی بیان کرد: در سال ۱۷۸۹ میلادی در کشور فرانسه گزاره و شعار «آزادی، برابری و برادری» مطرح شده و به عنوان شعار انقلاب فرانسه در نظر گرفته میشود. این شعار به صورت مستقیم بر انقلابهای پس از آن مانند انقلاب انگلستان و آمریکا تأثیر میگذارد. با این وجود جامعه ایران از تحولات فرانسه بسیار آگاه است و به همین دلیل در دوره ناصری زبان فرانسه بعد از زبان فارسی بسیار مورد استفاده قرار میگرفته است.
باغدار دلگشا با اشاره به اینکه «زبان اصلی اغلب تکنولوژیهای علمی که در کشور مورد توجه قرار میگرفت فرانسه بوده است»، خاطرنشان کرد: همچنین بسیاری از مدرسان دارالفنون که به همت میرزا تقیخان فراهانی راهاندازی شده است، مدرسان فرانسویزبان هستند و بیشتر اخباری که در روزنامههای دولتی ایران منتشر میشود نیز اخبار فرانسوی است، لذا فرانسه از نگاه ویژهای در ایران برخوردار بوده است.
وی در خصوص دلایل پیشرفت و ترقی فرانسه، عنوان کرد: این کشور به شعار «آزادی، برابری، برادری» دست یافته و این شعار به عنوان آرمان و هدف این کشور تلقی میشود. بنابراین این الگوی مقایسه باعث میشود که همانندسازی انجام شود و برای هر یک از مفاهیم و آرمانهای اروپا مصداقی در ایران بیان شود. به عنوان مثال واژه حریت بیانشده در مبانی اسلامی به معنای شعار و هدف آزادی است و واژه اخوت را به معنای برادری در نظر میگیرند. همچنین کلمه مساوات و عدالت نیز به معنای برابری به کار میرود، در حالی که عدالت، برابری نیست. به این ترتیب اینهمانی صورت میگیرد و در حقیقت نوگرایی در عرصههای اجتماعی، نقد ساختارهای جامعه و... در حال شکلگیری است.
این پژوهشگر و استاد تاریخ اضافه کرد: مسئله نظم و قانون در اروپا از جمله موضوعات بسیار مهمی است که در مقایسه با اوضاع ایران در اواخر دوره محمدشاه قاجار و اوایل دوره ناصرالدین شاه قاجار مورد توجه قرار گرفته میگیرد. البته در فرنگ نیز بینظمی و بیقانونی وجود داشت، اما این بینظمی در این کشورها دیده نمیشد، به صورتی که وجود نظم اجتماعی گستردهای در اروپا مطرح میشد. همچنین بیان میشد در این کشورها تکنولوژیهای زیادی مانند عکاسی، مدرسه، روزنامه، تئاتر و... وجود دارد.
«قانون»؛ رساله واحده
باغدار دلگشا تصریح کرد: واژه «مردم» نیز گزاره بسیار مهمی است که ذهن افراد را درگیر خود کرده بود. به تعبیری ایرانیان مشاهده میکردند که واژه «مردم» در اروپا وجود دارد و در حقیقت دولت فراتر از مردم نیست، بلکه دولت با مشروعیت و نظر ملت فعالیت میکند. به علاوه تحت عنوان متنی به نام «قانون»، مطرح میشود که تمام مردم در مقابل قانون برابر هستند. به طوری که اگر شخصی معمولی عملی خلاف قانون انجام دهد با پادشاه در مقابل قانون یکسان خواهند بود.
وی افزود: در حالی که در این دوره زمانی هنوز واژه «مردم» در ساختار اجتماعی جامعه ایران قرار نگرفته بود و همچنان واژهای به نام «رعیت» مورد استفاده قرار میگرفت. این واژه بیانگر این است که هنوز جامعه تحت تسلط کامل پادشاه قرار دارد و پادشاه همانند چوپان، گوسفندان خود را راهیابی میکند و آنها را از طمع گرگها دور نگه میدارد و گوسفندان نیز باید به هرآنچه چوپان میگوید، عمل کنند.
