گوش‌بری تاکسی‌های اینترنتی با چاقوی آلوده به کرونا

تاکسی‌های اینترنتی در ایران مثل بقیه کسب و کارهای نوپا، اولِ کارشان بسیار مشتری‌مدار و مخلص و چاکر مردم بودند اما به تدریج که جا افتادند، این مردم بیچاره هستند که باید با هر تصمیم آنها کنار بیایند و صدایشان هم درنیاید.

تاکسی‌های اینترنتی اوایل حضور و ظهورشان بشدت به مشتریان و مسافران حال می‌دادند و رانندگانشان هم به کوچک و بزرگ و پیر و جوان چنان احترامی می‌گذاشتند که همه احساس کردند استاندارد رانندگی در حال تغییر است و از این اتفاق خوب، حتی افسانه‌هایی ساخته شده بود که فلان تاکسی اینترنتی در فصل گرما نوشیدنی خنک به مسافر می‌دهد و ... اما کم‌کم واقعیت‌ها آشکار شد و همین شرکت‌ها بواسطه بعضی رفتارهایشان حاشیه‌دار شدند؛ تا آنجا که تعدادی از مدیرانشان نیز برای آنکه ظاهر را لااقل حفظ کنند، مجبور شدند بیایند در قالب ویدئو یا توییت، مثلا به مردم توضیح بدهند یا عذرخواهی کنند تا همه بگویند به‌به چه سیستم خارجی و پاسخگویی!

البته که عذرخواهی و پاسخگویی، کار خیلی خوبی است و نه‌تنها وظیفه آنهاست بلکه وظیفه هر نهاد خصوصی و دولتی است که وظیفه‌اش ارائه کالا یا خدمات به مردم است اما اینکه یک دستگاه شیک و مجلسی از یک طرف فاز پاسخگویی و مشتری‌مداری بردارد و از طرف دیگر، به صورت کاملا نرم و نازک و چست و چابک، جوری به مردم فشار وارد کند که از هر فشار سختی سخت‌تر است، کمی آدم‌ها را نسبت به نیت گردانندگان آن دستگاه یا بنگاه اقتصادی، بدبین می‌کند و نهایتا بخش زیادی از مشتریان به این جمع‌بندی می‌رسند که همه این رفتارهای شیک، اداهایی بوده برای جلب مشتری و اعتیاد مردم به خدماتشان و اینها هم مثل بقیه فقط دنبال خالی‌کردن جیب مردم بیچاره‌اند.

بارزترین چهره چنین رفتاری، تعیین نرخ تاکسی‌های اینترنتی در هوای بارانی، ترافیک سنگین و ایام خاص در گذشته بود که در حدود یک سال اخیر، جای خود را به قیمت‌های نجومی پس از شیوع ویروس کرونا و کمی بعدتر، نرخ‌های کاملا غیرمنطقی پس از اعمال محدودیت‌های تردد شبانه و بامدادی داد.

