این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا و در پی اظهارنظر مطرحشده از سوی کازوئو ایشیگورو، نویسنده انگلیسی ژاپنیتبار برنده نوبل ادبیات مبنی بر اینکه «در آینده پیش رو ممکن است ماشینها با رماننویسان رقابت کنند و شاید از آنها پیشی بگیرند»، در خصوص احساس خطر نویسندگان ایرانی درباره خلق داستان و آثار ادبی از سوی رباتها به واسطه هوش مصنوعی و امکانسنجی این مسئله اظهار کرد: همانطور که از اسمش پیداست، ربات هوش مصنوعی دارد اما مهمترین عنصر برای خلاقیت، روح است که ربات آن را ندارد. بنابراین هوش مصنوعی و ربات هرچقدر هم که ارتقایافته باشد و حرف اول را بزند، مهمترین بخش ادبیات را که روح کلام است، ندارد.
او افزود: برای همین اثر خلقشده توسط ربات قطعا یک کار مکانیکی و شبه کپی خواهد بود و فاقد اثر خلاقانه هنری محسوب میشود، چون ربات بر اساس الگوهایی که از قبل نوشته شده، به صورت مکانیکی و پیشبینیشده میتواند این کار را انجام دهد، بنابراین کار آن قطعا اثر خلاقه هنری محسوب نخواهد شد.
والایی اظهارنظر مطرحشده از سوی ایشیگورو را یک نظریه خام و نپخته دانست و گفت: ایشان و خیلی از افراد دیگر تحت تاثیر این موضوع قرار گرفتهاند که رباتها ارتقای زیادی پیدا میکنند و بسیاری از کارهای انسان را که بخشی از آن هم نوشتن و نویسندگی است، انجام میدهند. اما این اظهارنظر نپخته است، چون مگر میشود که چنین پیشبینیای را در حالی برای رباتها داشت که فاقد روح انساناند؛ چطور این مسئله نادیده گرفته میشود؟ به همین دلیل، به نظر بنده این نظر بسیار نپختهای است و آقای ایشیگورو تحت تاثیر پیشرفت علمی قرار گرفتهاند. این جوگرفتگی و جوزدگی برای خیلیها پیش میآید و ایشان هم از آن مستثنا نبودهاند.
این نویسنده سپس درباره محدودیتهای زبان فارسی به نسبت زبان انگلیسی در خلق اثر ادبی بهواسطه هوش مصنوعی گفت: گرچه ادبیات فارسی پیچیدگیهای بسیاری دارد و ربات برای اینکه بخواهد وارد این نثر، لحن و زبان شود، کاری مشکلتر خواهد بود اما به نظر من حتی خلق اثر ادبی خلاقه توسط رباتها در زبان انگلیسی هم ممکن نیست. آنچه پیشتر گفتم برای هر زبانی صادق است، چون موضوع ما انسان و نویسنده دارای روح است، در حالی که ربات فاقد روح و فقط یک هوش است.
علیاکبر والایی در ادامه اظهار کرد: خداوند برای روح انسان است که پس از خلق به خود تبریک میگوید، روحی که ربات فاقد آن است، برای همین است که ربات هیچگاه نمیتواند جای انسان را بگیرد و نمیتواند اثر خلاق هنری خلق کند و قطعا کارش کپی و مکانیکی است و این یک مسئله روشن است. ربات در بحث هوش علمی میتواند به قطعیتی برسد اما در بحث روح و بخشهای مرتبط به آن نمیتواند به قطعیتی برسد و این خارج از مرزهای زبانی در هر کشور و قومیتی صادق است، چون موضوع بر سر روح انسان است.
او در پایان بیان کرد: آلدوس هاکسلی رمانی دارد به نام «دنیای شگفتانگیز نو» که در آن انسانهایی وجود دارند که دچار تغییرات ژنتیکی شدهاند و این موضوع آنها را به شکل خاصی کرده؛ این خیلی معقولتر است چون انسانهایی که تغییر ژنتیکی پیدا کردهاند هم به هر حال هنوز انساناند، هرچند با این حال، این هم جای مطالعه دارد که روح آنها به چه شکل خواهد بود. اما در مورد ربات که اصلا فاقد روح است، بحث به کلی متفاوت است و ممکن نیست که بتواند اثر خلاقهای که کپیبرداری نشده باشد، خلق کند.
انتهای پیام
نظرات