باغدار دلگشا گفت: موضوع دیگر مفهومی به نام «حقوق شهروندی» و واژهای به نام «اصول مدنیت» است که در رساله روشنفکران این دوره زمانی استفاده میشود. این واژه برای نخستین بار از مفهوم جامعه مدنی سخن به میان میآورد و اینکه جامعه مدنی چیست و چه ویژگیهایی باید داشته باشد، مورد بررسی قرار میگیرد. مهمترین موضوعی که دگراندیشان بر آن تمرکز دارند مفهوم قانون است و از خلال مفهوم و واژهای که در اروپا وجود دارد و در ایران نیست، به دنبال کلمهای به نام برابری میگردند.
وی ادامه داد: به همین دلیل یوسفخان مستشارالدوله که کارگزار دولت مرکزی بوده و در تفلیس و عثمانی خدمت کرده است، به واسطه آشنایی با مفهوم قانون در کشورهای اروپایی، رسالهای با عنوان رساله «یک کلمه» را به نگارش درمیآورد و در این رساله بیان میکند که تمام ترقی اروپا به سبب کلمه «قانون» است و تمام عقبگرد ایران نیز به دلیل رعایت نکردن همین یک کلمه است.
باغدار دلگشا بیان کرد: واژه قانونی که یوسفخان به آن اشاره میکند، ۳۶ سال پیش از انقلاب مشروطه است و این واژه بسیار مهم است که در حقیقت نشان میدهد جریان مشروطهای که در ایران شکل میگیرد، دارای ریشههای فکر و اندیشهای مربوط با زمانهای گذشته است و چنین افرادی مانند یوسفخان مستشارالدوله آن را تبیین میکنند.
روزنامه قانون و قانونیها
این پژوهشگر تاریخ اظهار کرد: در کنار یوسفخان، شخص دیگری به نام میرزا ملکمخان ناظمالدوله که با توجه به نامش از کارگزاران حکومتی و دولتی بوده است، روزنامه و نشریهای به نام «قانون» را در لندن منتشر میکند و به این ترتیب واژه قانون برای اولین بار در عنوان یک روزنامه و جریده مورد استفاده قرار میگیرد. به مرور زمان روزنامه قانون به یک مسلک فکری و سیاسی تبدیل میشود. به گونهای که هر فردی در ایران که نقد سیاسی داشته و طرفدار اندیشه قانون بوده است را به عنوان «قانونی» خطاب میکردند. به این معنی که طرفدار اندیشههایی است که در روزنامه قانون بیان میشود.
وی خاطرنشان کرد: به همین دلیل افرادی که مسلک قانونی داشتهاند توسط دولت مرکزی دستگیر میشوند و متناسب با مجازات سیاسی با آنها برخورد میشده است. به این ترتیب یوسفخان مستشارالدوله و ملکمخان ناظمالدوله که یکی از آنها در میانه اولیه دوره ناصرالدینشاه و دیگری در اواخر دوره ناصرالدینشاه فعالیت میکند، از نخستین کسانی هستند که از تکنولوژی و الگوهای نوگرایی دینیسیاسی صحبت میکنند.
باغدار دلگشا اضافه کرد: بنابراین در این دوران چرایی عقبماندگی تنها در حوزه نظامی عباسمیرزا در دوره ناصری به امور مذهبی و مهمتر از همه به امور سیاسی نیز کشیده میشود و به نوعی برای نخستین بار در این دوره زمانی قانون انقلاب کبیر فرانسه به زبان فارسی ترجمه میشود تا مردم متوجه شوند در انقلاب فرانسه چه اتفاقاتی رخ داده است.
گفت وگو از: ابراهیم مروتی
انتهای پیام
نظرات