البته اینکه می‌گوییم «غیرمنطقی»، از نگاه مسافران است وگرنه احتمالا راننده‌های تاکسی‌های اینترنتی خیلی هم راضی‌اند و راضی‌تر از مسافر و راننده، قطعا شرکت‌هایی هستند که با راه‌اندازی و اداره این مجموعه‌ها به پول‌های خوبی رسیده‌اند. باز راننده‌ها یک کلاچ و ترمزی می‌گیرند و دنده‌ای عوض می‌کنند و در سرما و گرما دارند زحمت می‌کشند و بخشی از بار حمل و نقل مسافر را در سطح شهرها به صورت مستقیم به دوش می‌کشند و روزی حلال می‌خورند. بعید است که مردم از کسب درآمد این قشر ناراحت باشند. ضمن اینکه الان بخش زیادی از مردم به عنوان راننده در این مجموعه‌ها مشغول به کارند اما درآمد نجومی دارندگان این شرکت‌ها که نهایتا تعدادی کارمند به عنوان بخش پشتیبانی به کار گرفته‌اند و یک اجاره ساختمان و پول تلفن و اینترنت می‌دهند و به صورت کاملا اتوماتیک، کمیسیونشان از زحمت یک راننده‌ - که چاره دیگری جز این کار ندارد - به حساب‌های بانکی‌شان سرازیر می‌شود، چندان به مذاق مسافران و حتی خود راننده‌ها خوش نمی‌آید. تازه ما فقط به حمل مسافر با خودرو اشاره می‌کنیم و به حمل مسافر با موتور و پیک موتوری و سرویس ارائه غذا و ... کاری نداریم که آنها هم خوب‌درآمدهایی برای این شرکت‌ها از عرق خشک‌شده بر پشت پیراهن راننده‌های موتور و عمر چند جوان دارد که کف خیابان‌ها از دل صدها خطر روزانه مثل مرگ و تصادف و مصدومیت و از کارافتادگی، دنبال یک لقمه نان می‌گردند.

همه اینها به کنار، اصلا می‌گوییم طبق یک قراردادی دو طرف پذیرفته‌اند که با این سیستم و این وضعیت کار کنند و آن راننده هم باید خدا را شاکر باشد که در این وانفسا می‌تواند یک لقمه نان دربیاورد. این وسط تکلیف مردمی که خدمات می‌خواهند چیست؟ از دی‌ماه پارسال تا دی‌ماه امسال دقیقا چه اتفاقی افتاده و چه کن‌فیکونی شده که مثلا کرایه تاکسی اینترنتی از خیابان فلسطین تا خیابان فردوسی، از ۹۰۰۰ تومان رسیده به ۲۵ هزار تومان یا از خیابان فلسطین تا ورزشگاه آزادی از ۱۳ هزار تومان رسیده به ۳۹ هزار و ۵۰۰ تومان؟ تنها اتفاقی که افتاده این بوده که مردم نگون‌بخت کرونازده، از ترس جانشان مجبور شده‌اند به جای استفاده از اتوبوس و تاکسی و مترو، از تاکسی‌های اینترنتی استفاده کنند و این شرکت‌ها هم خیلی منصفانه و انسانی و مشتری‌مدار از این جان‌ترسی مردم نهایت بهره را برده‌اند و نرخ کرایه‌ها را دولا پهنا محاسبه می‌کنند تا خدای ناکرده زیاد هم به مردم رحم نشود. بعضی وقت‌ها هم علنا اعلام می‌کنند که قیمت را دو برابر می‌کنیم و این یعنی همینی است که هست و چشمتان کور که مجبورید از ما خدمات بگیرید.

البته اشتباه نشود! این رفتار، رفتار ناآشنایی برای مردم نیست. از یک فروشگاه زنجیره‌ای ساده بگیرید تا خودروسازهای این مملکت، هر جا ذره‌ای احساس شده که مردم چاره دیگری جز استفاده از کالا و خدماتشان ندارند، همین بلا را سر مردم آورده‌اند و نه آب از آب تکان خورده و نه وجدانی به درد آمده است. آنچه لرزیده و به درد آمده، دست و دل آن کارگر و کارمند و حقوق‌بگیر روزمزد و ساعتی و فلان بوده که نمی‌دانسته باید از کجا بیاورد پول بدهد یک ماشین معمولی بخرد یا فلان وسیله را برای بچه‌اش تهیه کند یا مثل این روزها حداقل آنقدر زورش برسد که زن و فرزندش را با یک تاکسی اینور آنور بفرستد که نه خودش از ترس ابتلای آنها به کرونا جان‌به‌لب شود و نه آنها از کرونا بمیرند!

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۱۰ دی ۱۳۹۹ / ۰۲:۳۰
  • دسته‌بندی: ایکسنا
  • کد خبر: 99100907107
  • خبرنگار : 71245