اسدالله غلامعلی در گفتوگو با ایسنا با اشاره به مکتب ادبی رمانتیسیسیم، اظهار کرد: ریشه کلمه رمانتیسیسم از رمانتیکوس که یک کلمه لاتین است، میآید و از ابتداء قرن ۱۷ بر سر زبانها افتاد. رمانتیسیسم به داستانهایی گفته میشد که از زبانهای عامیانه اروپایی گرفته شده و این داستانها معمولاً درباره عشق و شیدایی و دلاوریهای شوالیهها بودند. رمانتیسیسم یک جنبش هنری است که در اواخر قرن ۱۸ و ابتداء قرن ۱۹ میلادی در ادبیات و هنرهای تجسمی، ابتدا در انگلستان و بعد در آلمان، فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی رشد پیدا کرد. رمانتیسیسم به انقلاب کبیر فرانسه، تحولات سیاسی و اجتماعی، پیشرفت تکنولوژی مربوط میشود و این عوامل در به وجود آمدن این مکتب تاثیرگذار بودهاند.
وی با اشاره به اینکه «از ویکتور هوگو میتوانیم به عنوان ژان وال ژان ادبیات یاد کنیم»، ادامه داد: ویکتور هوگو را سرآمد و حتی موسس رمانتیسیسیم میدانند، اما ویژگیهای شخصیتی، او را فراتر از یک نویسنده کرده است. همان طور که در رمان خود شخصیتی مانند ژان وال ژان را خلق میکند تا به کمک طبقه فرودست برود و در برابر ستم قرار گیرد، در زندگی شخصی هم تلاش کرد تا در برابر حکومتها و استبدادها بایستد و به گواه تاریخ در تشییع جنازهاش در آن زمان تقریباً ۲ میلیون نفر شرکت کردند و این ویژگیهایی است که ویکتور هوگو را ممتاز میکند.
غلامعلی تصریح کرد: این امتیازی که ویکتور هوگو در ادبیات و جهان دارد به چیزی که میتوان از آن به عنوان ادبیات متعهد یاد کرد، بازمیگردد. در کتاب «ادبیات چیست؟» از ژان پل سارتر از تعهد نویسنده یاد کرده و اشاره میکند که نوشتن، همان مبارزه کردن است. ویکتور هوگو نمونه بارز کسی است که با نوشتن قیام میکرد و همچنین در زندگی شخصیاش کسی بود که کمکهای زیادی به فرودستان میکرد و یتیمان زیادی را به سرپرستی میپذیرفت. ویکتور هوگو با توجه به نوشتهها و کارهایش حتی تبعید شد و پس از حدودا ۱۰ سال به کشورش بازگشت.
این استاد زبان و ادبیات فارسی با اشاره به اینکه «رمانتیسیسم صرفاً یک مکتب ادبی و هنری نیست»، بیان کرد: رمانتیسیسم در ادبیات در برابر کلاسیسیسم و واقعگرایی قرار میگیرد یعنی به قراردادهای کلاسیک توجهای ندارد و در عین حال که به هنرهای تجسمی، ادبیات، موسیقی، در تاریخ فرهنگ غرب اروپا اطلاق میشود، اما صرفاً یک مکتب ادبی و هنری نیست. رمانتیسیسم دورانی است که در آن تلاش بر این شد تا در برار خردگرایی و خردورزی قرن ۱۸ میلادی بایستد. همانطور که ما قرن ۱۸ میلادی را با صفت روشنگری میشناسیم و عصری است که دکارت و کانت مبنای سعادت و مبنای انسانیت را خردورزی و خردگرایی گذاشتند، رمانتیسیسم یک واکنش تاریخی، هنری و فلسفی در برابر این خردورزی میباشد و تلاش میکرد تا به احساس، هیجان، خیالات، رویاها و کابوسهای انسانی بپردازد.
وی افزود: رمانتیسیسم ضد جامعه اشرافی بود و در واقع در برابر جامعهای که به سمت تعقلگرایی اشرافی میرفت، قد علم کرد. در کتاب «خلاصه تاریخ هنر» نوشته پرویز مرزبان از این مکتب با نام «آزادسران» هم یاد شده است؛ یعنی تمام تلاششان را کردهاند تا به روح و رویاهای انسانی و هر آنچه که بُعد تعقل در آن جای ندارد، بپردازند. ویژگیهایی همچون خیالپروری، رویابینی، ضدیت با جامعه تعقلگرا و تمدننشین در آثار داستاننویسانی چون ویکتور هوگو و استاندال که جزو پایهگذاران این مکتب میباشند، دیده میشود. اساساً چیزی که آنها تلاش میکردند این بود که به طبیعت انسانی و زیباییهای جهان طبیعی بازگردند، زیرا معتقد بودند که انسان با تعقل و تمدن، صنعت را به وجود آورده و آنها تلاش میکردند تا بازگشتی به سوی طبیعت جهان و انسان داشته باشند.
این استاد زبان و ادبیات فارسی در رابطه با میراثی که این مکتب و ویکتور هوگو از خود به جا گذاشتهاند، عنوان کرد: ادبیات چه به مثابه هنر برای هنر و چه به مثابه هنر متعهد، با خیال و رویا درگیر است و آگاهی دادن به جامعه از وظایف آن است که رمانتیسیسیم توانسته این میراث را از خود به جا بگذارد. ویکتور هوگو شاید از دید خوانندگان امروزی یک نویسنده قدیمی و کهنه محسوب شود، اما خواندن کتابهای او برای انسان معاصر دو چیز را به ارمغان میآورد؛ نخست تلاش برای مبارزه در برابر ستم و دوم توجه به پیشرفتهای صنعتی و تکنولوژی زیادی که در قرن ۲۱ میلادی داشتهایم.
غلامعلی اضافه کرد: خواندن کتابهای ویکتور هوگو به ما کمک میکند تا دوباره نگاهی به روح، طبیعت و احساسات انسانی خود بیاندازیم.
انتهای پیام
نظرات